اسد گلچينى ٩ سپتامبر

نکاتى در دفاع از

حکومت حزب کمونيست کارگرى

روال بحثها به همان تقابل شورا با حزب و آن دو قطبى که ابتدا تعدادى از رفقا نام گذاشتند ختم شد. استدلالات بعدى رفقا و بويژه اين دور آخر که حميد ، على ، آذر ماجدى و مصطفى نظراتشان را نوشتند روى درستى اين نظر رفقاى مخالف قرار فراخوان شورا، صحه گذاشت. بنظرم قرار شورا را بايد کنار گذاشت و بحث کار ما در قبال متشکل کردن مردم و کارگران را هم هر چه بيشتر تدقيق و روشنتر هم بکنيم و هر اقدامى هم که بصورت تصميم هم در ميايد را انجام بدهيم، منتها تکليف مساله نحوه قدرت گيرى حزب و حکومت حزب کمونيست کارگرى را نزد برخى از رفقا بايد روشن کرد و اين براى ما خيلى حياتى تر است. در چند سال اخير بويژه، فکر نميکردم که ما در مورد گرفتن قدرت بوسيله و به دست حزب کمونيست کارگرى ايران ترديد داريم و فکر ميکردم که ديفالت همه ما شده و اين برجسته ترين تفاوت ما با چپ بيرون از خود ما شده است. وقتى از قدرت گيرى احزاب و جريانات ديگر راست حرف ميزينم هيچگاه و هيچ کسى ترديدى نميکند و سوالى هم نميکند که آنها وقتى به قدرت برسند همان شخصيتها و دفتر رضا پهلوى کابينه را تشکيل خواهد داد يا مجمع سرمايه داران و دستگاه بوروکراتيکشان و...؟ يا بهر شکل ديگرى که آنها را سر کار بياورند هم به همين شکل کسى اين سوالات را طرح نميکند. حزب دمکرات کردستان وقتى مصوبه اش را به اطلاع همه مردم ميرساند که بعد از رفتن جمهورى اسلامى اداره امور ٦ ماه بعهده حزب دمکرات است هم کسى اين ترديد و سوالات را ندارد و ما هم بدرست نگفتيم حاکميت احزاب ممنوع. در دنياى واقعى هم همينطور است و بايد نيرو باشى تا قدرت را بگيرى و از همين الان هم ميتوانى به مردم بگويى. هر جريان و حزبى نحوه اداره امور را همانطور که ميخواهد برقرار ميکند. بحث و نظر ما دقيقا اين بوده که احزاب هستند که اين کار را ميکنند و قدرت را به طبقه خود و مال طبقه خودشان ميکنند ( البته هر حزب و جريانى هم شيوه قدرتمند شدن و قدرت گرفتن را هم تعيين کرده و خود را در اين جهت مرتب ثيقل ميدهد و خود ما در اين برجسته بوده ايم. آنچه که خود ما کرده ايم و تمام سياست ها و اجزا کارمان براى همين بوده است)

احزاب بورژوا و راستش مردم هم هيچگاه يکذره ترديد در اين ندارند و اتفاقا جامعه هم به همين ترتيب به آنها نگاه ميکند ولى فضا براى کمونيستها هميشه اينطور بوده که وقتى به کمونيستها ميرسند ديکتاتور ميشوند و هر مانعى ايجاد شده تا سخنى از گرفتن قدرت در بين نباشد.

متاسفانه بحث هاى رفقاى موافق قرار تصورى غير از اين ديفالت ما دارد ميدهد. و با تصور و درک عمومى ما خوانايى ندارد. حکومت حزب کمونيست کارگرى در همان ضرب اول ممکن ترين و عملى ترين کاريست که از هم اکنون براى آن بايد استراتژى را هم تعيين کرد و به مردم هم بايد گفت، از نظر من بحث کنترل محلات و راه اندازى جنبش مجمع عمومى در کارخانه و حزب توده اى در اين جهت است و به نظرم کوروش در اشاره به حکومت حزب کمونيست کارگرى بدرست به اين استراتژى مى انديشد. و رفقاى مخالف قرار بدرست اين تصوير و اين استراتژى را نمايندگى کردند. وقتى به بحثهاى رفقاى موافق قرار در مورد حکومت حزب کمونيست کارگرى فکر ميکنى وبه بحث هاى نادر مراجعه ميکنى، شايد باور نکردنى باشد که منصور حکمت در کنگره ٣ حزب، ٣ سال قبل و در حالى که ما شايد نصف الان هم قدرت و نفوذ نداشتيم و فضا به اين شکل هم بحرانى تر و مبارزه اينقدر توده اى تر نشده بود، چشم به گرفتن قدرت براى حزب و بوسيله حزب دوخته بود و تاکيد کرد که حزب در همان سال استراتژى خود را براى حکومت حزب تعيين کند.

منصور حکمت با طرح بحث حزب و جامعه از اين مانع تاريخى پيش پاى کمونيستها گذشت و نيروى عظيمى از ما را رها کرد. در بحث رفقاى موافق قرار "شورا" متاسفانه عقب گردى ديده ميشود و ترديدى ايجاد شده است که اين جايگاهى که حزب و مساله قدرتگيرى ( حکومت کردن) پيدا کرده بود را دارد از دست ميدهد. حرف زدن از جمع کردن يک ميليون نفر براى گرفتن قدرت از طرف حزب هم اشتباه است در حالى که من فکر ميکردم آرزوى همه ما اين بود که با خيلى کمتر از اين عدد هم ميتوانيم قدرت را بگيريم.

