از: حميد تقوائى به: دفتر سياسى شماره: ١٢٢ تاريخ: ٦ ژوئن ٢٠٠٤ موضوع: مساله سردبيرى آزادى زن و اختلاف نظرات سياسى در رهبرى حزب رونوشت: هيات دبيران رفقاى عزيز دفتر سياسى منظور من از نوشتن اين نامه اظهار نظر در مورد دو مساله است که به بحرانى شدن مناسبات بالاى حزب منجر شده است. مساله برکنارى مهرنوش و مساله حاد شدن اختلاف نظرات در سمينار پالتاکى. من در رابطه با هر دو پيشنهادات عملى دارم که در آخر مطرح ميکنم. ١- مساله برکنارى سردبير آزادى زن بحثها و مکاتباتى که در دفتر سياسى حول مساله برکنارى مهرنوش در گرفته آشکارا حدت و شدتى بسيار نامتناسب و وسيعتر و عميقتر از نفس خود مساله يافته است. چرا مساله به اينجا کشيده است؟ حدود سه هفته قبل رفيق کورش از من خواست که مساله مهرنوش را براى رسيدگى به دفتر سياسى احاله کنم. همان موقع من نگرانى خود را از فرو رفتن دس در کشمکشهاى داخلى ابراز کردم (و از کورش پاسخ گرفتم که ترديدش در مورد غير منصف و غير ابژکتيو بودن من بيشتر شده است) و در عين حال همزمان همه مکاتبات موجود را در اختيار دس قرار دادم. دفتر سياسى چه کرد؟ حتى فرصت نکرد در مورد در دستور قرار گرفتن اين مساله بحث و تصميم گيرى کند، تا چه برسد به رسيدگى به شکايت مهرنوش. البته مساله متوقف نماند و وسيعتر و پيچيده تر شد. در اين ميان چند کيس شفاهى و کتبى ديگر هم مطرح شده است. اکنون مساله به کلاف سر در گمى ميماند که ظاهرا راه برون رفتى ازآن نيست. همه دارند از همديگر شکايت ميکنند. ديگر معلوم نيست کى قاضى است و کى شاکى و کى متهم. چندين پرونده و شکايت متقابل از يکديگر مطرح شده است. حالا ظاهرا بايد پرونده هاى متعدد شکايت را هم به قطعنامه هاى در نوبت مانده د س اضافه کنيم. و البته اين معلق ماندن پرونده ها باعث نشد که هيات منصفه تا تشکيل دادگاه صبر کنند. هنوز پرونده باز نشده برخى رفقا به اين نتيجه رسيده اند که من و اصغر "پيشداورى" داريم و "غير ابژکتيو و غير منصفانه" عمل کرده ايم و "اشتباه پشت اشتباه" کرده ايم و "ذره اى از حقيقت جوئى و حزبيت" در کارمان نبوده است و غيره. جرم برکنارى مهرنوش چنان محرز است که حتى تائيد شدن آن از جانب نشست رسمى مرکزيت سازمان آزادى زن به "پچ پچيسم" تعبير ميشود. اگر منهم بخواهم به سياق بقيه کار کنم بايد اعلام کنم که از همه رفقاى فوق بخاطر تهمت زنى و قصاص قبل از جنايت شکايت دارم و صلاحيت دادگاهى که آنها عضوش باشند را برسميت نمى شناسم. اما اين کار را نميکنم چون اين برخورد حقوقى به مساله را از پايه قبول ندارم. نه حزب جامعه است و نه جرم جنحه و جنائى اتفاق افتاده و نه دس دادگاه است. مساله سياسى است و بايد بعنوان يک مساله سياسى حل شود. البته دس ميتواند بعنوان کميسيون بررسى شکايت عمل کند اما بشرط اينکه خودش را با دادگاه اشتباه نگيرد. مساله را سياسى ببيند و راه حل سياسى پيدا کند. رفقا اگر مساله سياسى نبود بهيچوجه تا به اين درجه حاد و بحرانى نميشد. رهبرى حزب وحدت و انسجام نظرى ندارد و اين زمينه و علت واقعى آگرانديسمان و حاد شدن مساله مهرنوش در اين حديست که شاهديم. اين شکاف در بالاست که به اين صنعت توليد شکايت پر و بال داده است. اگر رهبرى حزب از لحاظ سياسى وحدت نظر داشت مطمئنا مساله به اينجا نميرسيد و در همان حد واقعى و طبيعى خودش با يک توضيح و توضيح متقابل حل و فصل ميشد( همچنانکه نمونه هاى مشابه در گذشته چنين شده است). نيمه اصلى مساله جانبدار بودن و موضع سياسى داشتن رهبرى حزب در مورد اين "شکايت" است و نه نفس قضيه برکنارى. اين اختلاف نظر در رهبرى است که فضاى فعلى حزب بر سر مساله سردبيرى مهرنوش را ايجاد کرده است. وقتى در پارلمان ويلون بزنند، در خيابان مردم ميرقصند. اجازه بدهيد از اين بخش صحبتم يک نتيجه عملى بگيرم. پيشنهاد ميکنم يک کميسيون بررسى مساله مهرنوش با همه ملحقات و