حميد خيلى عزيز نامه ات را در يافت کردم. اين يادداشتى است بر نامه اول من در مورد اعلام موضع ام در مورد شان نزول قرار شوراها و بازتاب به راى گذشتن اين قرار. درست ميگويى هيچ چيز جاى استدلال را نمى گيرد. مقصود من فقط يک اظهار نظر کوتاه و روشن بود، اما چرا فکر کرذم اين اظهار نظر کمک ميکند قابل توضيح است اما زياد مهم نيست، من قصدم اين نبود که با اعلام موضع احيانا حمله شخصى نه به خودت و نه به على کنم، بهر رو اگر آن را اينطور برداشت کرده اى و اگر اينطور برداشت شده است، متاسفم. بقول خودت بهتر بود استدلهايم را مى نوشتم، اين بخصوص در شرايط امروز مبارزه فکرى درونى جريان ما، که حساسيت ها و سوابق بحث هاى قبلى گاها روى اصل اختلافات سايه سنکينى مى اندازد، مهم است، من در فرصتى حتما دلايل و استذلالهايم در مورد اعلام موضع نامه اولم را مى نويسم، قصد اين يادداشت کوتاه اما اين نيست، بهر رو ممنون از توضيحت، و من تلاش مى کنم تا ييش از اتمام موعد باز بودن بحث در اين مورد به تفصيل نظرم را بنويسم، تاخير تا همين جا هم به خاطر نقل و انتقالم به انکليس بوده است، قربانت ثريا شهابى ١٠ سيتامبر ٢٠٠٣ رونوشت به: رفقاى گيرنده نامه ام، ک م و رفقاى مشاور ک م ، |