پاسخ به رفقاى که در مخالفت با فراخوان تشکيل شوراها نوشته اند محمدآسنگران در ادامه مباحث حول شوراها آشکار است که بحث به جاهاى ديگر و مباحث پايه اى ترى کشيده شده است. مشخصاً رفقا کورش، فاتح و مجيد بحثهايى مطرح کرده اند که بايد جواب بگيرند. اما من در اين نوشته فعلاً همچنان به بحث شورا ها بطور مشخص ميپردازم. اميدوارم که در اين سطح بحث کمکى به روشنتر کردن آن کرده باشم. در رابطه با فراخوان به تشکيل شوراها باز هم رفقايى سعى کرده اند که بگويند در اين شرايط هنوز زود است که شعار فراخوان به تشکيل شوراها داده شود، ممکن نيست، نميشود. کسانى هم فراتر رفته و شوراها را ابزار مبارزه نميدانند، رفيق بهرام مدرسى. به هر حال از همين رفقا يکى ميگويد معلوم است که حکومت مورد نظر ما حکومت شورايى است. ر. حمه سور. و رفقايى نوشته اند حکومت، حکومت حزب کمونيست کارگرى است. حداقل (اوايل قدرت گيرى). رفقا کورش. و فاتح شيخ البته رفيق فاتح قدم بعدى را هم "روشن" کرده است. "اگر لازم شد شوراها را خنثى ميکند". و... الخ از ميان رفقاى مخالف کسانى نوشته اند که دو قطبى شورا- حزب غير واقعى است. رفيق مجيد. و رفيق کورش هم با صراحت نوشته اند اين دو قطبى نه تنها واقعى بلکه تاريخى هم هست. من هم قبول دارم که تاريخاً در مورد شورا و نقش و جايگاه آن نظرات متفاوتى بوده است پروسه اين بحث در جنبش و حزب ما هم يکى از آن بحثها است که عليه سنت و سياستهاى غير کمونيستى و در نقد آنها مطرح شده است. اما قبول کنيم که دو قطبى حزب و شورا در يک جنبش و آنهم در جنبش و حزب ما بحث تازه اى است. سابقه نداشته است. خلاصه کلام گويى اين بحث تازه در ميان ما مطرح شده و هر کس دارد افکار شخصى اش را بلند بلند بيان ميکند. من در نوشته قبلى در اين رابطه نوشتم که بعد از منصور حکمت و تغيير اوضاع سياسى هرکس سعى ميکند تفسير خود را بيان کند. واقعيات بالا و نوشته رفقاى مخالف همين را نشان ميدهد. موافق و مخالف قرار رفقا حميد و على مينويسند منظور منصور حکمت اين است و آن نيست. و تلاش ميکنند که بحثهاى خود را در ادامه و تاکيد بر مباحث منصور حکمت بيان کنند. من بهتر ديدم که با فاکتهاى تقريباً طولانى عين حرفهاى منصور حکمت و بعضى از رفقاى مخالف را در اين زمينه نقل کنم. و نشان دهم که تفاوتها آشکارتر از آن است که بر کسى پوشيده باشد. زيرا اولاً او مدت زيادى نيست که از ميان ما رفته است. دوماً از ايران و ايجاد شوراها در ايران زير سلطه جمهورى اسلامى حرف ميزند. مثل لنين و مارکس از دوره ديگرى و از جامعه ديگرى حرف نميزند که بگوييم آن دوره و آن جامعه مولفه هاى ديگرى دخيل بودند. علاوه بر اين شرايط سياسى دوره اى که منصور حکمت اين مطالب را نوشته است قابل مقايسه با شرايط سياسى امروز ايران نيست. زيرا تعادل قوا به نفع مردم و امکان سازمان دادن و ايجاد شوراها به مراتب ممکن تر شده است. همه رفقاى مخالف هم اينرا اذعان دارند، که اوضاع سياسى به نفع مردم تغيير کرده است. اما با اين حال همان موقع نظر