قدردانى از خوانندگان آزادى زن، گزارش کار به مردم !
مهرنوش موسوى
دوستان عزيز، همراهان و خوانندگان صميمى نشريه آزادى زن!
به اين وسيله از همه شما عزيزانى که در مدت دو هفته اخير، محبت و صفاى بى دريغ خود را با ارسال نامه، فاکس و تلفن به من ابراز داشتيد، تشکر ميکنم. همگى شما عزيزان را در آغوش ميگيرم.
همچنان که مطلع شده ايد، بنا به تصميم رفيق آذر ماجدى، رئيس سازمان آزادى زن، مسئوليت سردبيرى نشريه آزادى زن به سهيلا شريفى محول شده است. همين جا به رفيق سهيلا شريفى، عضو شوراى مرکزى سازمان که عهده دار مسئوليت سردبيرى آزادى زن شده است، صميمانه تبريک ميگويم. براى سهيلاى عزيز جهت عهده دار شدن سردبيرى اين نشريه آرزوى موفقيت و پيروزى ميکنم. اما بسيار لازم است از امير توکلى، يار و ياور من در دوران سردبيرى آزادى زن صميمانه تشکر و قدردانى کنم. امير توکلى، نامى بود در باکس معرفى سردبير و همکار وى در آزادى زن، اما امير همه چيز بود. بدون کار شبانه روزى امير توکلى، بدون صبر و متانت و فداکارى شبانه روزيش، آزادى زن به اينجا نميرسيد که اکنون رسيده است. با يک حساب سرانگشتى ميتوانم به شما بگويم که امير توکلى در عرض اين يکسال و ٣ ماه، فقط بيش از ١٢٤ شب، نخوابى کشيده و تا نزديک صبح پاى آماده کردن نشريه نشسته است. به عنوان يک دوست، به عنوان سردبير سابق آزادى زن، لازم ميدانم که صميمانه ترين تشکرات و قدردانى خودم را که حد و حصرى نميشناسد تقديم او کنم. من ميدانم که چگونه امير با وجود کار و شغل خود، با وجود سرپرستى کودکش، با وجود وظايف مهم سياسى که بر دوش وى ميباشد، همچنين سردبيرى نشريه جالب انقلاب کارگرى، هميشه تا نيمه هاى شب با دقت و حوصله صفحه بندى نشريه را به پيش برده، با ارائه پيشنهادات و مشورت خود مرا همراهى ميکرد. دستش را به گرمى ميفشارم. برايش آرزوى موفقيت و پيروزى ميکنم.همين جا لازم است از شهلا خباززاده تشکر و تقدير کنم. به خاطر همکاريهاى صميمانه اش، به ويژه به خاطر تلاش براى رساندن صداى قلمزنان جوان در داخل و خارج کشور از سکوى اين نشريه. با وجود درد ستون فقراتش. همچنين سهيلا کيانى که خط اتصال ما با زنان و فعالين زيادى است، کسى که خودش را با ما دريافت، و ما او را در جنبش خود يافتيم، لادن داور که شبانه روزى مشغول فراهم کردن امکان ارسال نشريه به سراسر دنيا بود. سکويى براى ارتقا کار و فعاليت خود با نشريه يافت. گلاره طاهر نژاد، قلم زن نسل سوم، حشمت آسا، که مداوما ما را با وضعيت زنان کارگر و مصائب آنها آشنا، مطلب و گزارش ميفرستاد. سارا از رشت، پرى زارع، مريم تهران، على راستين، مينا اسکندرى، ارژنگ طاهرى نژاد، نگار از گچساران، ياشار، حسن صالحى با نقد و مشاورتهاى خوبش از سوئد و همه دوستان نزديکى که در تهيه خبر، مطلب، گزارش، مصاحبه، ماتريال خام اوليه، شرکت داشتند. مهمتر از همه کسانى که هم در ايران و خارج کشور، با همت و تلاش خود، اين نشريه را به دست مردم رساندند. دست همگى شما عزيزان را به گرمى ميفشارم. سپاس و قدردانى بى دريغ خود را نثارتان ميکنم. آزادى زن در اين دوره حاصل تلاش فرد فرد ما بود.
