به رفيق کوروش مدرسى رونوشت رفيق حميد تقوايى، اصغر کريمى و دفتر سياسى در مورد برکنارى مهرنوش موسوى رفيق کوروش نامه شما و سوالتان از ليدر حزب در مورد برکنارى سردبير نشريه آزادى زن را ديدم. شما گفته ايد، اين امر تازه اى است و بايد در بالاترين سطوح حزبى به آن رسيدگى شود. آنچه تازه است، دخالت بالاترين سطوح حزبى در اين ماجراو نحوه اين دخالت و تبديل کردن آن به موضوع جر و بحث در بالاترين ارگانهاى حزبى است. در مورد اين موضوع حتى اگر دخالتى ضرورى بود، نرمالترين حالت اين بود که شما از جمع مسئولين و رئيس سازمان آزادى زن در اين مورد سوال ميکرديد. همه ميدانيم که سازمان آزادى زن اولين سازمان جانبى نيست که ما داريم و همه ميدانيد که در اين سازمان تعدادى از رهبرى حزب و فعالين اين عرصه مشغول کار هستند. پس عاديترين حالت ان بود که براى ما نامه اى نوشته و يا در نشستى با خود ما اين سوالات را مطرح و پاسخ ميگرفتيد. لحن و متن نامه شما به ليدر حزب و اصلا از همان اول کشاندن موضوع به اين سطح نشان دهنده يک موضعگيرى و ارزيابى از پيشى است از خودتان نمى پرسيد در مقابل تصميم رئيس سازمان آزادى زن مبنى بر برکنارى سردبير چرا يک نفر از مسئولين فعلى و دست اندرکاران آن اعتراض نميکنند. يک جمع بزرگ از فعالين اين عرصه، چهره هاى سرشناس ما در اين زمينه و جمعى از رهبرى حزب. فکر نميکنيد لحن و نوع نامه شما در عين حال بى احترامى به آنهاست. از اينکه که بگذريم تا آنجا که به سازمان آزادى زن بر ميگردد، سازمانى است مستقل از حزب و طبعا اتوريته معنوى حزب و رهبران حزب که خودشان اکنون جزو رهبرى اين سازمان هستند، سازمان آزادى زن را جهت ميدهد و پيش ميبرد. به لحاظ حقوقى دفتر سياسى نميتواند جلسه اى فراخوان بدهد و در مورد جابجايى نيرو در اين سازمان و يا مثلا فدراسيون از ليدر حزب و يا رئيس اين سازمان بازخواست کند. از اين گذشته اين مشغله اضافى براى دفتر سياسى است و بنظر من اصلا دفتر سياسى نبايد وارد اين مشاجره بشود. امروز و حتى در زمان ليدرى و رهبرى منصور حکمت نيز در سازمانهاى حزبى جر و بحث و ناهمخوانى پيش مى آمد و بعضا پستها تعويض ميشد، ارگانهاى بالاتر اينرا نه به معضل خودشان تبديل ميکردند و نه وارد قضاوت ميشدند، بويژه اگر اين امر به سازمانهاى جانبى حزب مربوط بود. ولى اگر ارگانى و يا هر بخش از رهبرى حزب بخواهد طبعا ما آماده ايم توضيحات لازم را در هر سطحى بدهيم. در طول فعاليت سازمان آزادى زن که موفق هم بوده و در حال پيشروى است، يک معضل هميشگى وجود اصطکاک بين سردبير و رئيس سازمان آزادى زن بوده و بسيارى از ما مسئولين سازمان با يکديگر و با خود مهرنوش و آذر هم مشورت کرده بوديم که چگونه اين معضل را حل کنيم چرا که سايه اين معضل بر کارهايمان همواره سنگينى ميکرد. من در ابتدا طرفدار اين بودم که اگر قرار است بدليل اختلافات سبک کارى و يا سياسى سردبير برکنار شود اين مساله در يک جلسه و با حضور مهرنوش انجام گيرد که امکان صحبت کردن او و همه فراهم باشد. آذر هم همين نظر را داشت. ولى شرايط به جايى رسيده بود که اين ديگر عملى نبود. وقتى رئيس سازمان آزادى زن به جايى رسيد که امکان ادامه کارى با