پيامدهايش تشکيل شود. اعضاى اين کميسيون، من، اصغر کريمى، کورش مدرسى و رفقاى ديگرى از دس باشند( و ترکيب به نحوى باشد که بالانس نظرات در آن حفظ شود). وظيفه اين کميسيون بررسى مساله با رجوع به تمام نوشته ها و مدارک و غيره در ظرف حداکثر دو هفته است. در اين مدت هر نوع نامه نگارى حول اين مساله در دس و ک م و کادرها متوقف ميشود. اين کميسيون نظر خودش را با توضيح دلايل و تحليل خود در اختيار دس قرار ميدهد تا بر اساس آن اقدام کند. کميسيون بايد باتفاق آرا به نتيجه برسد. در صورتى که اين امر ممکن نشد هر دو و يا چند نظر موجود گزارش خود را به دفتر سياسى خواهند داد. ٢- مساله اختلاف نظرات اختلاف نظرات ما بر سر تصرف قدرت سياسى و انقلاب و شورا تازه نيست. اين بحثها از پلنوم ١٦ تا کنگره ٤ به اشکال مختلف در دس ادامه داشت. با تصويب قطعنامه "چشم انداز انقلاب" و "طبقه کارگر و قدرت سياسى" در کنگره ٤ و بدنبال آن قطعنامه "حزب و جامعه در ايران" در پلنوم بيست از لحاظ سياسى و تا آنجا که پراتيک و خط عملى حزب مربوط ميشود مباحث خاتمه يافت. اما سمينار رفيق رحمان و بعد برخورد رفقا به سمينار من دوباره بحثهاى ماقبل کنگره را زنده کرد. نظر من در مورد سير اين مباحثات اينست که اولا سياست عملى حزب بر مبناى قطعنامه هاى کنگره ٤ و پلنوم ٢٠ مشخص شده است. اين سياستها تا همينجا بدنه حزب و بويژه رفقاى دست اندر کار ما در داخل را شاداب و فعال کرده است و وظيفه من و هيات دبيران حزب پيشبرد فعال اين خط است. حزب نميتواند منتظر روشن شدن نتيجه اين مباحث بنشيند. و بهيچوجه نبايد طرح مجدد اين بحثها خللى در کارش ايجاد کند. ثانيا من باستقبال بحثهاى رفقا ميروم اما در جريان قرار گرفتن کادرهاى حزب از نيمه راه درست و اصولى نيست. من مصرانه ميخواهم که قرار قبلى دس فورا عملى شود و کليه مباحث شفاهى و کتبى دس از پلنوم ١٥ تا امروز در اختيار کادرها قرار بگيرد تا بشود بحث را از دور تسلسل تکرار استدلالات جواب گرفته، آنهم در حضور کسانى که در سابقه بحث نبوده اند، در آورد و آنرا بجلو برد. و تا زمانى که کادرها به کل مباحث دسترسى پيدا نکرده اند اين بحث به شکل پالتاکى و يا غير آن متوقف شود. پيشنهاد ميکنم دفتر سياسى در عرض يک هفته انتشار مباحث دس را شروع کند. اينهم از جمله کارهاى اجرائى بود که دس بعهده گرفت و فرصت انجام آنرا پيدا نکرد. در صورتيکه دفتر سياسى به هر دليلى قادر به انجام اين کار نباشد آنوقت من اين مسئوليت را بعهده ميگيرم و مباحث را در اختيار تشکيلات قرار ميدهم. تاخير بيش ازاين جايز نيست. گزارشم را هم به پلنوم خواهم داد. رفقارهبرى حزب در موقعيت خطيرى قرار گرفته( در مورد بدنه حزب مساله به اين شکل مطرح نيست. من هربار در ميتينگهاى حزبى شرکت ميکنم - از جلسه با کادرها در استکهلم تا شوراى کادرهاى تشکيلات کردستان و تا کنفرانس اخير آلمان که هفته گذشته در اوج بحث داغ سردبيرى آزادى زن در بالاى حزب، برگزار شد و پر از شور و شوق و رو آورى ٢٥ نفر اعضاى جديد به حزب بود- تفاوت فاحشى ميان فضاى بدنه و کادرهاى حزب با فضاى بالاى حزب ميبينم و عميقا متاسف ميشوم). ما ميتوانيم دو راه را انتخاب کنيم يا بحث و کشمکش را بر سر برکنارى مهرنوش و بيدرايتى و محفليسم و سرکوبگرى و استالينيسم و شکايت و ضد شکايت ادامه بدهيم و قطبى کنيم و يا سعى کنيم با حل اصولى و سريع مساله برکنارى مهرنوش به شيوه اى که گفتم به طرح اختلاف نظرات سياسى خود بپردازيم و هر نظرى سعى کند حزب را به سياستهاى خود قانع کند. راه اول راه تلاشى حزب و راه دوم راه حفظ اتحاد (و در صورت تعميق اختلاف نظرات فراکسيونيسم و انشعاب متمدنانه و سياسىِ) در حزب خواهد بود. من با تمام توانم سعى ميکنم جلوى راه اول بايستم و حزب را به سمت حفظ وحدت و انسجام هدايت کنم. اميدوارم همه شما نيز چنين کنيد. با احترام حميد تقوائى |