منصور حکمت در اين رابطه گويا و روشن است. بهتر است اين فاکتها را مقايسه کنيم تا به قضاوت درست برسيم. در ضمن همينجا بگويم که منصور حکمت از شوراهاى کارگرى حرف زده است، اما شوراهاى مردم هم در خارج کارخانه از همين قوانين پيروى ميکند. اگر تفاوتهايى هم باشد فعلاً بحث رفقا در اين رابطه نيست و من هم به آن نميپردازم. خاصيت اين بحث در قدم اول اين است که بار ديگر به اسناد حزب و مباحث منصور حکمت مراجعه ميکنيم. ---------- "بحث ما اين است که حتى در شرايط استبداد بورژوايى و اسلامى کنونى امکان ايجاد تشکلهاى علنى توده اى کارگرى که وجود خود را به دولت تحميل کنند وجود دارد، تشکلهايى که قطعاً رابطه نزديکى با سازمانهاى مخفى حزبى و آرايشهاى مخفى کارگران پيشرو خواهند داشت." منصور حکمت(٭١) رفيق آذر به اين استدلالها چنين جواب ميدهد: "ما هنوز سازمان حزبى مان در داخل منفصل است، هنوز سياستمان در داخل اين نيست که فعالينمان به نام حزب راسا اعلام حرکتى را بکنند دقيقا چون توازن قوا چنين امکانى را به ما نميدهد چطور است که در همان اوضاع مردم ميتوانند شوراهاى خود را، که علنى هم هست، براى مبارزه عليه رژيم درست کنند و در همان قدم اول سرکوب نشوند. اين تصوير و سياست ذهنى و ماجراجويانه است". ر.آذر مدرسى اگر اين حرف رفيق آذر درست باشد ما بايد سياست حزب را تغيير دهيم و بگوييم که منصور حکمت ماجراجوترين و ذهنى ترين سياست را بيان کرده است. زيرا او سال ١٣٦٦ اين سياست را طرح و به تصويب رسانده است. "ما معتقديم هم کمونيسم و ايده هاى اساسى جنبش شورايى و هم تجربه جارى کارگران ايران در مبارزات چند ساله اخير روش مبارزات توده اى کارگرى در دل همين شرايط اختناق را بدست داده است. انسان فقط بايد چشم را باز کند و آنرا ببيند". منصور حکمت " در شرايط امروز هنوز تجمع توده اى ممکن نيست. کسى که شبکه هاى حزبى، يا سازمان جوانان کمونيست، بعنوان راه تغيير تناسب قوا، راه کنترل محل، دنبال اين تبليغ براى شورا مى اندازد دارد اين رفقا را دنبال کارى ميفرستد که نشد آن صورت مسئله ماست." ر.کورش مدرسى (خط تاکيد از من است) سوال اين است آيا واقعاً اين رفقا فکر ميکنند که منصور حکمت در شرايط ديگرى اينرا نوشته و امروز سياست ديگرى بايد داشت؟ اگر چنين است بهتر است که همين را بگويند. من همه رفقا را به مصاحبه منصور حکمت در مجموعه آثار جلد ٦ که اين فاکتها همگى از آنجا است رجوع ميدهم. تازه آن شرايط با شرايط امروز که رفقا به آن اشاره دارند قابل مقايسه نيست. آن وقت تسلط کامل رژيم و فضاى خفقان بسيار شديدتر از امروز بود. جنبش انقلابى مردم مثل امروز در ميدان نبود، و تعادل قواى مردم و رژيم کاملاً به نفع رژيم اسلامى بود. حال وقتى که صداى انقلاب مردم کل رژيم اسلامى را به لرزه مرگ انداخته است، رفقايى از حزب کمونيست کارگرى برخلاف منصور حکمت معتقدند که شرايط ايجاد شوراها نرسيده است. و يا اصلاً شورا ابزار مبارزه هم نيست. آيا اين موضعگيريها جاى تعمق ندارند؟. جوابهاى منصور