به رفيق کورش مدرسى

رونوشت: رفيق حميد تقوائى

موضوع: توزيع نامه رفيق اسعد کوشا به دفتر سياسى و پاسخ شما به نامه هاى من و على جوادى

رفيق کورش عزيز، پاسخ شما به من و على جوادى مطلقا قانع کننده نيست. و نه تنها اين، که انتقادات ديگرى را هم به شما اضافه ميکند. در پاسخ به من از اين صحبت ميکنيد که دفتر سياسى نبايد در تاريکى نگاه داشته شود و در نامه به على که ظاهرا بچند ساعت پس از پاسخ به من ارسال کرده ايد عنوان کرده ايد که رفيق اسعد به دفتر سياسى شکايت کرده است. شکايت از کى؟ شکايت از على جوادى؟ يا شکايت از آذر ماجدى؟ همانطور که على هم نوشته است نامه به دفتر سياسى نيست. نامه به رفيق آذر ماجدى است و رونوشت آن به اسم شما و نه فقط به شما که به چندين مرجع ديگر هم ارسال شده است. ثانيا هيچ شکايتى از کسى در آن طرح نشده است. در نامه به آذر از خود آذر نميتواند شکايت کند و شکايت از على هم درمورد برکنارى سردبير آزادى زن بيش از حد عجيب بنظر ميرسد. ادعاى شما خلاف واقعيت است. نميدانم چگونه اسم اين نامه را شکايت گذاشته ايد؟ نامه اسعد را ضميمه کرده ام که مجددا نگاهى به آن بيندازيد. انتقاد من اين بود که اين نامه به شيوه اى بسيار غير اصولى به انتقاد از على جوادى پرداخته و اتهاماتى به او زده است. نامه به آذر ماجدى درمورد برکنارى سردبير نشريه ساز به اتهام زنى از على جوادى سر خورده است و ارسال آن به دفتر سياسى از هرجنبه که نگاه کنيد نادرست بود بويژه توجه کنيد که على القاعده اگر مسئولين کميته هاى داخل و خارج و کردستان هم نحوه برخورد شما را الگو قرار ميدادند بايد نامه را براى کميته هاى تشکيلاتى يعنى براى يک ليست دهها نفره ميفرستادند. نوشته بودم که نفس اينهمه رونوشت يک کمپين است و اين بايد توجه شما را بيشتر جلب ميکرد. رفيق اسعد کوشا بايد با توضيح شما درمورد اين ايرادات کارش مواجه ميشد و آموزشى ميگرفت و نامه اش را اصلاح ميکرد. اما شما بى توجه به همه اينها نامه را به دفتر سياسى فرستاده ايد و الان از آن دفاع ميکنيد. راستش نقد چنين رفتارى، رفتار رفيق اسعد کوشا، بيست سال قبل موضوع آموزش اعضا و پيشمرگان کومه له بود که متاسفانه امروز از جانب رئيس دفتر سياسى حزب کمونيست کارگرى دارد از آن دفاع ميشود. اسعد پچ پچ هاى آشپزخانه اى را وارد نامه رسمى کرده و به مراجع مختلف فرستاده و شما با ارسالش به دال سين به آن رسميت داده ايد. ميتوانستيد و بنظر من وظيفه شما حکم ميکرد که جلو رسميت يافتن نامه را بگيريد نه اينکه وارد اسناد حزبى کنيد. شما اکنون اين نامه را به يکى از اسناد دفتر سياسى تبديل کرده ايد. اين شان دفتر سياسى را هم پائين مياورد. متاسفانه شما به اين جنبه از مساله هم توجه نکرده ايد.

