کورش جان لطفا براى رفقاى دفتر سياسى بفرست. رفقاى دفتر سياسى صالح سردارى با سلام هاى گرم با توجه به نامه هايى که اين روزها در برخورد به نوشته ايرج فرزاد در ميان رفقاى دفتر سياسى در جريان است مى خواستم نظرم را در اين باره براى دفتر سياسى بنويسم. من هم وقتى نامه على جوادى را خواندم همين احساس ايرج را داشتم فورى اين سوال برايم پيش آمد آيا مى شود يکى از بالاترين مراجع حزبى را بر مبناى "گفته ها و شنيده ها" قضاوت کرد و حکم صادر کرد؟ آيا تا به حال در حزب ما چنين موردى پيش امده و اگر وجود داشته ما چه بر خوردى به آن داشته ايم؟ واقعا مى شود هر رفيقى که بهر دليلى نتوانست در جلسه ارگانش شرکت کند بر اساس "گفته ها وشنيده ها" از "گوشه و کنار" اينطور به قضاوت ارگانش بنشيند که على جوادى قضاوت کرده است؟ رفقاى عزيز براى يک لحظه تصور کنيد اگر اين دفاع شما از نامه رفيق على جوادى درست باشد و اين به سنتى در حزب تبديل شود و در باقى ارگانها و نهادهاى حزبى جارى گردد، مى دانيد چه وضعيتى براى تشکيلات هاى ما پيش خواهد آمد؟ با اين استدلال مى شود بدون شرکت در جلسات و کنفرانس هاى حزبى بر مبناى "گفته ها و شنيده ها" حکم صادر کرد. واقعا رفيق على جوادى نمى توانست يک هفته صبر کند تا خودش نوارها را بشنود و به آن مباجثات و مضامين و حتى شيوه و روش و... نقد داشته باشد؟ آيا اين انتظار از يک عضو دفتر سياسى که قضاوت و نتيجه گيرى و صدور حکم در مورد جلسه يک ارگان حزبى بايد بر مبناى اسناد و استدلال باشد نه "گفته ها وشنيده"ها، انتظارى اضافى است؟ توقعى بيجاست؟ اما مسئه مهمتر برخورد رفقايى است که از نامه على جوادى دفاع کرده و عليه نوشته ايرج احکامى صادر کرده اند، که بشدت مضرند. اين رفقا از فرمولبندى هاى نادقيق ايرج فرزاد تئورى هايى ساخته اندکه به هيچ عنوان به بحث ايرج نمى چسبد. به جملاتى از نامه اين رفقا توجه کنيد. " اين نوع حمله به بحث نظرى و روشنگرى در مباحثات اخير، و کلا در سنت ما پس از جدا شدن از کومه له، تازه است" اين بار حمله ما را بدرست ياد مباحثاتى مى اندازدکه در جريان جدايى گرايش کمونيسم کارگرى از حزب کمونيست قبلى در اردوگاهها رايج بود و....." اين حمله و يا دفاع از طرح ليدر ما را ياد مخالفين کمونيسم کارگرى مى اندازد که هنوز هم پشت همين سنگرها ايستاده و به تعدادى روشنفکر خوش خيال و خام و يا در ..... و چه کسى است که نداند که پاسخ منصور حکمت به اين حملات چه بود و نتيجه عملى اين حملات در عمل چه مى شد؟"من در اينجا از همه فرمولبندى هايى که ايرج در نامه اش بکار برده دفاع کنم اما کارنامه ايرج فرزاد به عنوان يکى از رهبران حزب بر همگان در تشکيلات و جامعه روشن است. اما آنچه که من ميخواستم توجه رفقا را به آن جلب کنم اين است رفقايى که در نقد نوشته ايرج چنين احکامى را صادر مى کنند و در رفت و برگشت نامه هايى فورى به نتيجه گيرى هاى اينچنينى مى رسند بايد چهار فاکت و استدلال براى اين احکام داشته باشند بخصوص رفقايى که در سطح دفتر سياسى مى باشند. اين رفقا حتما به چنين نتيجه اى رسيده اند که فورى در يک رفت و برگشت نامه اى، حکم خود را صادر کنند. من نمى توانم به کسى انتقاد داشته باشم که چرا نظرش چنين است اما مى توانم از رفقاى در اين سطح اين انتظار را داشته باشم که آيا واقعا براى نوشتن چنين نامه اى فورى مى شود در سطح دفتر سياسى اينگونه سياه و سفيد کرد و کمونيسم کارگرى ومخالفين کمونيسم کارگرى را نتيجه گرفت؟ چند بار در دوران فعاليت مان در اين حزب بخاطر نادقيق بودن فرمولبندى هايى رهبرى ما به صادر کردن چنين احکامى مبادرت ورزيد؟ آيا بنفغع حزب خواهد بود در هر اختلاف نظرى که پيش مى آيد بدون استدلال فورى اين قطب بندى را درست کرد؟ من به هيچ عنوان نمى خواهم بگويم که اختلافى موجود نيست. اما فکر مى کنم هنوز خيلى زود است که اينگونه در موردش حکم صادر کرد.نکته اى ديگر که لازم مى دانم به آن اشاره اى داشته باشم بحث شفافيت و علنيت مى باشد که آذين بند و شاه کليد بسيارى از نامه هاست. اين دو کلمه از طرف اين رفقا به هر مناسبتى طرح مى شود که "ما بايد شفافيت و علنيت" داشته باشيم و اين روزها گرزى در هوا شده و مرتب پيش کشيده مى شود. انگار تعدادى مخالف علنى شدن مباحثات دفتر سياسى در سطج کميته مرکزى مى باشند. رفقاى عزيز از وقتى که رفيق مصطفى خواستار علنى شدن مباحثات در سطح کميته مرکزى شده است کسى که يک پاى اصلى اين مباحثات بوده منظور همه شما نيز بحث هاى وى يعنى کورش مدرسى است تا بحال دو مورد کتبا اظهار نظرکرده گفته است هيچ مخالفتى با علنى کردن مباحثات ندارد. من واقعا نمى دانم چرا فکر مى کنيد عده اى مانع علنى شدن اين مباحثات هستند.در پايان با همه اينها شخصا احساس قلبى ام اين است و فکرمى کنم همه ما موظفيم تا آنجاييکه برايمان مقدور است در جهت حفظ سلامت سياسى فضاى حزب و بشاشيت آن تلاش کنيم بحث من سرپوش گداشتن روى اختلافاتى اگر موجود باشد نيست. اما آيا اين رهبران کمونيست در بالاى حزب نبايد آنقدر از خود ظرفيت نشان دهند عليرغم هر درجه اختلافات فعلا موجود حزب را از اين دوره عبور دهند. تاجامعه بتواند در روز خود اين حزب را داشته باشد. ما اين را به منصور حکمت به ميليون ها انسان رنجديده مديونيم. ٢٨ فوريه ٢٠٠٣ |