به رفيق حميد تقوايى و رفقاى دفتر سياسى نکاتى در مورد نامه هاى رفقا مصطفى صابر و فاتح شيخ از مينا احدى تاريخ : ١٦ سپتامبر ٢٠٠٣ بحث در مورد وحدت بالاى حزب، ارزيابى اوضاع فعلى و فضاى موجود در اين مباحثات و آينده اين اوضاع، بحث مهمى است که به درست مورد توجه رفقاى دفتر سياسى قرار گرفته است. وحدت بالاى حزب و مکانيزم باز توليد آن وحدت حياتى است و هر نوع انتقال فضاى موجود به پائين حزب، بنظر من نااميدى و بى اعتمادى و شکستن اتوريته همه را بدنبال خواهد داشت. اين يک فاکتور مهم است. اما اوضاع داخلى ما نيز يک فاکت واقعى است. ما ديديم که بعد از منصور حکمت، در بالاى حزب، متاسفانه، حال بهر دليلى، در مورد مسائل معينى اختلاف نظر وجود داشته و دارد و همه ميدانند که بحث قرار شورا اولين نوع از اين اختلافات نبوده است. البته همانگونه که فاتح ميگويد، در حضور نادر نيز از اين اختلافات و يا ارزيابيهاى متفاوت بخشا وجود داشت، اما چيزى که ما را متحد و سرحال و فعال نگه ميداشت، وجود منصور حکمت بود که نه فقط اتوريته معنوى داشت، بلکه سوالات واقعى جلوى روى مبارزات ما را نيز به درست و به موقع تشخيص و پاسخ درست به اين سوالات را ميداد. ميخواهم تاکيد کنم که وحدت همان زمان نيز، مبتنى بر پاسخ گرفتن سياسى و اصولى و صحيح معضلات بود و مداوم باز توليد ميشد. حتى نادر با آن اتوريته و گذشته و جايگاه بزرگى که در دنيا و در بيرون ما و در حزب داشت، با پاسخ درست به مسائل پيشارو ى حزب و مسائل بيرون از آن بود که وحدت بالاى حزب را ايجاد و تداوم مى بخشيد. او مدام در مقابل سوالات جديد پاسخ صحيح و راهگشا ميداد، و اثبات صحت اين پاسخها در دنياى واقعى بود که ترديدها را برطرف ميکرد و باعث ادامه يافتن وحدتها ميشد. مثلا يادم مى آيد در مورد آمدن خاتمى و جريان دو خرداد و يا شرکت مردم در انتخابات، و يا حتى در مورد استعفاها و نحوه برخورد به اين پديده در حزب ما قبل از دخالت فعال نادر در اين تند پيچها درگير بسيارى چپ و راست زدنها و يا اختلافات ميشديم و پاسخ سياسى و شفاف و کمونيستى بود که ترديدها را عقب ميزد و وحدتى بسيار بالا را در بين ما ايجاد ميکرد. ميخواهم بگويم که وحدت بالاى حزب ضمن اينکه بسيار حياتى است، و در خود بسيار مهم است، اما مبتنى بر يک وحدت سياسى بوده، که بايد براى بازتوليد آن کار کرد و اين کار کردن فقط و فقط سياسى است. ضمن اينکه بنظر من امروز کماکان بايد تاکيد کرد که وحدت در خود مهم است و ما از مهمترين فاکتور يعنى برنامه حزب و اسناد و پيشينه اى برخورداريم که وحدت در خود، را به درجات زيادى تضمين و تامين ميکند. سوالات جديد و پاسخهاى درست امروز ما در مقابل مسائل جديدى قرار گرفته ايم و هر کس دلش به حال وحدت بالاى حزب ميسوزد بنظر من بايد بيشترين تلاش را براى پاسخ دادن به مسائل بکند، و به نوعى بايد با دور زدن مباحثات درونى و تشکيلاتى و " کى بود، کى بود من نبودم" پاسخ را جلوى روى حزب و جامعه بگذارد. همينجا تاکيد ميکنم که رفيق فاتح با ارزيابى گذشته مباحثات، حکم خود را صادر کرده است. که بنظر من کاملا اشتباه است. ارزيابى من خلاف اينست. در بحث سياسى هر کس محق است، نظرات سياسى که بنظرش غلط است، به شيوه سياسى و تند نقد کند. بگويد که فلان بحث نادرست و يا غير کمونيستى و برخلاف برنامه و يا منطبق بر نظرات منصور حکمت نيست و غيره، اين يک بحث سياسى است براى رسيدن به پاسخهايى که جستجو ميکنيم. اين اتهام بر عليه افراد و شخصى نيست. کسانى بحثها را شخصى ميکنند که مباحثات را به جايگاه تشکيلاتى افراد ربط داده و يا به کمپين عليه فلان مقام حزبى مربوط کرده و يا از اين نوع برخوردها دفاع ميکنند. در اين پروسه بنظر من بايد بيشترين دخالتها در سطح دفتر سياسى و بالاى حزب باشد و اتفاقا به همين دليل بايد کمترين زمينه را به هر نوع تشکيلاتى کردن و شخصى کردن مباحثات داد. رفقا وارد شدن در پروسه تقصير کى بود که چنين شد، که تمايل رفيق فاتح بيشتر به آن سو است، ما را وارد يک جنگ و دعواى کشدار مبتنى بر ارزيابيهاى گوناگون که ناشى از همان اختلاف نظرات سياسى است ميکند که پايانى ندارد. در