سوال من اين است که آيا از اين پس اينها به نرم مکاتبات دفتر سياسى تبديل خواهد شد؟ آيا از اين پس رئيس دفتر سياسى مکاتبات اين چنينى درمورد اعضاى دفتر سياسى و يا کلا درمورد اعضاى حزب را در ميان ليست ٢١ نفره اعضاى دفتر سياسى توزيع خواهد کرد و نگارنده چنين نامه هائى تذکرى از کسى نخواهد گرفت؟

شما از حميد گزارش خواسته ايد و حميد هم نامه هاى رد و بدل شده را برايتان ارسال کرده است. در جلسه هم ميتوانستيد از حميد يا آذر توضيح بخواهيد اين روال منطقى تر و اصولى ترى بود اگر واقعا خواهان روشن شدن چيزى بوديد. اما نامه اسعد و پچ پچ هاى آشپزخانه اى آن نبايد بعنوان اسنادى که گويا قرار است اعضاى دفتر سياسى را از تاريکى درآورد باب شود. اين يک اشتباه سياسى است. ايراد توضيحات شما بسيار بيشتر از نفس ارسال نامه به دال سين است.

نوشته ايد "شما و من قضاوت خودمان را ميتوانيم داشته باشيم. اما دادستان و قاضى القضات که نيستيم که سر خود هرکس را محکوم کنيم. شما يا هر رفيق ديگرى ميتواند از اسد کوشا در اين مورد شکايت کند و لابد مراجع تشکيلاتى با شنيدن حرف هر دو طرف قضاوت نهائى را خواهند کرد". نميدانم چرا حزب به دادگاه تبديل شده است و سياست کنار رفته است. چرا بلافاصله از نقد جنبه هاى نادرست يک نامه به قاضى و دادستان و شکايت و غيره رسيده ايد و بدتر از اين نتيجه گيرى کرده ايد که من هم مثلا ميتوانم از اسعد شکايت کنم و مرجعى آنرا رسيدگى ميکند. جريان چيست؟ آيا من و يا شما نميتوانيم جلو يک نامه را بگيريم، به آن انتقاد کنيم، آنرا غيراصولى بخوانيم و يا جلو توزيع آنرا بگيريم و بايد به مراجعى براى رسيدگى ارجاع دهيم؟ اما اين جزئى از کار هميشگى ما و مسئولين حزبى بوده است. بنظر ميرسد طبق نامه شما منبعد کسى نميتواند قبل از راى دادگاه! به رفيقى چيزى يادآورى کند، ايرادى را گوشزد کند، بحث کند، نظر عوض کند، بخواهد نامه اى و يا رفتارى اصلاح شود، تذکرى بدهد و غيره. شما مسئولين حزبى را به دادستان و قاضى و هيئت منصفه و غيره و حزب را به يک دادگاه تبديل کرده ايد. اما ما يک حزب سياسى هستيم، دادگاه که نيستيم.

و راستش از همه اينها مهمتر، همان جمله اى است که در پايان نامه ام نوشته بودم که توزيع اين نامه فقط مساله را پيچيده تر ميکند و نفت ريختن روى آتش است. لغزيدن غير اصولى و بسيار نازل از بحث تغيير سردبير ساز به "مساله" على جوادى و اضافه کردن على جوادى به آذر ماجدى بعنوان موضوع انتقاد از طرف رفيق اسعد کوشا، بايد توجه شما را جلب ميکرد. و ظاهرا جلب کرده است اما بشيوه نادرستى. شما آگاهانه يا ناآگاهانه داريد به اين مساله ميدميد. اين آن جنبه اى است که نامه مشترک دفتر سياسى و ليدر حزب و بحثهاى چندجلسه دفتر سياسى همه را از آن منع ميکرد. هر ايرادى به مساله برکنارى مهرنوش داشته باشيد اين را توجيه نميکند که شما اين مساله را داريد به سطحى ديگر ميکشانيد و پيچيده تر ميکنيد. رفيقى بخاطر هر دعوائى که با على دارد نامه مينويسد و پاى على را به ميان ميکشد و شما از رفيق پيروى ميکنيد و نامه اينچنينى را رسميت ميدهيد تا بعنوان گزارشات دفتر سياسى منبعد مورد بررسى و توجه قرار گيرد. نامه اسعد را به بالاى حزب ميکشانيد و عملا بالاى حزب را به بحران ميکشيد. واقعا جاى تاسف است. منهم با شما موافقم که در روشهاى تشکيلاتى با هم اختلاف نظر داريم. همين مساله مورد بحث يکى از نمونه هاى بارز اختلاف در روشهاى تشکيلاتى است که در نامه تان درمورد پلنوم اضطرارى به آن اشاره کرده ايد.

