نقل
از کمونيست ١٢٤
تحقير
ذلت بار حکومت
اسلامي در
دانشگاه امير کبير
محمود
قزويني
رفتن
احمدي نژاد به
همره گله هاي
مزدور بسيج و
سپاه و
اطلاعاتي اش
به دانشگاه
امير کبير در
روز ٢٠ اذر با
مبارزه جوئي
دانشجويان به
تحقير حکومت
اسلامي و رئيس
حکومتش
انجاميد.
ميگويند
وزارت
اطلاعات به
احمدي نژاد
هشدار داده
بود که
دانشگاه ديگري
را براي نمايش
برگزيند و از
اميرکبير
صرفنظر کند.
اما احمدي
نژاد ميخواست
به همه و از جمله
وزارت
اطلاعاتش
نشان دهد که
او مرد ميدان
رزم است و از
پس همه چيز
برميايد. براي
همين او
برخلاف هشدارهاي
وزارت
اطلاعتش
خواست در مرکز
زمين دعوا
حاضر شود و به
قول معروف رو
کم کند. اما
اين واقعه
برايش به يک
اسکاندال در
ميان دوستان
حکومتيش
تبديل شد.
تحقير رئيس
جمهور تحقير
همه حکومت
بود، حتي
تحقير آنها که
امروز دستشان
از پستهاي
حکومتي بريده
شده است.
احمدي نژاد،
مقام حکومتيش
و حکومتش در
دانشگاه امير
کبير تحقير و
خوار شدند. از
گله مزدوران
بسيج شده همراهش
هيچ کاري
ساخته نشد و
روي احمدي
نژاد و حکومتش
در دانشگاه و
در ميان مردم
کم شد.
شکي
نيست که احمدي
نژاد بدنبال
سرکوب حرکت
دانشجوئي است
و اين اقدام
او هم بخشي از
اين حرکت بوده
است که به گل
نشست. البته
اين حرف احمدي
نژاد که " هر
گاه گروه اندكي
به نام حركت
دانشجويي از
آرمان فاصله
گرفتند
دانشجويان ما
آنها را كنار
زدند." خبر از
اقدامات پشت
پرده اي دارد
که احمدي نژاد
در صدد است تا
در صورت ممکن
آن را به اجرا در
آورد، يعني يک
تصفيه گسترده
در دانشگاه.
اما چنين
حرکتي
ميتواند
نيرويي صد
برابر قوي تر از
حرکت
دانشجويان
امير کبير را
به ميدان آورد
و حکومت
اسلامي را با
چالش جدي تري
روبرو سازد.
دانشگاهها
در اشغال
نيروي چپ و
ازديخواه
فقط
چند روز بعد
از مراسم
باشکوه و
قدرتمند ١٦ آذر در
دانشگاه
تهران و ديگر
دانشگاههاي
ايران،
دانشجويان
دانشگاه امير
کبير، صحنه
باشکوهتري از
مبارزه جوئي و
آزاديخواهي
را در مقابل
رژيم اسلامي
به نمايش
گذاشتند. در ١٦ آذر پرچمها
با شعار آزادي
و برايري ، آزادي
بي قيد و شرط
بيان، حمايت
از سنديکاي
کارگران شرکت
واحد و آزادي
تشکل کارگري
و.... بالا رفت.
مهمتر از
شعارها شرکت
نسبتا وسيع
دانشجويان در
اعتراضي بود
که رهبري و
مهر چپ را بر
خود را داشت. و
در ٢٠ آذر اين
نيرو در يک
نبرد رو درو و چهره به
چهره،
به رئيس
جمهور حکومت
اسلامي يعني
يکي از
بالاترين
نمايندگان
حکومت سرکوب و
خفقان شکنجه و
زندان، اعلام
کرد که
دانشگاه در
اشغال
آزاديخواهي و
چپ است و اين
رئيس حکومت
شکنجه و اعدام
است که بايد
به اين واقعيت
گردن بگذارد. در
١٦ اذر
خبري از
دگرانديش
اسلامي،
روشنفکر ديني،
مبلغين و
ناطقين راه
مدارا با چوبه
دار و شکنجه
گران و سرکوبگران
و...نبود.
احتمالا در آن
روز حجاريان
به طرف وزارت
اطلاعات
روانه شده بود
تا با دوستان
قديمي خود در
باره
سربرآوردن
نيروي آزادي و
برابري در
دانشگاه شور و
مشورت کند.
دانشجويان
دفتر تحکيم
وحدت که تازه
با تلاش زياد
به خود تحميل
کردند که
راديکال جلوه
کنند، راست و
سازشکار جلوه
کردند و نتوانستند
خود را با
مراسم ١٦ آذر
چفت کنند.