نشريه آزادى زن، ايده و ابتکار اوليه اش از جانب من مطرح شد. اولين شماره نشريه آزادى زن، در تاريخ ٣ بهمن ٨١ در ٤ صفحه منتشر شد. اگر به آرشيو آزادى زن نگاه کنيد، پروسه رشد اين "کودک" را به روشنى ميتوانيد ملاحظه کنيد. از نشريه ايى در ٤ صفحه، به نشريه ايى با کيفيت بالا، حق طلب، سياسى، مدرن، روز و ابژکتيو در ٨ صفحه بدل شد. نشريه ايى که با وجود اين رشد و بلوغ جذاب سياسى اش، هنوز روح بلند پرواز و تمکين نکن ما و خوانندگانش را به حق ارضا نميکرد. روى پيشنهاد رفقاى داخل ايران، براى انتشار آزادى زن در فرمت روزنامه شرق و انتخاب، با صفحات بيشتر و متنوعتر فکر ميکردم، آن را با تعدادى از همکارانم در ميان گذاشته بودم. به نظر من بايد بر اساس اوضاع بسيار حاد ايران، توانايى مطبوعاتى بالايى در کار خود ايجاد کنيم، تا بتوانيم در اولين دقايق تصرف اطلاعات و کيهان و... در دل انقلابى که شکل داده ايم، با يک شبکه آبديده هيئت تحريريه و تيم خبر و قلم زن، روزنامه يوميه مربوط به حقوق زن را بلافاصله و داغا داغ منتشر کنيم. و ظرفيت و آمادگى اين کار بايد، نه فردا، که از همين امروز کسب و ايجاد شود.تحت سردبيرى من، تا شماره ٦٦ آزادى زن، بطور مجموع ٤٤٢ صفحه مطلب، خبر، گزارش و مصاحبه منتشر شد. در نشريه آزادى زن در طول اين ٦٦ شماره حدود ٨١ نفر، از داخل و خارج کشور، امکان اين را يافتند تا از طريق ما، به طرق مختلف، سخن، مطلب، گزارش، داستان زندگى و ... را به گوش مردم برسانند. شخصيتهاى جديدى به هويت خود در جنبش برابرى طلبانه شکل بدهند، شخصيتهاى با نفوذ اين جنبش بيشتر از قبل معرفى شوند. آزادى زن همچنين در بسيارى از موارد با ترتيب دادن مصاحبه با دست اندرکاران، اين امکان را بيش از پيش فراهم نمود.نشريه آزادى زن مهمترين نقطه قوتش خلاق بودن و مبتکر بودنش بود. آزادى زن امکانى براى پيش بردن کمپين عليه نوبل شد که نقش و مکان اجتماعى مهمى در پس راندن تحميل يک ايستگاه سازش عليه مردم ايران و جنبش حق طلبى زنان داشت. سردبير آزادى زن که خود مبتکر اين کمپين بود، از طريق ارائه مداوم آن و جمع آورى امضاها و کار شبانه روزى، مجرايى براى اجتماعى شدن سازمان آزادى زن شد. يک مقطع مهم ديگر، که نشريه آزادى زن نقش اصلى را ايفا نمود، ١٨ تير سال گذشته بود. ايجاد مرکز خبر شبانه روزى، انتقال سريع اخبار، انتشار ويژه نامه خبرى، رهنمود به فعالين حقوق زن، شعارهايى که بايد طرح و شعارهايى که نبايد طرح ميشد از آن جمله است. عکس العمل گسترده و فعالانه نشريه آزادى زن در ١٨ تير، موجب جلب و ارتباط طيف ديگرى از فعالين با ما شد. يکى ديگر از ابتکارات مهم نشريه آزادى زن، باز کردن بحث پيرامون آزادى پوشش و ممنوعيت حجاب در محيطهاى کار و آموزش بود