اعتراض دارم اين جنگ فرسايشى چه وقت پايان ميگيرد؟ به رفقاى دفتر سياسى و ليدر حزب ٢٤ مه ٢٠٠٤ از ثريا شهابى رفقاى دفتر سياسىبا وجود اينکه کوروش پيشنهاد ميکند که فعلا بحث نکنيد، شخصا از باز شدن اين ميدان «يکه بدو» و مبارزه فرسايشى بر سر اينکه آيا دفتر سياسى ميتواند به موضوع برکنارى رفيق مهرنوش بپردازيد يا نه؟ آيا کورش و اسد درست ميگويند که سابقه نداشته يا داشته يا نه؟ آيا پشت درخواست رسيدگى به شکايت مهرنوش منافع جناحى خوابيده است يا نه؟ اعتراض دارم. موضوع دارد از کيس مهرنوش به يک جاهاى ديگر کشيده ميشود. تقصير کى بود و کى نبود، نميتواند نقظه حرکت رهبرى اين حزب باشد. رفقا! مهرنوش، عضو ک م و از کادرهاى اين حزب و از اعضا رهبرى ساز، از رهبرى ساز شکايت کرده است. اينکه چرا از ابتدا مسائل ساز به جلسات هيئت دبيران کشيده شده است، ميتواند سئوالى مشابه اين باشد که چرا به د س کشيده شده است؟ جواب من اين است که لابد آنقدر حاد بوده است که به هئيت دبيران و ليد حزب کشيده شده است! و به همان دليل ميتواند مشغله دس هم بشود! که قعلا با جلسه يا بدون جلسه، تبديل به مشغله دس شده است و رفقايى از د س خيلى فعالاند در مورد آن مينويسند. پس به چه کسى و چه عضوى از د س مربوط نيست؟ آيا فقط به آن اعضايى از د س مربوط است که اين شکايت را وارد نميدانند؟ آيا با روش به کى مربوط و به کى نامربوط است، قرار است عده اى اظهار نظر و دخالت نکنند؟ آيا ميخواهيم رسيدگى به اين شکايت به مکانيسم هاى بيرون از رهبرى و کار لابيستى و کمپين هاى شخصى در بدنه حزب و ساز تبديل شود؟ جالب است رفقايى از اعضا د س خودشان صفحات و نامه هاى زيادى در دفاع از برکنارى مهرنوش و اعتراض به او نوشته اند و از بقيه ميخواهند که اظهار نظر نکنند چون مربوط به د س نيست! و وفت د س گرفته ميشود! و به چيزهاى مهمتر نمى پردازد! بهر رو من فکر ميکنم براى پرداختن به کارهاى مهمترمان، براى پايان دادن به اين جنگ فرسايشى که از کيس مهرنوش فراتر مى رود، جنگى که اعصاب همه مان را خرد کرده است، بايد رسيدگى به شکايت مهرنوش را به جمع کوچکترى بعنوان کميسيون رسيدگى به شکايت، سپرد. پيشنهاد ميکنم اين کمسيون ترکيبى باشد از تعدادى از اعضا دفتر سياسى، رئيس دفتر سياسى و ليدر حزب. فکر ميکنم روشن است که دو طرف شکايت، رفقا مهرنوش و آذر، به خاطر تعارض منافع نميتوانند در کمسيون رسيدگى به شکايت باشند. شخصا اميدورام که موضوع با حفظ حرمت همگى، رفقا مهرنوش، آذر، حميد و کوروش و باضافه تقويت و استحکام ساز و حزب پايان پذيرد. دشمنان «ساز» بيرون از ما در انتظار اين هستند که حکم شان که «گفتيم احزاب در مسئله زن دخالت نکنند» را برسرمان خراب کنند و در کمين حزب که «گفتيم استالينست اند»، نشسته اند تا از خدشه دار شده شخصيت هريک از ما بازارشان را پر رونق کنند. اگر براى نا اميد کردن آنها لازم است حل «همه اختلافات» را به ميدان «جنگ مرگ و زندگى» نکشانيم، بايد گاهى هم کوتاه آمد. ................................................................ ٭ در حاشيهکسى که هنوز حرف بقيه اعضا د س را نشنيده و به مخالف و موافق شکايت مهرنوش از پيش مهر جناجى ميزند دارد از اختلافات قبلى براى صحت نظر امروزش استفاده ميکند. يا به اين ترتيب دارد از جناحى نيرو ميگيرد و حناح مقابل را از اينکه مهر سواستفاده جناحى بخورد، ميترساند! اين اعلام است که مسئله شکايت مهرنوش را به مسئله اى جناحى تبديل ميکند و نميگذارد که کسى حقيقت حرف ديگرى را بشنود. ضمنا اگر آن کسى که ميخواهد به شکايت مهرنوش رسيدگى شود، برخوردش جناحى است؟ پس همه موافقين برکنارى او هم جناحى نظر ميدهند! نميتوان هر کجا هر کس دلش خواست مهر جناحى برند و هرکجا نخواست مهر اختلاف سياسى! اين ديگر کمى زيادى دواستاندارى است. |