رفيق کورش عزيز، ارسال نامه رفيق اسعد به دفتر سياسى و پاسخ هاى شما به من و رفيق على جوادى از هرجا که خراش دهيد پر از ايرادات اصولى و سياسى و غيرقابل توضيح است. پافشارى شما بر اين مساله وضعيت را باز هم پيچيده تر خواهد کرد. بنظر من کار شما، بعنوان رئيس دفتر سياسى، خيلى آشکار نقض ضوابط کار رئيس دفتر سياسى محسوب ميشود.

با آرزوى موفقيت

اصغر کريمى

٣١ مه ٢٠٠٤

بعدالحرير:

نامه را نوشته بودم که نامه شما به رفيق آذر ماجدى بدستم رسيد. نوشته ايد که از على بخاطر "محفل بازى و کمپين عليه افراد و ارگانهاى حزب شکايت شده است. ما شکايتى از کسى در اين زمينه نگرفته ايم شايد شکاياتى در جريان است که شما و شاکى يا شاکيان در جريان هستيد. اما اينهم روش بسيار نادرستى در قبال اعضاى دفتر سياسى و ارگان دفتر سياسى است. نميدانم قدم بعدى شما چيست؟

----------------------

شماره ١ - ٢٨٠٥

تاريخ: ٢٨ مه ٢٠٠٤

از: کورش مدرسى

به: رفيق اصغر کريمى

موضوع : اعتراض شما به قرار دادن نامه اسد کوشا در اختيار دس

رفيق اصغر عزيزنامه اسعد کوشا را جهت اطلاع دفتر سياسى از فضاى تشکيلات براى اعضاى دفتر فرستاده شده است و خوب است که دفتر سياسى از اين نامه مطلع ميبود. طبعا اعضاى دفتر سياسى ميتوانند در مورد مربوط بودن يا نبودن و درست و غلطى نامه تصميم بگيرند. از طرف ديگر اتفاقا در اين موقعيت حساس بيشتر بايد قضاوت را به خود دس رجوع داد. در وضعيتى که امروز داريم ندادن نامه به دفتر سياسى ميتوانست معنى ديگرى، يعنى در تاريکى نگاه داشتن دفتر سياسى معنى شود.

شما و من قضاوت خودمان را ميتوانيم داشته باشيم. اما دادستان و قاضى القضات که نيستيم که سر خود هرکس را محکوم کنيم. شما يا هر رفيق ديگرى ميتواند از اسد کوشا در اين مورد شکايت کند و لابد مراجع تشکيلاتى با شنيدن حرف هر دو طرف قضاوت نهائى را خواهند کرد.

با احترام متقابل

کورش مدرسى

رونوشت - دفتر سياسى

-----------------

شماره: ٢ - ٠٥٢٨

تاريخ: ٢٨ مه ٢٠٠٤

از: کورش مدرسى

به: رفيق على جوادى

موضوع: اعتراض شما به قرار دادن نامه اسد کوشا در اختيار دفتر سياسى

رفيق على عزيزاسد کوشا درست يا نادرست به دفتر سياسى شکايت کرده است. طرح ادعا در مقابل قضات کجاى دنيا پخش اتهام نام دارد؟ به ميان کشيدن اختلاف سياسى شما با من يا کس ديگرى به اين بحث بکلى نامربوط است. هرکس در بيرون يا داخل تشکيلات بايد بتواند با دفتر سياسى حزب هر شکايتى را مطرح کند. طبعا دفتر سياسى بعد از رسيدگى جواب لازم را به اين شکايت خواهد داد. اگر اين مسير بسته شود، اگر مراجعه به ارگانهاى بالاى حزب براى داد خواهى سنگين و ناممکن شود محفليسم و پچپچيسم و باند بازى چيزى از اين حزب باقى نخواهد گذاشت.

