از مريم کوشا به رفيق آذر مدرسى و رفقاى عضو و مشاور کميته مرکزى ٨ ژوئيه ٢٠٠١ بحث رهبرى اکنون حدود دو سه سالى است که رفيق نادر بحث رهبرى موثر و همه جانبه را مطرح کرده است. در اين مدت رفيق نادر مثل هميشه خودش طرحها و ابتکارات اين امر مهم و حتى تشويق رفقا براى جلوى صحنه آمدن را ارائه داده است. بحث ليدر حزب، آينده جنبش کمونيسم کارگرى و حزب کمونيست کارگرى ايران، بويژه جايگاه رهبرى آن در به سرانجام رساندن وظايف خطيرى که در مقابلمان هست الان بطور حادترى در مقابلمان قرار گرفته است. اين کارى بود که خيلى وقت پيش بايد ميکرديم ولى باز هم تا رفيق نادر سوال مشخص را جلويمان نگذاشت، به فکر اظهار نظر کتبى و فکر جدى نيافتاديم. ٭ بنظرم اولين و مهمترين وظيفه ما بوجود آوردن شرايطى براى رفيق نادر است که بى دغدغه کارهايى که دوست دارد و در اولويت خود گذاشته است، انجام دهد. يکى از اينها امکانات تامين زندگى رفيق در دراز مدت است. کارى که هيات دبيران سريعا آنرا سازمان داد. اما ادامه کارى اين طرح و تضمين اجراى مستمر و بدون وقفه آن اولين وظيفه عاجل رهبرى حزب است. سعى ميکنم تا مقطع پلنوم طرح و پيشنهاد کنکرت عملى در اين زمينه ارائه دهم. ٭ جواب به سوال رفيق نادر که "در غياب نادر چه کارى و چه مشخصات و ابعادى از وجود حزب و جنبش ما لطمه ميخورد و به خطر ميافتد و چطور ميشود اين حفره را پر کرد"؟ آسان نيست. ١- ولى اگر يک لحظه فکر کنيم که با حضور نادر، حزب و جنبش مان چه دستاوردهايى داشته و دارد، آنوقت شايد بتوانيم وضعيت در "غياب نادر" را بهتر ببينيم. نادر با استوار بودن بر متدولوژى مارکسيسم و عميقا انسانى، حزب و جنبش کمونيسم کارگرى را در پيچ و خمهاى سياسى بجلو هدايت کرده. تشخيص درست موقعيت در هر سطح آن، چه در صفوف تشکيلات و چه در سطح جامعه و ارائه راه حل، آن خصوصيتى است که نادر دارد و رهبرى حزب بايد داشته باشد. اولين و مهمترين حفره، کمبود در اين قدرت تشخيص است. ميگويم کمبود و نه عدم وجود قدرت تشخيص، زيرا حزب ما انقدر منسجم، با افق و داراى کادرهاى رهبرى برجسته هست که تا حدى جوابگويى اين مهم باشد. همه ميدانيم که منصور حکمت قبل از اينکه ليدر حزب باشد، رهبر جنبش کمونيسم کارگرى است. اين جايگاه با انتصاب و انتخاب کسب نشده بلکه در اثر درايت سياسى-تئوريک در طول سالهاى طولانى و پر مخاطره در متن يک مبارزه زنده اجتماعى بدست آمده است. راستش اگر با آموزش و کتاب خواندن ميشد اين خصوصيت را کسب کرد همه حاضر بودند يک دوره آموزشى ببينند. منظورم اين نيست که منصور حکمتهاى ديگرى عروج نخواهند کرد. حتما اينطور خواهد شد. ولى فعلا در صفوف ما نيستند. ٢- هم اکنون کسى که نقش اول در دادن خط سياسى به مباحث و روند فعاليتهايمان ميدهد رفيق نادر است. در "غياب نادر" اين پيوستگى ممکن است بهم بخورد. اينکه سرنوشت دو خرداد و جناح راست به بوجود آمدن يک مرکز در جمهورى اسلامى کشيده شده