به رفقايى که در اين گفته "حکومت حزب کمونيست کارگرى" کورش ترديد کرده اند توصيه ميکنم يک بار ديگر به سخنرانى منصور حکمت در کنگره ٣ در مورد مبارزه اقتصادى و سياسى طبقه کارگر گوش بدهند(شهلا آنرا در سايت کارگران گذاشته است).

به نظرمن حزب ما بايد به روشنى ادامه دهنده اين خط و مشى باشد. حزب و جنبش ما از همه لحاظ آنچنان آبديده هست و آنچنان کمونيستهاى کارگرى و رهبرانشان را در اختيار دارد که نه از تجربه هاى سابق در مورد کارگرى نشدن و نحوه پرداختن به تشکل هاى کارگرى و توده اى دچار اشتباه ميشود و نه وقتى بحث از گرفتن قدرت ميکند به سازماندهى پايه اجتماعى و سياسى خودش بى توجه خواهد بود و واقعا حزب در اين مسير افتاده است و خودمان هم ميگوييم که چپ در ايران يعنى کمونيسم کارگرى و... اين ها مشکل بزرگ ما نخواهد بود. تعيين استراتژى و متد ما و کدام استراتژى و متد، مشکل اصلى است و حزب و نيروى ما، قدرت ما و اتحاد ما به اين بستگى دارد.

نقل قول هاى پايين از رفيق حميد است که بنظر من تصوير نادرستى از بحث نادر در مورد حزب و قدرت سياسى و استراتژى حزب براى گرفتن حکومت دارد. بحث هاى نادر در اين رابطه را اختيارى تقسيم بندى ميکند؛ به اينکه بخشى از آن تبليغات است و براى ما موضوعيت ندارد(در برابر بورژوازى و چپ ها) و بخش ديگر(بخش غير تبليغاتى و براى اجرا و پراتيک) مربوط به مردم و طبقه کارگر، در حالى که نظر نادر را که در پايين ميخوانيد به نظر من مغاير اين است.

حميد ميگويد:

"اجازه بدهيد در اينجا نظر خودم را در مورد بحث حزب و قدرت سياسى نادر بگويم چون تلقى رفقا از اين بحث نه تنها مبناى تز حکومت حزب بلکه بسيارى از انتقاداتى است که رفقا به قطعنامه وارد ميدانند. به نظر من اين بحث اساسا در مقابل بورژوازى ( و کمونيسم غيرکارگرى) و خطاب به طبقات ديگر موضوعيت و ضرورت پيدا ميکند و نه خطاب به کارگران و مردم و انقلاب. اعلام "حزب راسا و هر وقت بتواند قدرت را ميگيرد" در برابر آن نظرات بورژوائى ايست که هزار مانع "تئوريک" در برابر تصرف قدرت بوسيله کمونيستها قرار ميدهند

بحث حزب و قدرت سياسى در رابطه با مردم و انظار جامعه تنها اين جنبه مثبت را دارد که آمادگى و اعتماد به نفس ما را براى تصرف قدرت نشان ميدهد. همين و بس.( و به نظر ميرسد تنها همين يک جنبه است که تمام ذهن رفقا را اشغال کرده است). هر نوع امتداد اين بحث به استراتژى ( که باز اساسش به نظر من بحث حزب و جامعه است) و يا حکومت حزبى و غيره بحال حزب و انقلاب هر دو مضر و مهلک است. (تاکيدات از من است)

منصور حکمت ميگويد:

.." ببينيد ما ميگيم حزبى هستيم که ميخواد حزب طبقه کارگر باشد به طور بالفعل، ولى معنى اش اين نيست که صبر ميکنيم تا طبقه کارگر بياد بگويد که چکار کنيم.

ديروز هم گفتم حکومت مرتجع، اقليت، عقب ماندهاى را با دو نفر هم اگر ميشه بايد انداخت. حزب کمونيست کارگرى ايران هر وقت به نيروى خودش - نميدوم چند تاش کارگرى، چند تاش خواننده و... است- هر وقت به نيروى خودش بتونه جمهورى اسلامى را ساقط بکنه و فردايى که وجود داره برن ببينن که کارگر بعد از ضربه اى که به همت احزابى مثل ما به جمهورى اسلامى وارد بشه- تصرف تهران ممکنه بدون شرکت کارخانه ها انجام بشه بالاخره با نيروى ارتش کارگرى بشه بالاحره احزابى سازمانش دادن- فرداى اون تصرف فرداى آن قدرت گرفتن هر ناظرى ميتونه بياد ببيند که کارگر در اين جامعه چه جايگاهى در رابطه با قدرت داره و چقدر قدرت به کارگر مربوطه و

اين تصور که کمونيستها نميتونن برند براى قدرت تا اينکه کارگرا سياسى شده باشند و جامعه را با مرگ بر جمهورى اسلامى فلج کرده باشند اشتباه است. و نه فقط اشتباه است اين کلاه بردارى است يک کلاه بردارى قديمى ملى و ليبرالهاست که هميشه خواستن کمونيسم را دنبال نخود سياه بفرستند.

....

حزب کمونيست کارگرى در يک سال آينده که تکليف همه چيز داره روشن ميشه استراتژى خودشو براى قدرت بايد داشته باشه. واضح است که هيچ حکومتى را نميشه گرفت و نگه داشت بدون اينکه کارگر اومده باشه و حکومت را مال خودش کرده باشد. (تاکيدات از من است. به تقل از سخنرانى منصور حکمت در کنگره ٣ حزب در سال ٢٠٠٠ مبحث مبارزه اقتصادى و سياسى طبقه کارگر)