با احترام

کورش مدرسى

رونوشت - دفتر سياسى

-----------------

از : على جوادى

به : رفيق کورش مدرسى

موضوع : نقد پاسخ شما به اعتراض من

رفيق کورش عزيز: پاسخ نامه شما به خودم و همچنين پاسخ نامه شما به رفيق اصغر کريمى را دريافت کردم. ذکر چند نکته را ضرورى و لازم ميدانم:

١- شما در پاسخ به نامه من مدعى شده ايد که "اسعد کوشا درست يا نادرست به دفتر سياسى شکايت کرده است." اين ادعاى شما ابدا صحت ندارد. به چند دليل ساده. يکبار ديگر به نامه رفيق اسعد کوشا رجوع کنيد. کلمه اى از شکايت و درخواست رسيدگى از طرف دفتر سياسى و يا هيچ مرجع تشکيلاتى ديگرى نسبت به اتهاماتش به من در آن موجود نيست. نامه حتى خطاب به دفتر سياسى هم نيست. اگر رفيقى شکايتنامه براى دفتر سياسى مينوشت حداقل خطاب نامه را خود دفتر سياسى قرار ميداد. تيتر نامه ايشان را يکبار ديگر بخوانيد: "برکنارى سردبير نشريه آزادى زن و بازتاب آن در بدنه تشکيلاتهاى حزب". موضوع نامه بررسى برکنارى رفيق موسوى است. نه شکايت از من. نميدانم چگونه است شما با خواندن اين نامه مدعى شده ايد که ايشان از من شکايت کرده است؟ آيا شما شکايت نامه ديگرى دريافت کرده ايد که به اطلاع ما نرسانده ايد؟ و آيا شما تشخيص داده ايد که اين نامه شکايت است؟از طرف ديگر شما در پاسخ به رفيق اصغر کريمى کلمه اى راجع به شکايت مطرح و بيان نکرده ايد. از اين صحبت کرده ايد که نامه جهت اطلاع دفتر سياسى از فضاى تشکيلات براى اعضا فرستاده شده است. بالاخره شکايت يا اطلاع رسانى از فضاى تشکيلات؟ کداميک را بايد باور کرد و مبنا قرار داد؟ شما بگوئيد؟ اگر دومى است، آيا شما مجازيد اتهامات به يک رفيق را همينگونه توزيع و حرمت افراد را خدشه دار کنيد؟ثانيا شما در پاسخ به رفيق اصغر کريمى گفته ايد: "از طرف ديگر اتفاقا در اين موقعيت حساس بيشتر بايد قضاوت را به خود د س رجود داد." رفيق عزيز شما در اين يادداشت بروشنى خواهان اين هستيد که قضاوتى به دفتر سياسى ارجاع داده شود. نه اينکه شکايتى هم اکنون به دفتر سياسى ارجاع داده شده است. فرق بين اين دو مقوله کاملا روشن است.ثالثا همانطور که دفتر سياسى گيرنده رونوشت نامه رفيق اسد کوشا است، کميته کل کشور، کميته کردستان، کميته خارج و رييس هيات دبيران نيز از گيرندگان نامه هستند. آيا با اين استدلالات شما اين کميته ها نيز بايد اين نامه و اتهاماتش را براى اعضاى کميته خود ارسال کنند. و تازه مدعى هم باشند که دارند به شکايت رفيقى رسيدگى ميکنند. دارند کمک به از بين بردن محفليسم و پچ پچيسم و باند بازى ميکنند. تازه من و ساير اعضاى دفتر سياسى و اعضاى اين کميته ها بايد از اين تلاشها قدردانى هم بکنيم؟ راستى مگر چند دادگاه فرضى قرار است تشکيل شود؟ شما لطفا پاسخ دهيد.

