رفيق حميد تقوايى دبير کميته مرکزى، لطفا اين نامه را در اختيار اعضاء و مشاوران ک. م. بگذاريد با تشکر فاتح شيخ ٢ ژوئن ٢٠٠٤ --------------- رفقاى عزيز کميته مرکزى ضرورى ميدانم نظرم در مورد اقدام و روش آذر ماجدى در برکنارى مهرنوش موسوى از سردبيرى نشريه آزادى زن را به اطلاعتان برسانم. بدوا براى پرهيز از هر برداشت ديگرى اين نکته واضح را يادآورى ميکنم که من و آذر ماجدى و مهرنوش موسوى اعضاء ک. م. هستيم، من اين نامه را در اين ظرفيت و مستقل از رابطه "ساز" با حزب و مکانيسم درونى و مسائل حقوقى و سازمانى آن مينويسم. به نظر من اقدام و روش آذر ماجدى رئيس سازمان آزادى زن در برکنارى مهرنوش موسوى از سردبيرى نشريه آزادى زن يک خطاى سياسى بزرگ و آشکار بود. بگذاريد به چند فاکتور در هم تنيده در اين قضيه اشاره کنم: به نظر من خصلت شديدا اجتماعى سازمان آزادى زن و در راس آن چهره هاى جنبش رهايى زن و کمونيسم کارگرى، و همچنين جايگاه اجتماعى مهرنوش موسوى چه در نقش موفق و پرشور سردبير نشريه آزادى زن و چه بعنوان شخصيت شناخته شده جنبش و حزب ما ايجاب ميکرد که اگر بر فرض هم تغيير سردبير نشريه "ضرورى" ميبود، اين تغيير، به شکل شفاف و اجتماعا قابل دفاعى صورت ميگرفت. همچنين ايجاب ميکرد که پروسه عملى آن هم کاملا شفاف و علنى و بدور از پيرايه هاى غيرواقعى پيش ميرفت. اينها اينطور پيش نرفت. آنچه اتفاق افتاد استفاده آذر ماجدى از اختيارات خود بعنوان رئيس "ساز" آنهم درست در يک قدمى اولين نشست نهاد مرکزى آن، براى برکنارى مهرنوش بود. حتى يادآورى بجا و صميمانه رفقايى که چرا تا نشست اين نهاد صبر نکردى، او را به دوباره فکر کردن درباره اين اقدام خود وا نداشت. به نظر من بهيچوجه موجه نيست که با شخصيت هاى اجتماعى، صرفا بر مبناى "اختيارات" و "ضوابط" سازمانى و ادارى رفتار شود. شخصيت اجتماعى و فراسازمانى اين چهره ها، مقدم بر هر ضوابط و اختيارات حقوقى سازمانهاى مربوطه شان، تکليف درست يا نادرست بودن چنين تصميمات دراماتيکى را تعيين ميکند. بى توجهى به اين مکانيسم اجتماعى اشتباه خطيرى روى دست هر کسى ميگذارد که دستى در امر رهبرى اين جنبش هاى اجتماعى دارد. بگذاريد صريح بگويم دست بردن به شبکه اجتماعى اى که فى الحال حول نشريه آزادى زن و سردبير آن ايجاد شده و پاره کردن مرکز اين شبکه، به شيوه اى که توسط آذر ماجدى صورت گرفت، يک نمونه تيپيک اين اشتباه خطير بود. "حل" اين معضل اجتماعى از بالا بصورت نشکيلاتى در نشست شوراى مرکزى "ساز"، بازهم يک نمونه تيپيک ديگر تکرار و ادامه اين اشتباه بود. در فضايى که همه ما ابعاد حساس و بار چندگانه آن را مى شناسيم، بويژه در شرايطى که مهرنوش موسوى خود در آن نشست حضور نداشت و در بخش مهم ديگرى از جنبش ما در کنفرانس بزرگترين تشکيلات حزبى خارج کشور ما در آلمان مشغول