کورش جان لطفا نوشته زير را در اختيار رفقاى دفتر سياسى قرار بده.

قربانت حميد

رفيق رحمان، رفقاى عزيز دفتر سياسى

بدلايل زير من با پيشنهاد رفيق رحمان در مورد تعيين رهبرى فردى در شرايط حاضر مخالفم:١- طرح رهبرى جمعى با توجه به واقعيات حزب ما و دقيقا براى شرايط حاضر ( غياب نادر) نوشته شده است. نميدانم چرا درست در شرايطى که وقت اجراى اين طرح است بايد آنرا کنار گذاشت! حتى اگر طرح رهبرى جمعى کارآئى نداشته باشد اينرا بايد در عمل و تجربه ديد. فکر نميکنم مدت زمان دو هفته (از مراسم بزرگداشت تا امروز) براى رسيدن به اين نتيجه کافى باشد. من فکر ميکنم طرح رهبرى جمعى تنها طرح عملى و کارساز در غياب منصور حکمت است و دلايلم هم اساسا همانست که موجب نوشته شدن اين طرح شد. اين دلايل هنوز بقوت خود باقى اشت و حتى قويتر هم شده است. به نظر من آنچه بعد از نوشته شدن طرح در سطح رهبرى حزب اتفاق افتاده و بخصوص مباحث چند ماه اخير همه بر ضرورت و درستى اين طرح بيش از پيش تاکيد ميکند. ٢- رفيق رحمان طرح رهبرى جمعى را انتقالى ميداند و ميگويد "متاسفانه منصور حکمت نيست تا پايان ايندوره انتقالى را تعيين کند". اگر منصور حمکت بود که اصولا نيازى به اين طرح نبود. اين طرح براى دوره غيبت منصور حکمت نوشته و نه براى دوره بيماريش. بقول خود رفيق رحمان تا زمانى که نادر زنده بود، حتى در دوره اى که عملا در رهبرى حضور نداشت، رهبر حزب شناخته ميشد. به اين معنى دوره اجراى طرح رهبرى جمعى تازه شروع شده و اگر اين طرح را حتى براى يک دوره انتقالى ضرورى بدانيم ما تازه در آغاز اين دوره قرار گرفته ايم. نميشود هنوز اين دوره شروع نشده ختم آنرا اعلام کرد. ٣- دلايلى که رفيق رحمان براى تعيين ليدر عنوان ميکند ( انتظار جامعه، شتاب تحولات ايران، کند و پخ بودن رهبرى و غيره). هيچيک کافى و قانع کننده نيست و بعضا دليلى است بر اينکه نبايد در اين شرايط ليدر تعيين کرد. مساله بر سر معرفى ليدر رو به بيرون نيست، بلکه اصل قضيه وجود چنين ليدرى در صفوف ماست. ميشود با همدلى و همراهى ليدرى را تعيين کرد و از او تبعيت نمود ولى اگر اين ليدر اتوريته و بصيرت و پختگى و ديگر خصوصيات لازم براى رهبريت را نداشته باشد آنوقت رهبرى حزب را تنها پخ تر و کندتر کرده ايم که نه ميتواند به انتظارات جامعه جواب بدهد و نه به تحولات پرشتاب ايران. امروز در حزب ما ظرفيتهاى رهبرى در هيچ فردى به تنهائى وجود ندارد(اصلى ترين دليلى که موجب نوشته شدن طرح رهبرى جمعى شد) ولى ميتوانيم اميدوار باشيم که يک جمع رهبرى بتواند اين ظرفيتها را از خود بروز بدهد. هر اندازه هم که همه بر سر انتخاب يک رهبر همدل و موافق باشند و باتفاق آرا انتخابش کنند در نهايت اين نه درجه اقتداى حزب و حتى جامعه به يک ليدر بلکه توانائى هاى خود ليدر است که نشان خواهد داد واقعا حزب يک ليدر دارد و يا خير تنها لباس ناپلئون به کسى پوشانده اند و بجلو هلش داده اند. بقول شاعر رهبر آنست که خود ببويد نه آنکه رحمان بگويد! رفقا! ميشود هنوز بيشتر بحث کرد اما فکر ميکنم و اميدوارم دلايل فوق براى نشان دادن اينکه تعيين ليدر براى حزب ما زودرس است و ميتواند حزب را کاملا تضعيف کند کافى باشد. باز تکرار ميکنم که طرح رهبرى فعلى با توجه با واقعيات حزب ما و دقيقا براى شرايط امروز نوشته شده و من عميقا معتقدم تنها اجراى اين طرح ميتواند حزب ما را در غياب منصور حکمت منسجم و متحد نگاهدارد و از تند پيچها يا موفقيت عبور بدهد.

حميد تقوائى

١٤ اوت ٢٠٠٢

|wD