٢- شما گفته ايد که "طرح ادعا در مقابل قضات کجاى دنيا پخش اتهام نام دارد؟" سئوالى معتبرى است. اما اجازه دهيد جواب دهم. در جايى که شکايتى مطرح نشده باشد. در جايى که اولا دادگاهى ايجاد شده باشد و کسانى راى به ايجاد دادگاهى جهت رسيدگى داده باشند. در جايى که دادگاهى مدرکى را از اعتبار لازم بمنظور ثبت در پرونده از اعتبار کافى تشخيص داده باشد. در جايى که خود مدعى و اتهام زننده حداقل روشن باشند که به دادگاه رجوع کرده اند. رفيق کورش عزيز اگر شکايتى مطرح نشده باشد، اگر دادگاهى جهت رسيدگى تشکيل نشده باشد، اگر دفتر سياسى راى به رسيدگى نداده باشد، آيا شما باز هم مجازيد نامه اتهام آميز رفيقى را به اعضاى دفتر سياسى ارسال کنيد و تازه مدعى هم باشيد که جلوى باند بازى را گرفته ايد؟ آيا به اين اقدام شما صاف و ساده پخش اتهام نميگويند؟

٣- رفيق کورش عزيز من از شما ميپرسم طرح مسائل خصوصى و شخصى و اتهاماتى در اين رابطه و از اين جنس به من چه ربطى به مساله سازمان آزادى زن دارد؟ لطفا جواب دهيد.

من به اين روش و تصميم شما در توزيع نامه رفيق اسعد کوشا رسما اعتراض دارم. يکبار ديگر از شما ميخواهم که اين اقدام را تصحيح کنيد.

با تشکر

٢٨ مه ٢٠٠٤

-------------------

به رفيق کورش مدرسى

رئيس دفتر سياسى حزب

جهت ارسال به دفتر سياسى

رونوشت: رفيق حميد تقوائى و اعضاى هيئت دبيران حزب

موضوع: درمورد توزيع نامه رفيق اسعد کوشا رفيق کورش عزيز نامه رفيق اسعد کوشا به رفيق آذر ماجدى حول مساله برکنارى سردبير نشريه آزادى زن حاوى مسائل شخصى و اتهاماتى است که بدوا اگر کسى شکايتى درمورد آنها دارد بايد جائى اثبات شود. اين نامه بدون هيچ دليلى پاى رفيق على جوادى را هم به ميان کشيده و اتهاماتى عليه او طرح کرده است که ايضا اگر کسى شکايتى دارد بايد بررسى و اثبات شود. بويژه نکات شخصى و اتهاماتى که عليه رفيق على جوادى در اين نامه طرح شده مطلقا ربطى به مساله برکنارى سردبير نشريه آزادى زن و روشن شدن چيزى در اين زمينه ندارد. توزيع اين نامه فقط مساله را پيچيده تر ميکند، عدم حساسيت نسبت به جنبه هاى نادرست اين نامه تلقى ميشود و ريختن نفت روى آتشى است که شعله ور شده است.

ضمن اعتراض به اين بى توجهى تقاضاى من اين است که طى نامه اى به اعضاى دفتر سياسى حزب بخواهيد اين نامه را ناديده بگيرند و از آرشيوشان حذف کنند. يک ايراد ديگر اين نامه که در حکم يک کمپين عمل ميکند رونوشت هاى متعدد به کميته هاى داخل و خارج و کردستان است و بايد خود اين نکته هم توجه شما را بيشتر برميانگيخت.

اميدوارم توزيع نامه رفيق اسعد کوشا به دفتر سياسى حزب صرفا ناشى از يک عدم دقت بوده باشد.

فضاى کنونى حزب حساسيت هاى بسيار بيشترى را از همه ما طلب ميکند.

با تشکر

اصغر کريمى