پيام ابراهيم
يزدي شان در
ميان هو
کردنها و
فريادهاي
آزادي مساوات
تحريم
انتخابات و مرگ
بر ديکتاتور و
...محو شد و به
گوش خودشان هم
نرسيد.
و در ٢٠
آذر
دانشجويان
خطاب به رئيس
حکومت
فرياد زدند،
نظامي حيا کن
دانشگاه را
رها کن، دروغگو
برو بيرون و
مرگ بر
ديکتاتور و..... عکس
او را در
مقابل چشمان
او و کل حکومت
وارونه کردند
و آن را آتش
زدند.
در
بيانيه اي در ١٦ آذر
دانشجويان
اعلام کردند
که: " امسال
١٦ آذر روزي است
كه دانشگاه هاي
سراسر كشور رو
به جامعه ايستاده
و تداوم
مبارزه شان
براي دستيابي
به جامعه اي
آزاد و برابر
براي همگان را
به يكايك مردم
اعلام مي كنند
. تجربه ي كنوني
جنبش دانشجويي،
در كنار تجربه
ي مبارزات
سرسختانه ي
طبقه ي كارگر
و جنبش آزادي
خواهانه ي
زنان ايران ،
محصول آگاهي اين
جنبشها از اين
حقيقت است كه "دست
يابي به
مطالبات بر حق
مردم تنها به
نيروي اتحاد
مردمي و بريدن
قاطعانه از
هرگونه دخالت
از بالا و يا
از خارج ممكن
است"
مراسم ١٦ آذر و
روز ٢٠ آذر
اجراي اين بند
قطعنامه
دانشجويان
بود. در٢٠
آذر
دانشجويان در
اجراي اين
حکمشان سنگ
تمام گذاشتند.
در ميان صف
نيروهاي
بسيجي و
اطلاعاتي و
چاقوکش و
آماده خون
ريزي در زير
سايه رئيس حکومت
شکنجه و دار،
دانشجويان با
شجاعت بي
سابقه حکومت
را تحقير
کردند، به هيچ
گرفتند، مرگ
بر ديکتاتور
گفتند و اعلام
کردند آماده
اند تا براي
مطالبات
آزاديخواهانه
خود و همه
مردم بايستند.
در ٢٠
آذر حکومت
اسلامي تحقير
شد. دانشجويان
جايگاه حکومت
در جامعه را
به همه مردم
نشان دادند. ٢٠
آذر شباهت
زيادي به ١٨
تير ۷٨ داشت.
در ١٨تير
خامنه اي گريه
کرد و در
مقابل
سوزاندن عکسهايش
گفت عيبي
نداردعکس من
را بسوزانيد،
اعلام کرد که
او مخلص
دانشجو و مردم
است و البته
در خفا نيروي
سپاه و بسيج
را براي سرکوب
آماده و روانه
خيابان کرد.
در ٢٠ آذر احمدي
نژاد در مقابل
سوزاندن
عکسهاي خود،
گفت من خودم
حاضرم بسوزم و
البته در
مقابل چشمش بسيجيان
و نيروهاي
اطلاعاتي
مشغول ضرب و
شتم
دانشجويان
معترض بودند.
علارغم اينکه
احمدي نژاد
براي جبران
واقعه پلي
تکنيک دوباره
به دانشجويان
روي آورد و جمعي
از دانشجويان
بسيجي را براي
ديدار نزد خود
دعوت کرد، اما
روشن است که سپاه
و وزارت
اطلاعات او
دارند چگونگي
عکس العمل به
اين واقعه را
بررسي ميکنند.
احمدي نژاد
نيروي
دانشجويان را
از نزديک لمس کرد.
ديد با همه
نقشه ايکه
براي اجراي يک
نمايش و شو در
دانشگاه
کشيده بودند و
با همه بسيج نيرويي
که سازمان
داده بودند،
نقشه شان در
مقابل حرکت
خودبخودي
دانشجويان
نقش بر آب شد و
به ضد خود بدل
گشت. احمدي
نژاد ميداند
در برخورد با اين
نيرو نبايد
بيگدار به آب
زد. بيگدار به
اب زدن ممکن
است ١٨ تير
ديگري براي
حکومت
بيافريند، ١٨
تيري که
اينبار
شعارها و
اهداف خود را
در مراسم ١٦
آذر اعلام
داشت. ١٨ تيري که
نه تنها ديگر
اثري از توهم
به اين و يا آن
بخش حکومت در
آن پيدا
نخواهد بود،
بلکه اهداف پايه
اي جنبش هاي
اساسي تر
جامعه، جنبش
کارگري و زنان
و مطالبات و
خواستهاي
اساسي مردم به
طور روشن و
شفاف بر پرچم
آن حک شده است.