حکمت چنان روشن و دقيق است که تفسير بردار نيست. احساس ميکنيد در اين بحث شرکت دارد و به همين ديدگاها در بحث رفقاى مخالف جواب داده است. "سوالى که به اين ترتيب پيش ميايد اين است که آيا جنبش شورايى و شوراها ميتوانند خود را با نيازهاى مبارزاتى کارگرى در يک دوره غيرانقلابى تطبيق دهند ...... به نظر ما اين امکان وجود دارد. شوراها به فعاليت در دوره هاى انقلابى محکوم نيستند". منصور حکمت آيا روشنتر از اين هم ممکن بود که جواب شک و دودلى رفقا را بدهد. "شک نيست که جنبش شوراى در چنين شرايطى به تمام افق مبارزاتى خود دست پيدا نميکند. شک نيست که در مراحل اوليه خود از محدوديتهاى زيادى برخوردار خواهد بود". منصور حکمت "راه واقعى، راه کمونيستى، جنبش مجمع عمومى و در تکامل آن جنبش شوراهاى کارگرى است". منصور حکمت اما با توجه به همه اين مباحث که سالها مورد مشاجره بوده است. و به سياست رسمى حزب تبديل شده است هنوز رفقايى پيدا ميشوند که چنين استدلال کنند: "تبديل شوراها به ابزار مباره عليه رژيم اسلامى، در شرايطى که رژيم هنوز امکان سرکوب دارد. در شرايطى که مردم هنوز امکان اينرا ندارند که حتى تجمعات خود را علنا اعلام و برگزار کنند، خطاى محض است..... اين قرار از نظر من رنگ امروز را بر خود دارد، اما نه به اين معنى که جداً شرايط تشکيل شوراها فراهم هستند و يا اينکه شورا ها ميتوانند ابزار سازماندهى مبارزه مردم عليه رژيم اسلامى باشند"...... ابزار سازماندهى مبارزات مردم براى سرنگونى نميتواند شوراها باشد. بهرام مدرسى (تاکيد از من است) در جواب رفيق بهرام بايد بگويم، پس معلوم شد که مشکل تنها شرايط نيست. شوراها "ابزار مبارزه" هم نيستند.!!! گويى منصور حکمت در اين چند سال گذشته فقط براى ديگران نوشته و گفته است. من نميدانم واقعاً اين احکام از سر سهل انگارى و کم اطلاعى است، يا يک سيستم فکرى، به هر حال هر کدام از اينها باشد اين متد ما نبوده و نخواهد بود. اين ديدگاهها تا آنجا جدى است که بگوييم جنبش کمونيسم کارگرى و منصور حکمت سالها پيش به اين نوع شانه بالا انداختن ها جواب داده است. " تشکلهاى توده اى کارگرى در کنار تشکلهاى حزبى طبقه يک رکن اساسى مبارزه طبقاتى کارگران است و پيشروى و پيروزى در اين مبارزه بدون پيدايش و تقويت اين تشکلها و اتحاد وسيع توده هاى طبقه کارگر از طريق آنها مقدور نيست." منصور حکمت (خط تاکيد از من است) آيا رفيق بهرام جواب روشنتر از اين لازم دارد. بهتر است رفقايى که فکر ميکنند سياستهاى حزب را توضيح ميدهند قبلاً اين سياستها را مرورى کنند. هر کسى محق است سياست ديگرى را در مقابل سياست حزب مطرح کند اما مجاز نيست آنرا تحت عنوان سياست حزب قلمداد کند. "حال با محورى کردن شعار شوراها در اين شرايط، از اين موقعيت گريزى زده ايم، کارى که فعلاً بايد حزب به پيش برد به ارگان و تشکلى ديگر رجوع داده ايم، در نتيجه از آن ذهنيت موجود و بدست آمده دور ميشويم. تصوير از حزب مدعى کسب قدرت را به حزبى که بالاخره به روشهاى "دمکراتيک" روش