است، خط سياسى اى است که رفيق نادر ميدهد و همه تبليغات و جهتگيرى ما بر اين اساس پايه ريزى ميشود. اينکه حمله به يک جناح نبايد حتى اپسيلونى بوى ناديده گرفتن نقش جناح ديگر در سرکوب و بيحقوقى مردم باشد، تذکر ظريفى است که نادر ميدهد. اين دخالتها (به معناى مثبت آن) ظريف اند و بعضا يک جمله اى هستند ولى تاثير عظيمى در جهتگيرى هاى ما دارند. نوسان زدن موضعگيرى هاى ما يکى ديگر از اين حفره ها است. نوساناتى که ميتواند جنبش و حتى صفوف حزب ما را اينطرف و آنطرف کند. ميدانم که اين خود مشغله بزرگى است ولى اگر رفيق نادر آنطور که در نامه اش نوشته است در کنار يک تيم سياسى ميتواند مسئوليت بگيرد، جايش اينجاست. و نه پيگيرى و فکر کردن به تمام مسائل ريز و درشت. ٢- حفره ديگر در صفوف حزب و رهبرى آن، محدود نگرى است. يادم ميايد که رفيق نادر بارها به همه ما گفته است که چرا فلان رفيق فقط به عرصه فعاليت خود فکر ميکند. چرا تقسيم کار تشکيلاتى، همه افق و عرصه تفکر و فعاليت سياسى ما (اعضاى کميته مرکزى) را تشکيل ميدهد. درصورتيکه همه ابعاد جنبش و فعاليتهاى حزب بايد به مشغله رهبر يا رهبران تبديل شود. يکى از حفره هايى که نادر از آن صحبت ميکند همين محدود نگرى در سطح رهبران حزب است. بايد خودمان را در جايگاه رهبرانى قرار بدهيم که به همه ابعاد جنبش و حزب فکر ميکنيم و بر آن اساس عمل کنيم. ممکن است اراده گرايانه تلقى شود. درست است. ولى اگر اراده نکنيم هيچ کارى پيش نميرود. ٣- حفره ديگر و ابعاد لطمه به جنبش و حزبمان همانى است که رفيق مهرنوش به آن اشاره کرده است. حملاتى که دشمنان مان به ما خواهند کرد. حفره ديگر، نا اميدى اى است که ممکن است در صفوف خودمان بوجود آيد. بايد متحدانه، با آمادگى سياسى در مقابل اين حملات و فضا بايستيم و يکپارچگى حزب را حفظ کنيم. هدف جنبش و حزب ما کسب قدرت سياسى است. هر مانعى که در مقابل اين هدف قرار گيرد حتما ما را کند ميکند ولى اگر روندهاى احتمالى را بشناسيم با آمادگى بيشترى ميتوانيم موانع را از جلوى پا برداريم. مقابله با نااميدى البته از طريق تهييج صورت نميگيرد. برميگرديم به اصل مطلب و آنهم رهبرى است. يعنى اتخاذ سياستها و فعاليتهايى که حقانيت حزب و جنبش مان را نشان ميدهد و ما را به گرفتن قدرت سياسى نزديک ميکند. از همين الان بايد مسئله رهبرى موثر حزبى براى رسيدن به اين هدف را با کادرها در ميان بگذاريم. پيشنهاد ميکنم که پلنوم بعدى پلنوم وسيع باشد و تعدادى از کادرها در آن حضور داشته باشند. عملى کردن طرح قديمى تمرکز رهبرى، ايجاد همفکرى سياسى، و امکان سازى مالى همه اقداماتى هستند در جهت تامين آن تيم رهبرى اى که ميتواند به رفيق نادر کمک کند که تصميم اش را بگيرد و همچنين حزب و جنبش کمونيسم کارگرى را در موقعيت بهترى براى کسب قدرت سياسى قرار دهد. .................................تمام............................................... |