از: حميد تقوائى به: صالح سردارى رونوشت: دفتر سياسى، کورش مدرسى رفيق صالح سردارى عزيز در پاسخ به نامه مورخ ١٠ سپتامبر شما نکات زير قابل ذکر است:١- به نظر من نوشته رفيق محمد فتاحى از نظر شيوه برخورد و مضمون از ساير نوشته هايى که در اين دوره رد و بدل شد کاملا متفاوت است. در نوشته هاى ديگر موضوع بحث سياسى است. رفقا دارند بر له و يا عليه نقطه نظراتى جدل ميکنند و آنرا به گذشته و آينده و تجربه و نقل قول از منصور حکمت و اسناد حزبى و غيره ربط ميدهند. ممکن است استدلالات رفقا غلط باشد، بيربط باشد، نقل قولها اشتباه و يا نامربوط باشد، بحث شخصى شده باشد، از موضوع دور شده باشد، در بحث غلو شده باشد، و يا لحن نوشته تلخ و غير دوستانه و يا از بالا و پدرانه و غيره و غيره باشد. همه اينها در بحثها وجود داشت (آنهم نه تنها در نوشته على جوادى و يا محمد آسنگران، بلکه خيلى از رفقاى ديگر هم، البته با درجات متفاوت). من در تمام اين مواردى که رديف کردم نمونه دارم و اگر قرار باشد از اين نقطه نظر به بررسى اين دوره از مباحثات بپردازيم حرف براى زدن زياد دارم، اما هيچيک از اينها مرا مجاز نميکرد که نامه انتقادى براى کسى بفرستم (تنها در هر موردى که لازم ديدم کتبى و يا تلفنى قبل از توزيع نوشته هر رفيقى- از هر دو طرف بحث- چنين اشکالاتى را با نويسنده در ميان گذاشتم که در کل نتيجه مثبتى هم داشت). اين را هم بگويم که همه اين نوع برخوردها در خراب کردن فضاى بحث که به آن اشاره ميکنيد سهم داشته و من، بر خلاف ادعاى شما، نه معتقدم و نه هيچ جا مطرح کرده ام که تنها نوشته محمد فتاحى مسئول خراب کردن فضا بوده است. فرق بحث محمد فتاحى با بقيه آنست که يکى از موضوعات نامه اش ( در واقع نکته اصلى بحثش) صراحتا و بى هيچ تعبير و تفسيرى آنست که رفقايى عليه ليدر کمپين ميکنند و براى بزير کشيدن ليدر حزب و "افشا گرى" از او "پشت سنگر شورا قايم شده اند". اين ديگر مساله لحن و نقل قول غلط و استدلال بيربط و غيره نيست. مساله بر سر تعبير و استنتاج و خواندن بين خطوط هم نيست. تز و موضوع بحثش صريحا همينست. اين اساس انتقاد من به رفيق محمد و علت نوشتن آن نامه انتقادى بود. خود وى خوشبختانه حتى قبل از دريافت نامه من به اين اشکال نوشته اش ( لااقل يک جنبه مهم آن) پى برد و با صراحت و خلوصى که من کمتر در بحثها ديده ام در نامه دومش مطرح کرد که حتما شما هم دريافت کرده ايد. ٢- در مورد دسترسى به اسناد اين را در نامه جداگانه اى با عنوان يک توضيح طرح کرده بوديد و من هم درحاشته همان نامه پاسخ دادم. دليل طرح مجددش را نفهميدم. ٣- شما مرا متهم به برخورد يکطرفه و يک بام و دو هوا ميکنيد. ميگوئيد من بخاطر موضعى که دارم و نه بعنوان رئيس جلسه از محمد انتقاد کرده ام. اين ادعاى بزرگى است که اميدوارم تحت فضاى بحثها و از روى احساسات بيان شده باشد. اگر جز اين باشد ملزميد آنرا ثابت کنيد. اين اتهامى نيست که روى کاغذ بيايد و ناديده گرفته شود. نه شما و نه من مجاز به گذشتن از اين مساله نيستيم. بخصوص که ادعا ميشود اين اولين نمونه برخورد يکطرفه من نيست، و شما در يک جلسه دفتر سياسى هم اين برخورد را ديده ايد که "اگر لازم باشد" اشاره ميکنيد! رفيق صلاح! پرونده مرا از اين سنگين