که به نوبه خود دست اول بود. نفس پيش بردن اين بحث با اختلاف نظرهايى که پيرامون برخورد به مسئله ممنوعيت حجاب در اين محيطها وجود داشت، سهم بسزايى در شفافيت بخشيدن به مبارزه عليه اسلام سياسى و مسئله حجاب داشت. سنتى جديد و آموزنده بود. يکى ديگر از مقاطع درخشش آزادى زن، هم ٨ مارس سال گذشته و هم بويژه و بخصوص ٨ مارس امسال بود. ٨ مارس امسال هم در ارائه نقدها و مطالبى که در رابطه با تجمع پارک لاله، و هم در انعکاس گسترده اخبار برگزارى آن داشتيم، نمونه و منحصر بفرد بود. فوکوس نشريه روى تجمع اعتراضى عليه پخش سريال بانوى ديگر، نقد صيغه و اعتراض به آن، قدم اجتماعى و اعتراضى بعدى بود. نشريه آزادى زن ابزار سازمانگرى بود. در اين ظرفيت جلو مردم گذاشته شد.نشريه آزادى زن، با يک تلاش هرکولى در ميان تعداد زيادى از وبلاگ نويسان ايرانى که جمع کثيرى از آزاديخواهان ايران را تشکيل ميدهند شناخته شد. خود نشريه آزادى زن، منتشر کننده مطالب خوب اين عزيزان و در پاره اى موارد مصاحبه با آنها بود. نشريه آزادى زن تلاش کرد، صندلى زيرپاى همه کسانى بگذارد که حتى با ارائه داستان زندگى خود بر عليه ستم و تحقير موجود ادعانامه داشتند، بيش از ٢٠ داستان زندگى زنان با عنوان "من از تحقير و ستم بر زن ميگويم" منتشر شد. جالب اينجا بود که نفس انتشار اين صفحه، بسيارى را مترصد نوشتن کرد. خجالتيترها هم مصر بودند، از زندگى خود و خشونت بر عليه زن بگويند.آزادى زن، موفق شد يک رابطه صميمى، اجتماعى و از نزديک با خوانندگانش ايجاد کند. نفس مصاحبه نزديک با يک شبکه زنان تن فروش، يک بدعت جديد و متاثر از ارتباط اجتماعى ما با همه اقشار مردم بود. در آزادى زن مخالف حق نظر داشت. صفحه بحث و جدل اين نشريه، تا جايى که صفحات نشريه اجازه ميداد، نامه منتقدين و مخالفين نظرات ما را منعکس ميکرد، به بحث و جدل علنى ميپرداخت. نشريه آزادى زن سنت شکن و تابو شکن بود. تنوع و تلون مطالب آزادى زن، خودش مکانيسم جلب و جذب خوانندگان متنوع از هر نوع و سليقه بود.نشريه آزادى زن نظر به تمام فعاليتهايى که در عرض اين يکسال و اندى به پيش برد، نقش مهم و غير قابل انکارى در اجتماعى شدن و کسب اعتبار و نفوذ سياسى و اجتماعى سازمان آزادى زن ايفا کرد. نشريه ما، اعتراض برحق جنبش ما را عليه جمهورى اسلامى و نظام نابرابر سرمايه دارى نمايندگى کرد. تلاش دائمى براى رفع نقص و کمبودهاى کار ما، تلاش دائمى براى بهبود کيفيت و فرمت نشريه و بالا بردن توقع خوانندگان از خود ما، از نگاهى گذرا به آرشيو آن براى هر خواننده منصفى قابل روئيت و قضاوت است. با اميد به اينکه تلاش جنبش و جريان ما، ولو کوچک يا بزرگ، خشتى ديگر براى ساختن دنياى بهتر، دنياى عارى از ستم و تبعيض باشد.
|