احمدي نژاد همانطور
که در برخورد
با جوانان و
مسئله حجاب
مجبور به نرمش
و مدارا شده
است و گله هاي
حزب الله خود
را از خيابان
جمع کرده است،
در برخورد با
دانشجويان
نيز خود را
مجبور به مدارا
ميبيند. وگرنه
همه ميدانند
که احمدي نژاد
و خاتمي و حجاريان
و رفسنجاني و
سروش و...زماني
کودک ١٢ ساله
را به جرم
داشتن يک
اطلاعيه
انتقادي در
جيبش اعدام
کرده اند. هزاران
نفر را فقط به
خاطر نماز
نخواندن در زندان
اعدام کرده
اند. شبانه
يکي را دستگير
ميکردند و
فردا در
روزنامه
اعدامش را به
همه خبر ميداند،
در خيابان
افراد چپ و
مخالف را
آشکارا ترور
ميکردند. اگر
اين حکومت به
اين روز
افتاده است که
نميتواند
اسيد به روي
زنان بپاشد،
نميتواند در
مقابل
سوزاندن عکس
رئيس حکومتش
از خودش دفاع
کند، گله هاي
حزب الله اش
در حمله به
زنان، دو روزه
از نفس
ميافتند، در
سرکوب اعتصاب
کارگران
آنقدر وحشت
زده ميشوند،
که همه از
رئيس مجلس تا
رئيس قوه
قضائيه شروع
به محکوم کردن
سرکوبگري آن
ميکنند، فقط
نشان از وضعيت
ذلت بار اين
حکومت در
مقابل مردم و
جامعه دارد.
حکومتي
محاصر شده در
ميان مردم و
جامعه اي سکولار
که مطالبات
آزاديخواهانه
و رفاه طلبانه
آن سر به
آسمان ميکشد.
جديدا خاتمي در
کنگره جوانان
اصلاح طلب در
هشداري به
جناح تندرو
مقابل وضعيت
جامعه ايران
را اينطور
بيان کرده است
" برداشتهاي
ديني ما، جامهاي
است بر اندام
جامعه، اگر
اين جامعه عوض
شد و همچنان
درصدد تحميل اين
جامه بر تن
جامعه باشيم، يا
جامه خواهد
دريد يا اندام
درهم خواهد
شكست؛ چنانچه
اين جامه در غرب
دريد و از دل
آن نظامي
همانند دوران
قرون وسطي،
نظام لائيسيته
و سكولار بيرون
آمد. "
البته
براي مردم
ايران کل
جمهوري
اسلامي آن
جامه تنگي است
که سالها تلاش
ميشود بر
اندام جامعه
تحميل شود و
نه تندروي و
يا کندروي اين
و آن جناح
حکومتي. جامعه
ايران در ۷٠-٨٠
سال اخير معدن
سکولاريسم و
افکار آزاديخواهانه
و چپ در
خاورميانه
بوده است. از نظر
فکري و فرهنگي
هميشه رو به
غرب داشته است
و با انقلاب
مشروطه و
جنبشهاي
اجتماعي
کارگري و زنان
و...که بصورت
نهان و آشکار
جريان داشته
است و با انقلاب
٥۷ شخم خورده
است و جامعه
اي بشدت
بيگانه با
حکومت مذهبي
است
دانشگاه
امير کبير در
روز ٢٠ آذر،
نماينده کل اندام
جامعه در
مقابل جامه
تنگ حکومت
اسلامي بوده
است. ١٦ اذر
حتي رنگها و
الوان جامه اي
که ميخواهد بر
تن اين اندام
باشد را هم
اعلام کرد.
دانشگاه
در حکومتهاي
مختنق و
استبدادي فقط
محدود به
دانشجو و جنبش
دانشجوئي
نيست، بلکه يک
سنگر مبارزه
مردم در مقابل
حکومت اسلامي
است. دانشگاه
يک ظرف اعتراض
توده مردم
است. تا
دانشگاه شلوغ
ميشود،
چشمهاي مردم
همه به سوي
دانشگاه برميگردد
و بسياري از
مردم خود را
آماده ميکنند
تا در
اعتراضاتي که
دانشگاه
استارت آن را
ميزند شرکت
کنند.
اين سنگر در
ايران، هم
اکنون تقريبا
توسط جريان چپ
جامعه فتح شده
است. همانطور
که در ١٦ آذر
مطالبات پايه
اي مردم ايران
در دانشگاه برافراشته
شد، ميتوان
انتظار داشت
که جنبش در دانشگاه،
آغازگر حرکت
توده اي وسيع
براي آزادي و
برابري در
جامعه گردد.