تر نکنيد! نه تنها همين امروز و فورا و حتما "لازمست" بلکه همان موقع که اولين برخورد تبعيض آميز مرا ديديد لازم بود مساله را عنوان ميکرديد. امروز هم يا چيزى نگوئيد، يا همه حرفتان را بزنيد. من مصرانه خواهان طرح کل مساله و رسيدگى به آن در دفتر سياسى هستم. حميد تقوائى ١٤ سپتامبر ٠٣ --- نامه رفيق صالح را براى ياد آورى ضميمه ميکنم: رفيق حميد تقوايى با سلام امروز شما نامه اى را در بر خورد به رفيق محمد فتاحى نوشته اى که براى من سوال ايجاد کرده است. (البته رفيق على جوادى هم در همين چهارچوب و تند تر از شما در همين رابطه مطلبى نوشته است از آنجا که رفيق جوادى يک طرف بحث است من فعلا در اين چهاچوب مورد نظرم به آن نمى پردازم).سوال من اين است اگر نامه شما به عنوان حميد تقوايى يک طرف بحث نوشته شده مانند نامه رفيق جوادى مسئله ديگرى است و بايد مانند نامه على جوادى به آن پرداخت. اما اگر شما به عنوان رئيس دفتر سياسى و رئيسى که جلسه را اداره مى کند و تلاش مى کند فضا سالم بماند و بحث ها را طورى هدايت کند که به صورت سياسى و درستى پيش بروند، براى من اين سوال مطرح شده که در اين دور از مباحثات فقط مطلب محمد فتاحى (البته من با اين صورت مسئله از نوشته محمد فتاحى موافق نيستم اما اگر اين را از شما قبول کنم) بود که "صريح و بى پروا به رفقا آسنگران و على جوادى اهداف و انگيزه هاى نسبت داده است که از سطح نقد و نوشته آنها بسيار فراتر مى رود" و فقط اين نوشته است که " نمونه مجسم بى حرمتى به کادرها و رهبرى حزب است؟" راستى رفيق حميد من حق ندارم از شما بپرسم شمايى که نگران فضاى بحث ها هستيد در مورد بحثهاى اين دو رفيق که نه تنها انگيزه يابى نکرده اند بلکه در مورد بحث هاى کورش و رفقاى مخالف قرار شورا حکم صادر کرده اند نطرت چيست؟ آيا احکامى که تجديد نظر در مبانى برنامه اى، انداختن بحث به حزب،مخالفت با نادر و،،،،وفاکتهاى ديگرى که رفقا به آن اشاره کرده اندبدون استدلال و بدون اثبات به اين فضايى که شما فکر مى کنيد محمد فتاحى به تنهايى آن را خراب کرده است کمک مى کند؟ آيا فقط شيوه بحث محمد فتاحى بايد از طرف رهبرى حزب به قول شما و على جوادى تقبيح و محکوم گردد؟ اين البته متاسفانه از جانب شما تنها به اين محدود نبوده و در مورد کانالى که محمد فتاحى به اسناد نيز دسترسى پيدا کرده همين برخورد را کرده اى. آيا من حق ندارم باز هم از شما سوال کنم در ابن دور فقط اين مورد اتفاق افتاده که شما اينقدر پيگيرى کرديد؟ آيا مى خواهيد چندين مورد ديگر از رعايت نکردن اين ضوابط را برايتان رديف کنم؟ در يک جلسه دفتر سياسى هم عين همين برخورد يکطرفه را ازشما ديدم که اگر لازم باشد به آن اشاره ميکنم من اين برخورد شما را در چهارچوب همان اختلاف نظر مى بينم و نه به عنوان کسى که جلسه را اداره مى کند و مواظب است که طرفين فضا را خراب نکنند. حداقل تذکرات شما تا کنون بصورت رسمى و مکتوب براى کسى بوده که موافق نظر شما نبوده است.من اين نوع برخورد را يک بام و دوهوا مى بينم و با آن موافق نيستم و فکر مى کنم اتفاقا به هدفى که شما مورد نظرتان است، .يعنى ادامه بحث ها در فضايى که مورد نظر شماست کمکى نخواهد کرد. با آرزوى موفقيت براى همگى صالح سردارى ١٠ سپتامبر ٢٠٠٣ |