ما،  وزارت اطلاعات و  نئوتوده ایست ها

بهرام مدرسی

بیش از یکسال و نیم از حمله مشترک  وزارت اطلاعات رژیم اسلامی و  نئوتوده ای ها به کمونیسم و آزادیخواهی میگذرد. در این یکسال ما شاهد تلاش های بیمانند جریان سیاسی  اي  بودیم و هستیم که همزمان با  هر سیلی و لگد و تک سلولی و خنده بازجو  در کنار این بازجویان سپاه و اطلاعات ایستاده و  دلایل نادرستی فعالیت کمونیستی و رادیکالیسم را در گوش کمونیست زندانی و رفقایش در خارج زندان زمزمه میکرد.

امروز لازم است که نگاهی دیگر به این حمله که هنوز هم با تمام قدرت از طرف وزارات اطلاعات و جریان نئوتوده ایسم درجریان است، بیاندازیم، درسهایش را یکبار دیگر نشان دهیم و تفاوت های امروز و دیروز را روشن کنیم.

  وزارت اطلاعات رژیم و سپاه پاسداران در ابتدای حمله خود جمع بسیار وسیعی را دستگیر و روانه زندان کردند. تحت شکنجه و زیر فشار اعترافاتی را از زندانیان گرفتند، فیلم های بازجویی و "اعتراف" زندانیان را تهیه کردند. سر انجام تحت فشارهای مردم و اعتراضات بین المللی مجبور به آزادی بخش زیادی از زندانیان به قید وثیقه شدند.

 نطفه های اعلام وجود سیاسی جریان نئوتوده ایسم  سال ها پیش بسته شده بود، آنچه که در این دوره حضور این جریان را رقم زد، ایستادن این ها در کنار ارگان های سرکوب رژیم اسلامی بود. رهبران این جریان، آذرین  و مقدم سالها بود که ربطی به مبارزه انقلابی مردم و طبقه کارگر علیه رژیم اسلامی نداشتند، این جریان از مقطع ١٣ آذر مستقیما در کنار جلادان رژیم اسلامی قرار گرفتند. اعتقاد سیاسی به عدم ضرورت سرنگونی رژیم اسلامی سرمایه در ایران، به عمل سیاسی مستقیم در دفاع از رژیم اسلامی تبدیل میشود و از همین جا به حق نام نئوتوده ایسم به آنها داده میشود. اعترافات گرفته شده زیر شکنجه به فاکت برای اثبات سیاست تبدل میشوند.

  قدم به قدم، آنجا که وزارت اطلاعات رژیم اسلامی و سپاه پاسداران مجبور شدند به دلیل وسعت نفرت از رژیم اسلامی و حمایت های جهانی از زندانیان و تدام فعالیت کمونیستی، عقب بنشینند، جریان نئوتوده ایستی لحن دیگری را در مبارزه اش علیه کمونیست ها و آزادیخواهی انتخاب کرد. "غلط کردید" ها تبدیل به توضیح "اشتباهات" شدند. نقد قرار شد جای آن عمل شنیع همراه بازجویان شدن را بگیرد. .و از اين پس  دیگر سخنی از اعترافات زیر شکنجه ای که فاکت شده اند،  نیست.

نوشته های متعددی از طرف این جریان در نقد "داب" و "فعالین کارگری"  منتشر شدند. ظاهرا صورت مسله این ها هم جمع بندی گذشته است، این بار تلاش شد تا با همان زبان و همان ادبیاتی که تا دیروز با آن "غلط کردید" میگفتند، با انقلابیگری و کمونیسم "دیالوگ" کنند و اشتباهات را" نقد" کنند و غیره.

  وزارت اطلاعات با دستگیری وسیع کمونیست ها و فعالین سیاسی چپ  نتوانست روندی  که آغاز شده است را متوقف کند. نتوانست آلترناتیو و پرچمی که خلا دوم خرداد و رفرمیسم بورژوایی را با رادیکالیسم و کمونیسم پر کرده است را از بین ببرد. مردم، دانشگاه ها، طبقه کارگر و کل اعتراض سیاسی به رژیم اسلامی، پرچمی را دیدند و میبینند  و حمایتش میکنند که رژیم سالها خود را مفتخر به نابودیش  میدانست.    

