حزب اجازه نخواهد داد ! در حاشيه نوشته رفيق محمد فتاحى "همه چيز غير از شورا" على جوادى در اين يادداشت من قصد وارد شدن به مباحث سياسى مطرح شده توسط رفيق محمد فتاحى در نوشته اخيرش را ندارم. اما نظر به اهميت شيوه بکار گرفته شده در آن و زنگ خطرى را که در حزب بصدا در مى آورد، به نظر من حياتى است چنين روشى مورد تقبيح و نکوهش رهبرى حزب قرار گيرد. روش و سنتهاى به کار گرفته شده در اين نوشته تاکنون جايى در حزب ما نداشته است و به نظر من رهبرى حزب بايد قاطعانه در مقابل رايج شدن چنين روشهايى عکس العمل بخرج دهد. مسلما در مباحثات حاد سياسى نارضايتى هاى از طرفين درگير بحث شکل ميگيرد که قابل درک است اما نوشته رفيق محمد فتاحى از اين زاويه کاملا استثنا است. خارج از حتى نرمهاى يک بحث تند و حاد سياسى است. در يک کلام ناسالم است. به چند دليل: ١- <<به ادامه اين کمپين در «افشاى» ليدر توجه کنيد>> : رفيق محمد فتاحى افرادى از يک طرف يک بحث مهم سياسى و تئوريک جارى در حزب را متهم به نوعى توطئه تشکيلاتى ميکند. ميکوشد با آژيتاسيون سياسى اين بحث را به مجرايى کاناليزه کند که تاکنون در تاريخ اين حزب رسم نبوده است. ميکوشد مخالفت و بحث سياسى را تحت لواى "کمپين افشاگرى از ليدر" حزب نقد کند. با باب شدن اين روش در حزب ميتوان از پيش جلوى هر انتقاد و جدال سياسى را سد کرد و آن را از پيش منکوب کرد. ميتوان هر گونه مخالفتى را کمپين "افشاى" ليدر يا ساير مقامات حزبى قلمداد کرد و از پيش مهر ضديت با حزب را بر آن کوبيد. اين روش عملا مقامات حزبى را از هرگونه انتقادى حتى در عرصه نظرى و سياسى مبرا ميکند. اين روش تاکنون جايى در سنت اين حزب نداشته است. انتقاد صريح، روشن و بى پرده يک سنت داده شده اين حزب است. مسلما رفيق محمد فتاحى ميتواند مانند هر رفيقى موافق و يا مخالف قرار شورا باشد. ميتواند با حرارت از نقطه نظراتش دفاع کند. با حرارت نقطه نظرات مخالف خود را نقد کند. اما مجاز نيست، به هيچ وجه مجاز نيست، طرف مقابل را متهم به توطئه تشکيلاتى و يا "افشاى" ليدر حزب کند و با اين شيوه به جنگ نقطه نظرات مخالف خود برود. ٢- <<نميشود پشت سنگر شورا قايم شد و نسبت به ليدر اين حزب، نسبت به عاليترين مقام حزبى، اين شيوه بى احترام بود و بى حرمتى کرد.>> : رفيق محمد فتاحى در يک بحث سياسى به مقام و موقعيت تشکيلاتى يک طرف بحث اشاره ميکند. چرا؟ قرار است چه استنتاجى از اين اشاره و القاء بدست داده شود؟ اين چه سنتى است؟ متعلق به کدام جنبش اجتماعى است؟ آيا از اين پس قرار است سلسله مراتب و موقعيت حزبى جايى در مباحث نظرى و سياسى داشته باشند؟ باب شدن اين روش ما را به کدام سنت سياسى نزديک ميکند؟ آيا رفيق محمد فتاحى ميخواهد مبتکر چنين روشى در حزب ما باشد؟ اين روش تاکنون جايى در سنت حزب کمونيسم کارگرى نداشته است. نبايد هم اجازه داد تا جايى پيدا کند. بعلاوه کدام "بى حرمتى و بى احترامى" صورت گرفته است؟ اگر کسى "بى احترامى و بى حرمتى" کرده باشد بايد رسما معذرت خواهى کند. و اين به عهده محمد فتاحى است که نشان دهد کجا بى حرمتى و بى احترامى صورت گرفته است. اما نقد سياسى از چه زمانى "بى احترامى" ناميده شده است؟ بنظر من بيشترين حساسيت در مقابله با اين چنين روشهايى بايد از جانب رهبرى حزب بخرج داده شود. ٣- <<براى رسيدن به هدفتان به دادن تصويرى ضد حزبى، ضد کمونيسم کارگرى، ضد بنيادهاى فکرى منصور حکمت، از ليدر عزيز اين حزب نسازيد.>> : رفيق محمد فتاحى نقد نظرات کورش را مترادف ارائه تصوير "ضد حزبى"، "ضد کمونيسم کارگرى" و "ضد بنيادهاى فکرى منصور حکمت" از کورش قلمداد ميکند. اين آگرانديسمان چه اهدافى را دنبال ميکند؟ چرا انتقادى به نظر کورش به چنين تصويرى بايد ختم شود؟ کى و کى و کجا چنين بحثى را مطرح کرده است؟ چرا چنين تصويرى از بحث ارائه ميشود؟ تمام مباحث موجود است، آيا محمد فتاحى ميتواند يک خط نقل قول نشان کسى دهد که بيانگر چنين تصويرى باشد؟ هر کس ميتواند مدعى اين باشد که کورش و يا هر کسى ديگرى در زمينه اى داراى نقطه نظراتى است که از نقطه نظر هر کس ميتواند مخالف نظرات نادر باشد. اين چه ايرادى دارد؟ مگر نظر خود محمد فتاحى در مورد شوراها مخالف نظر نادر نيست؟ مگر خودش نميگويد که اين مباحث متعلق به ١٥ سال پيش است؟ در خاتمه : من فکر ميکنم که رهبرى حزب بايد جلوى رشد چنين روشهايى را در حزب بگيرد. خوشبختانه خود رفيق محمد فتاحى به بخشى از مضر بودن چنين مباحثى پى برده است. اما لازم است که اين روش در تمامى ابعادش مورد نقد قرار گيرد. رفيق محمد فتاحى يک معذرت خواهى به من و رفيق محمد آسنگران و کليه کسانى که اين بحث برايشان ارسال شده است، بدهکار است. ٩ سپتامبر ٢٠٠٣ |