همين چند نامه رد و بدل شده و يا در نامه هايى که اخيرا در مورد انتقاد به نامه محمد فتاحى و صالح سردارى رد و بدل شده، نيز مى بينيم که ارزيابيها، بسيار متفاوت و متضاد است. اگر از مجموع اين مباحثات درسى بايد گرفته شود، اينست که اولا بايد از هر نوع تشکيلاتى و شخصى کردن بحثها اکيدا پرهيز کرد. واقعيت اينست که حزب کمونيست کارگرى ايران حزبى بسيار مهم و جدى است و همين حزب بايد بتواند فونکسيونهايى را تعريف کرده و کارى کند، که پاسخ مسائل مهم و محورى و جديد پيش روى خود را درست و اصولى و منطبق بر خط منصور حکمت بدهد. اين احتياج به بحث و جدل دارد، اين احتياج به فضاى ريلکس و اين احتياج به داغترين مباحثات دارد. ظاهرا با يک دور رفت و برگشت بحثها، دل رنجيهايى ايجاد شده است. که ضمن اينکه بنظر من بايد به همه ما کمک کند، بيش از اين مواظب نحوه نوشتن و نوع استدلال کردن باشيم، ولى به هيچيک از ما نبايد اين رهنمود را بدهد که نظر ندهيم و بحث نکنيم که مبادا باعث رنجش خاطر کس و يا کسانى شويم. چرا که همانطور که گفتم کليد وحدت در اين حزب سياسى است و پاسخ دادن به مسائل مهم را شامل ميشود و نه هيچ چيز ديگرى . ضمن اينکه با توضيحات فاتح موافقم که اولا هر نوع تبادل نظر بين رفقا حميد و کوروش مثبت است و دفتر سياسى و اعضا آن، در کوران مباحثات متعدد، صاحب نظر و راى حودشان هستند و بايد همين را فرض گرفت. بايد کارى کرد که بالاى حزب در مجموع به توافق و تاکيد ميکنم توافق سياسى در مورد معضلات متعدد برسد. بنظر من بايد امروز کارى کرد که حرمت همه رفقاى بالاى حزب و درگير در اين مباحثات حفظ شود. نبايد کارى کنيم که هر کس که کمتر حرف زد و يا اصلا حرفى نزد، نماينده وحدت حزبى قلمداد شود. و بقيه که درگير جنگ و دعوا بر سر مهمترين معضلات هستند، به کيسه بوکس تبديل شده و بخصوص مشمول متلک پراکنى و برخوردهايى شوند، که در کاتاگورى اتهام و بى حرمتى مى گنجد. من عميقا اعتقاد دارم که بيشترين خدمت را در اوضاع کنونى به حزب و وحدت آن کسانى ميکنند که مباحثات سياسى را رک و بى پرده و بدون ترس از اتهام خوردن به پيش ميبرند. و بنظر من اين بايد مهمترين فاکتور در دوره بعدى مباحثات ما باشد. يک نکته را نيز اضافه کنم که بنظر منهم نبايد پانيک کرد. ضمن اينکه ادامه يافتن اوضاع فعلى و بويژه بردن بحثها را به زمين تشکيلاتى و شخصى کردن مباحثات را سم ميدانم. اما از آنطرف نيز سکوت کردن و هيچ نگفتن و احساس امنيت نکردن در مباحثات سياسى و پلميکهاى حاد فراروى خودمان را نيز بسيار خطرناک ميدانم. چرا که بالاخره ما بايد بتوانيم روشن کنيم که در مورد همين سوالاتى که اکنون در بحثهاى مربوط به شورا جلوى ما مطرح شده، چه ميگوييم. و حتى اگر اين بحث را کنار بگذاريم در اولين مورد سوالاتى که در دنياى واقعى مطرح ميشود، حال در ايران و يا در دنيا، باز هم همين مباحثات مطرح خواهند شد و به احتمال بسيار زياد اختلاف نظر، پيش خواهد آمد. بطور مثال مورد حمله امريکا به عراق و اوضاع کنونى در عراق و سياست ما در اين رابطه و غيره. پس حزب کمونيست کارگرى ايران، با متد منصور حکمت، بايد به اين معضل مشخص خودش برخورد کند. پاسخ دادن به سوالات، پاسخ سياسى و درست و اصولى دادن، کليد وحدت اين حزب است و در اين مباحثات حفظ حرمت بالاى حزب، حفظ حرمت ارگانهاى حزبى و احترام گذاشتن به همديگر و غيره همانقدر مهم است که روى خط ماندن و پاسخ درست دادن به سوالات. رفقايى که ميخواهند سر اين مباحثات مهم را که به استراتژى ما در گرفتن قدرت مربوط ميشود به طرف کانال تشکيلاتى و درونى سوق دهند، با انگيزه شناسى و فول گرفتن، عملا سدى در مقابل پيشرفت بحثها ايجاد ميکنند. اين متد بيشترين ضرر را به وحدت بالاى حزب ميزند. اگر دفتر سياسى به دنبال اين مباحث برود از همين حالا ميتوان آخر آنرا خواند که دستاوردى نخواهد داشت و فضاى بالاى حزب را غير سياسى و شخصى ميکند. بنظر من اين مباحثات بايد به نتيجه برسد و با حذف " حشو و زوايد" بحثها، که رفيق حميد نيز به آنها پرداخته، سر اصل موضوعات رفته و بحثها را ادامه داد و به نتيجه رساند. با آرزوى موفقيت همگى . |