سردبير را ندارد ميتواند او را برکنار کند. ضمنا بايد بگويم که آذر با من و تا آنجا که من اطلاع دارم با تعداد ديگرى از مسئولين نيز مشورت کرده است. اتفاقى که افتاد اين بود که در جريان کمپين گل رز مهرنوش تقاضاى به راه انداختن کمپين جنگ سردى عليه آذر را کرد و نامه اش به دست همه شما رسيد. تعجب من اينست که در آن مقطع نه تو و نه رئيس هيئت دبيران چيزى در اين مورد نگفته و اعتراضى به اين کمپين که داشت اجازه اش از شما گرفته ميشد، نکرديد. براى من اين مساله متفاوت و از نوع ديگرى بود. بويژه اينکه از قبل هم خبر اين کمپين را داده بودند و من آنرا به هيئت دبيران گفته بودم. ديگر با اين فضا و نامه توهين آميز آخر مهرنوش ادامه کارى با او مشکل بود و آذر وى را بدلايل متعددى برکنار کرد. حال يک هفته ديگر جلسه مرکزى ماست و مهرنوش ميتواند بيايد و حرفش را بزند و يا اعتراض به برکنارى را ميتوانست به جمع مسئولين بدهد. نفس موفقيت کار يک نفر در يک ارگان نبايد به او اجازه بدهد که مقررات را زير پا بگذارد و يا در مقابل بى اصولى وى، که در اينجا کشاندن بحث به بيرون حزب و دادخواهى از "مردم" در مقابل سانسورچى بودن آذر است، سکوت شود. مگر اينکه ما هم فکر کنيم چنين امرى اتفاق افتاده و بايد علنى شود که آن ماجراى ديگرى است. تو در نامه ات به آذر ماجدى برخلاف دفاعت از يک طرفه به قاضى نرفتن، خودت کاملا يکطرفه به قاضى رفته و تعبير و تفسيرات مهرنوش را ظاهرا پذيرفته و به طعنه هم گفته اى بالاخره هر سازمانى مقرراتى و اساسنامه اى دارد که ظاهرا با بودن آذر ماجدى در رياست اين سازمان ضرورتى به اينهم نبوده و همان اتهام مهرنوش را بطرف آذر پرتاب کرده اى که خودش دوخته و بريده و الان هم فى البداهه و يکباره بدون همفکرى با ديگران و بدون راضى کردن مهرنوش او را بر کنار کرده و بعد باز هم يکطرفه به قاضى رفته و اتهامات بى انصافى و بى درايتى و . . را به آذر زده اى. توصيه من اينست که تو و يا هر رفيق ديگر بالاى حزب که ميخواهد در جريان جزييات کار ما در ساز قرار بگيرد در جلسه جمع مسئولين شرکت کند تا ببيند که اتفاقا آذر چطور دست به عصا حرکت کرده است. و الان انتقاد از وى اينست که چرا تا اين حد اين داستان کش پيدا کرد و به اينجا ختم شد. بنظر من تا همين حد کشانده شدن موضوع به بالاى حزب کافى است و بهتر است مهرنوش حرفش را در جمع مسئولين بزند و به عقل و درايت و انصاف يک جمع از مسئولين سازمان آزادى زن که همگى از رهبران حزب هستند، اندکى اعتماد کند. رفيق کوروش هر کار موفق حزبى و يا اجتماعى اگر به وحدت و انسجام و احترام گذاشتن و بوجود آوردن فضاى اعتماد و احترام کمک نکند، چندان کار جالبى نيست و بايد نمره دادن به کننده اين کار را کمى با احتياط انجام داد. متاسفانه مهرنوش نه فقط در آزادى زن، بلکه در ارگانهاى ديگر حزب هم از اين مشکل رنج برده و بهمين دليل يکبار هم که شده بهتر است کمى به خودش و اشتباهات نه چندان کم اهميت اش نيم نگاهى بياندازد. کماکان توصيه من اينست که شما و يا هر رفيقى از دفتر سياسى که سوال دارد، در جلسه جمع مسئولين شرکت کند و سوالات خودتان را در اين جلسه مطرح کرده و پاسخهاى لازم را بگيريد. |