از کورش مدرسى به د س تاريخ ١٥ اکتبر ٢٠٠٢ رفقاى دفتر سياسى در مورد نامه من رفقا على جوادى، حميد تقوائى و فاتح بهرامى نکاتى را طرح کرده اند که توضيحاتى را از جانب من ضرورى ميکند. ١ - جلسه قبل دفتر سياسى به اين نتيجه رسيد که بحث و قطعنامه و بيانيه را مطابق نقشه اى که بود پيش ببرد. اين روشن است. من هم اولين کسى بودم که پيشنهاد کردم که دو بحث از هم تفکيک شود. اما از اينجا نميتوان نتيجه گرفت که اگر متوجه شديم که آن تصميم نادرست بوده است چون قبلا تصميم گرفته ايم مجبوريم همان را ادامه دهيم. من دارم ميگويم که آن تصميم درست نبود. اگر دفتر سياسى با اين نظر موافق باشد لابد تصميمش را عوض ميکند و اگر موافق نباشد همانطور که قرار بود پيش ميرود. اما بنظر من تاکيد رفقا روى اين نکته بيان صورت مساله واقعى نيست. مساله پابندى و عدم پابندى به مصوبه قبلى مساله نيست. اولا من نه ميتوانم و نه ميخواهم آن مصوبه را زير پا بگذارم و يا بحث را قيچى کنم. ثانيا ما هزار بار مصوبات قبلى را عوض کرده ايم. اين بار هم ميتوانيم اين کار بکنيم يا نکنيم. مساله اين است که رفقائى فکر ميکنند که اسناد نوشته شده پاسخ وضعيت کنونى را ميدهد و من فکر ميکنم نميدهد. اختلاف اينجاست. بجاى طرح درست مساله وارد ايرادات ديگر ميشويم. اين طرح بحث از کنار و "حل و فصل" مسائل مورد اختلاف از کانال بحث هاى کنارى مشکلى است که در بحث هاى تاکنونى در مورد قطعنامه و بيانيه هم وجود دارد. در خلال آن بحثها من متوجه شدم که داريم بحث هاى ديگرى که نشده است را حل و فصل ميکنيم. بحثهائى که نامه على جوادى رسما آنها را مختومه و رد شده اعلام ميکند. اين هم درست نيست. نامه على جوادى بياينه اى در دفاع از شيوه درپيش گرفته شده نيست. در اثبات نادرستى نظر من است. بحث در اين مورد موجه است اما نه از کانال بحث درباره شيوه پيشبرد کار و اينکه گويا اتخاذ آن شيوه مبتنى بر رد طرح پيشنهادى من بود. آن طرح را من پس گرفتم. بحث در مورد آن نشد که قبول يا رد شود. دليل پس گرفتنم را هم در همان جلسه توضيح دادم. ٢ - چرا سمينار؟ اگر کسى از قبل تصميم خودش را نگرفته باشد و علاقمند باشد بداند دليل چيست احتياج به حس و گمان نيست. اولا - همين چند وقت پيش هيات دائم سند سمينارهاى مرکزى را تصويب کرد که در آن گفته شده جلسات پلنوم و دفتر سياسى جاى مناسبى براى بحث تفصيلى نيست و سمينارهاى مرکزى را براى اين کار تصويب کرد. استفاده از اين ابزار مجاز است؟ يا بسته به اينکه موافق و مخالف چه باشيم ميتوان درست و غلط کرد؟ ثانيا - در همان نامه گفتم که بحث من فراتر از بحث دولت موقت است. ليستى را پيش گذاشتم. از جمله سياست ما در کردستان، که اتفاقا در دستور جلسه دفتر سياسى هم هست و من قرار است بحث را ارائه دهم. نکته من اين بود و هست که در يک جلسه دفتر سياسى نميشود همه اين بحث ها را کرد. اينها بحث سمينارى هستند که بايد پا بخورند. بحث در مورد هر جنبه اى که در دستور کار دفتر سياسى قرار بگيرد آلترناتيو سمينار نيست. بنظر من وقتى بحث در چنين سمينارهائى مطرح شود نه اعلام اين است که بحث مهم نيست و نه اعلام اين است که دفتر سياسى صلاحيت پرداختن به چنين بحثى را ندارد. بسادگى يک ابزار ديگر است که بنظر من اتفاقا در اين مورد مناسب تر است. براى کسى تعهد جواب دادن و يا ندادن را ايجاد نميکند. تعيين تکليف با آن در دستور دفتر سياسى قرار نميگيرد و بصورت زود رس دفتر سياسى را مجبور به موضعگيرى له يا عليه آن نميکند. ثالثا - در جلسه قبل وقتى من پيشنهاد کردم که فقط يک زاويه از بحث را در دستور بگذاريم، رفقائى اين برداشت را کردند که گويا من ميخواهم بحث هاى ديگر را به فراموشى بسپارم. در نامه اى که نوشتم خواستم بگويم بحث باز است و من هم قصد بايگانى کردن بحث را ندارم. اتفاقا ميخواهم از کانالى که فکر ميکنم ساده تر و راحت تر است کل بحثم در مورد کشمکش قدرت در ايران و حلقه هائى که حزب بايد در دست بگيرد را مطرح کنم. رابعا - بحثهاى موجود با بيان هاى متفاوت، از جمله با تبيين هائى نظير تبيين على جوادى، در تشکيلات پخش شده است. من بعنوان خودم مسئولم که يک بار هم که شده کل بحث را شسته و رفته، تا جائى که بلدم، طرح کنم. جلسه دفتر سياسى اين خاصيت را ندارد. بنظر من درگير شدن کميته مرکزى در اين بحث مثبت است. چرا بايد نگران آن بود؟ لااقل من نگرانى را نميفهمم. ٣ - در مورد اينکه رفيق حميد ميگويد اگر سمينارى گذاشته شود بايد کل اسناد بحث در اختيار شرکت کنندگان قرار گيرد. من اصلا حرفى ندارم. حتى ميتوان نوارهاى جلسات دفتر سياسى را هم در اختيار آنها قرار داد. نقشه من روشن است. من خيال کشاندن کميته مرکزى به روياروئى با دفتر سياسى آنهم با اتکا به مسکوت گذاشتن گوشه اى از بحث هاى شده را ندارم. در تصور من اين بود و هست که کسى که مخالف بحث من است لابد سمينار آلترناتيو خود را تشکيل ميدهد. بحث ها در سطح کميته مرکزى، بشيوه اصولى تر و روباز ترى، پا ميخورد و اگر قرار شد نتيجه گيرى سياست گذارى از آن بشود لابد کسى قرار و يا قطعنامه اى را به مراجع ذيصلاح حزب، از جمله دفتر سياسى ارائه ميدهد. اما اگر مطابق نظر رفيق حميد پيش برويم خيلى دلم ميخواهد بدانم قدم بعد چيست؟ ٤ - بالاخره اينکه من ناگهان ٤ روز قبل از جلسه دفتر سياسى به اين نظر رسيدم. متاسفم. من ٤ روز قبل از جلسه دفتر سياسى به نتيجه نهائى رسيدم. يک هفته اش نبودم، در سفر تشکيلاتى بودم و چند روز ديگرش درگير کارهاى ديگر بودم و بعلاوه همانقدر ناگهان نامه اى از رفيق حميد دريافت کردم که تاريخى براى دريافت اصلاحيه ها اعلام کرده بود. بهر صورت چه ناگهان و چه گهان تکليف چيست؟ بايد نظرم را نميگفتم؟ کورش مدرسى |