ايفاى نقش نه کمتر مهمى بود، قرار نشست شوراى مرکزى "ساز" فکر نکنم توانسته باشد مساله را فيصله داده باشد. معضل در پايين هنوز هست و همچنان جواب ميخواهد. قرار نشست بايد بگويم معضل را پيچيده تر کرده و دست رهبرى "ساز" را بيشتر در پوست گردو گذاشته است. اين واقعى نيست که برکنارى يکى از چهره ها و رهبران "ساز" از سردبيرى نشريه موفق آن بدون رضايت خود او، با يک قرار تشکيلاتى فيصله يافته تلقى شود و تصور شود که به دنبال آن ميتوان يک جرعه آب نوشيد و به کار خود ادامه داد. پرسش پشت سر پرسش از پايين ميرسد و صحت اين قرارِٰ از بالا و مشخصا از بالاى سر مهرنوش را زير سوال ميبرد در حاليکه هيچ جواب موجهى برايش موجود نيست. از زاويه اجتماعى، پاى اين قرار به اندازه پاى خود تصميم اوليه آذر ماجدى ميلنگد. صادرکنندگان اين قرار ميبايستى قبل از صدور آن، بويژه در غياب مهرنوش موسوى، نه دوبار بلکه چند بار فکر ميکردند و نهايتا اين کار را نميکردند. اين در بهترين حالت يک سهل انگارى، يک ساده ديدن جوانب اجتماعى رهبرى جنبش رهايى زن بود و فقط ميتوانم بگويم اى کاش در اولين نشست شوراى مرکزى سازمان آزادى زن اين اتفاق نمى افتاد. برداشتن اين قرار از اطلاعيه "ساز" يک روز بعد از صدور آن، به هر دليلى بوده باشد، دليل اصلى اش ناسازگارى آن با دنياى واقعى است. خطاى سياسى آذر ماجدى بعنوان رئيس "ساز" در برکنارى سردبير موفق نشريه آن، در وهله اول تيرى بود به پاى خود "ساز" و رهبرى آن و در عين حال ضربه اى بود به اعتبار حزب کمونيست کارگرى و رهبرى آن. اين روش و اين رفتار تا همينجا ما را با وضعيت دشوارى روبرو کرده است. تصور کنيد من بعنوان کسى در رهبرى اين حزب و اين جنبش يک روزى يک جايى، از طرف رفيقى مانند على راستين در يک برنامه زنده تلويزيون يا از طريق سايت با سوال "نظرت چيست؟" روبرو شوم، چه جوابى ميتوانم بدهم جز اينکه بگويم: يک خطاى سياسى آشکار بود؟ رفقاى عزيز کميته مرکزى! براى نوشتن نظرم در مورد برکنارى مهرنوش موسوى از سردبيرى نشريه آزادى زن، روزهاى زيادى دندان روى جگر گذاشتم؛ آگاهانه صبر کردم تا قضيه در جلسه دفتر سياسى طرح و بحث شود. جلسه به دلايل فنى برگزار نشد و من بيش از اين تاخير را جايز نميدانم، بويژه بخاطر اينکه بخشى از رهبرى حزب که سکان امور را به دست دارد (مشخصا رئيس هيات دبيران) به نظر ميرسد نه فقط به اين اقدام و پيامدهاى آن حساس نيست بلکه به برخورد انتقادى به آن حساس است و به معترضان اعتراض دارد. اين هشداردهنده است. در پايان ضرورى ميدانم به اطلاع کميته مرکزى برسانم که نه تنها خود را موظف به دفاع از اين اقدام اشتباه و يا سکوت در مورد آن نميدانم، بلکه هرجا هر وقت با سوالى در اين باره روبرو شوم خود را موظف به ابراز شفاف و بى اما و اگر نظر خودم ميدانم. فاتح شيخ ٢ ژوئن ٢٠٠٤ |