 افکار عمومی، مردم و کمونیست ها به حق آن به اصطلاح  نقد و دیالوگ جریانات نئوتوده ایست را به حساب سپاه و اطلاعات رژیم گذاشتند و میگذارند. در عین حال اما  یکی از نتایج  حمله و بعد  تغییر سیاست  نئوتوده ایست ها از "غلط کردید"  به "نقد" این است که ضرورت دفاع از سنگری که به قیمت فشار و شکنجه و زحمت نسلی از کمونیست ها تسخیر شد، بر" نقد" آن اولویت پیدا میکند. اولویت به این معنی که بدوا باید در آن سنگر بود تا بتوان آن را نقد کرد، بدوا باید از آن سنگر در مقابل ارتجاع و سرکوب اسلامی و علیه جریان نئوتوده ایسم حمایت کرده باشیم تا بتوانیم به اشتباهات آن بپردازیم. این منطق مبارزه سیاسی است.

 وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران سیاستی  که در زندان آغاز کردند را در خارج زندان تعقیب میکنند. آنها  که در زندان با  تکرار اعترافات "واقعی" که به ضرب شکنجه زندانیان گرفته بودند و مدعی دانستن همه چیز بودند،  امروز با تهیه "اطلاعاتی" که از طریق حک کردن میل های کمونیست ها و فعالین سیاسی و کنترل موبایل های آنان کسب میکنند،  جنگی روانی علیه فعالیت کمونیستی را آغاز کرده اند.  در نتیجه آن فضایی را میخواهند ایجاد کنند  که نتیجه طبعی آن "همکار" و "جاسوس" دانستن همه و هر کسی خواهد بود. آنها قصد دارند با تکرار شایعات و تکیه بر اطلاعاتی که از طرق بالا بدست آورده اند،  فضایی را ایجاد کنند که هر کسی نسبت به رفقایش، همسایگان و دوستانش "مشکوک" باشد. در چنین فضایی طبعا فعالیت کمونیستی نا امن و غیرممکن اعلام میشود. کل این روند را  هم مقالات و نقد های  جریان نئوتوده ایستی در نادرستی فعالیت کمونیستی و تایید آن فضای پلیسی نیروهای امنیتی رژیم، همراهي ميكند.

 

و اما کاری که ما باید بکنیم اين است كه،

در درجه اول نباید در دام این فضای پلیسی بیافتیم. مضر ترین و مخرب ترین کار امروز همراهی با آن فضایی است که رژیم میخواهد. قدم اول این همراهی ناآگاهانه متهم کردن کسی به همکاری با رژیم است. قدم دوم عدم احساس امنیت و اطمینان در فعالیت کمونیستی و پاسیفیسم خواهد بود. این عین هدفی است که ارگان های امنیتی رژیم خواهان آن هستند.

 در مرحله بعد باید قطعا برای مسدود کردن کانال هایی که رژیم ازطریق آن ها اطلاعات خود را کسب میکند،  اقدام  جدی کرد. نباید به دام شایعات رژیم و ارگان های رسمی یا غیر رسمی تبلیغاتی اش افتاد. باید کل ضوابط و مقرراتی که موجب امنیت ارتباطات فعالیت کمونیست ها و فعالین سیاسی با هم میشوند را با دقت رعایت کرد.

 در ادامه باید مبلغ و مروج فعالیت کمونیستی بود. باید چنان فضای سیاسی را در میان خود و محافل و مجامع مان ایجاد کنیم که  علیه قصد رژیم، میل به فعالیت کمونیستی را جواب دهد. واقعیت این است که به دلیل اوضاع سیاسی ایران و آن پرچم و آلترناتیو کمونیستی و چپی که در ابتدا به آن اشاره کردیم، میل به فعالیت کمونیستی، تحزب و تشکل بسیار بیشتر از سابق است، دلیل این درجه تلاش رژیم و نئوتوده ای ها دقیقا به دلیل وجود این میل است.

 در پایان باید یک روز هم در جواب دادن و افشای جریانات  نئوتوده ایستی دریغ نکرد. باید فعالین کمونیست و کل فضای سیاسی را علیه این ویروس ارتجاعی واکسينه کرد.