غير از اتکا به عزم و اراده و نيروى خود روى آورده و دارد خود را اصلاح ميکند تغيير ميدهيم". مجيد حسينى (خط تاکيد از من است) رفيق مجيد چنان با اعتماد حرف ميزند گويى شعار عجيب و کم اهميتى مطرح شده است. و يا تا کنون ما گفته ايم به عزم و اراده مردم کارى نداريم و بى اعتنا هستيم. که حالا خودمان را با اين قرار اصلاح ميکنيم.!! ايشان در اين جملات بالا احتمالا اشاره به بحث حزب و قدرت سياسى ميکند. اما دقت نکرده است که آن بحث در نقد ديدگاهى مطرح شده است که گرفتن قدرت به وسيله کمونيستها را مزموم ميداند. بحث حزب و قدرت سياسى ميگويد که چپ سنتى ساز زدن را بلد نيست و نميخواهد ياد بگيرد. ولى رفقاى ما نبايد کم دقتى را تا آنجا کش بدهند که ساز را از سر گشادش بزنند. "ما بايد حقانيت شوراها و اصوليت جنبش شورايى را مداوماً و بطور زنده با ارجاع به خصوصيات بنيادى شورا توضيح بدهيم. منصور حکمت "تغيير اين تصوير اجتماعى ايجاد شده از حزب زيانبار است، زدن به يکى از نقاط قدرت حزب است و نا آمادگى حزب را براى کسب قدرت در دنياى واقعى تداعى ميکند. اين جواب و اين برخرد حزب به خود از سر ضعف و کم توقعى است، اين خلوص و عدالت خواهى حزب از زاويه بى اعتمادى و دست کم گرفتن خود است و ترديد در اين حقيقت است که راه خوشبختى و تضمين عدالت اجتماعى در گرو پيوستن به حزب کمونيست کارگرى است." ر.مجيد حسينى "اين تصوير خام انديشانه سنتى در چپ را بايد کنار گذاشت که گويا احزاب سياسى مبارزه آگاهانه و هدفمند سياسى را نمايندگى ميکنند و تشکلهاى کارگرى فعل و انفعال "خودبخودى" کارگران براى بهبود اوضاعشان را منعکس ميکنند" منصور حکمت رفيق مجيد بايد به اين واقعيت توجه کند که براى تغيير جامعه بايد مکانيسمهاى تغيير آنرا شناخت و اين مکانيسمها را به کار گرفت. يکى از اين مکانيسمها سازماندهى توده هاى ميليونى در تشکلهاى توده اى است. براى تغيير جامعه بدون شناخت جامعه شهرى و مدرن امروزى نميتوان مکانيسم تغيير آنرا با اراده و آوانتوريستى در نظر نگرفت و از کنار آن رد شد. اگر کسى هم اينطور بى اعتنا حرکت کند تقلايى در تاريکى است. کارى از پيش نميبرد. اعتماد خوب است اما اعتماد بدون شناخت و سياست درست مهلک ميباشد. آيا او فکر ميکند که فراخوان به تشکيل شوراها خرده کارى است و از سر کم توقعى ماست؟ اجازه بدهيد باز هم پاسخ را از منصور حکمت بشنويم. "سياست ما دامن زدن به جنبش مجمع عمومى و بسط جنبش شورايى است.". "ما ميگوييم که کارگران کمونيست بايد فعالين جنبش مجامع عمومى باشند چرا که اين تنها راه واقعى براى سازماندهى کارگران در مقياس وسيع و براى پر کردن خلا کار سازمانيافته توده اى - علنى کارگرى است. چپ خلقى و روشنفکرى ميتواند از اين مسئله صرفنظر کند ميتواند اين مشغله ما را اکونوميسم بخواند. همه چيز را به بعد از سرنگونى رژيم حواله بدهد". منصور حکمت (خط تاکيد از من است) دو قطبى حزب و شورا يک امر اختيارى و غير واقعى است. اما متاسفانه کورش با صراحت بر اين امر تاييد گذاشته است. نه تنها اين بلکه آنرا يک امر تاريخى هم قلمداد کرده است. "متاسفانه اين دو قطبى هست و اين دو قطبى درست به همين شکل که ما داريم بحث ميکنيم به قدمت جنبش کمونيستى وجود داشته و دارد." (از نوشته کورش پاراگراف آخر) به نظر من اين يک تصوير سنتى از شورا است که فکر ميکند احزاب سياسى مبارزه آگاهانه و هدفمند سياسى را نمايندگى ميکنند. اما شوراها مشغول مطالبات صنفيشان هستند، و هر آن ممکن است به دست جريانات ديگر بيفتند. يکى از نگرانيهاى رفقاى مخالف اين است که ميگويند شوراها ممکن است تشکيل شوند و منشويکى از آب در آيند. اولاً با اين استدلال ميشود شعار آزاديهاى سياسى را هم زير سوال برد، ،زيرا ممکن است جريانات راست از آن براى قدرت گيرى خود استفاده کنند. دوماً شوراها ظرف عمل مستقيم مردم هستند و احتمال مهار کردن آنها از درون ضعيف است. تازه اگر چنين اتفاقى هم بيفتد اين وظيفه ما کمونيستها است که تلاش کنيم افق خود را براى رهاى کامل به افکار عمومى تبديل کنيم. از ترس منشويکى شدن آنها نبايد از وظايف تاريخى طبقاتى خود کوتاه بياييم. انقلاب کار توده هاى ميليونى خواهان تغييراست. يک حزب در هيچ تاريخى نتوانسته است با نيروى حزبيش انقلاب کند. مگر اينکه رفقاى مخالف راه ديگرى را براى به قدرت رسيدن مد نظر داشته باشند. در اين ضمينه هم منصور حکمت ظاهراً پيش بينى کرده است که ممکن است اين استدلال مطرح شود او چنين جواب ميدهد: "ما ميگوييم شوراها روشهاى طبقاتى ترى براى سازمانيابى کارگران ارائه ميدهند..... ظرف بهترى براى راديکاليسم کارگرى هستند، تاريخاً مور تبليغ کمونيستها بوده اند. در ايران از زمينه هاى مادى مناسبى براى رشد برخوردارند، و غيره از اين رو خود را فعال جنبش شورايى در ايران بحساب مى آوريم و کارگران را به مبارزه در راستاى تشکيل شوراها فرا ميخوانيم. منصور حکمت منصور حکمت در مورد نگرانى رفقايى که فکر ميکنند شوراها ممکن است منشويکى شوند هم چنين ميگويد: " تجربه اين را در مورد اتحاديه ها نشان داده است. اما کم است نمونه شوراهايى که از "درون" مهار شده باشند.و به عمر خود ادامه داده باشند. شوراها اگر به همان صورت که مورد نظر ماست ظرف عمل مستقيم و دمکراسى مستقيم کارگرى بوده باشند عمدتاً با تفوق بورژوازى سرکوب و تعطيل ميشوند". آيا رفقا در ادامه مخالفتشان با قرار حميد و على براى فراخوان به تشکيل شوراها نبايد با فراخوان منصور حکمت که مصوبه حزب هم هست مخالفت کنند. چانچه ميبينيم منصور حکمت هم فراخوان به تشکيل شوراها داده است. من تيز بينى و اصوليت اين قرار را در ادامه و تاکيد بر همين نقل قولهاى بالا ميدانم که منصور حکمت سالها قبل در حزب کمونيست ايران آنرا نوشته است. و در حزب کمونيست کارگرى هم تصويب شد است. محمد آسنگران ٢٩ اوت ٢٠٠٣ ----------------------------------------------------------- (٭١) همه فاکتهاى قيد شده به نقل از منصور حکمت در نشريه کمونيست شماره ٣٧ اسفند ١٣٦٦ مجموعه آثار جلد ٦ از صفحه ١٦٧تا١٨٨ ميباشند. |