محمود قزوینی

mkazvini@hotmail.com

 

 

تقویت و پیشروی  مبارزه اقتصادی و سیاسی طبقه کارگر در گرو چیست

 

برخی از فعالین سیاسی کمونیست این را طرح میکنند که برای پیشروی و تقویت جنبش کارگری باید جنبش کارگری سیاسی شود، رهبران کارگری به مسائل جامعه بیندیشند. میگویند چرا کارگران شعارهای سرنگونی طلبانه نمیدهند؟ چرا نمیایند رژیم را سرنگون کنند و فراخوان میدهند که کارگران بیایند و کار را تمام کنند. میگویند چرا کارگران در مسائل سیاسی جامعه دخالت نمیکنند؟ چرا زمانی که دانشجویان در باره آزادی بیان میرزمند، آنها آن را مورد پشتیبانی قرار نمیدهند؟ و.....

برای سیاسی شدن مبارزه طبقه کارگر چه باید کرد؟ آیا حزب باید طبقه کارگر را فرابخواند که به حرکت سرنگونی رژیم بپیوندد؟ آیا با این فراخوان و تبلیغات میتوان طبقه کارگر را به عرصه سیاسی کشاند؟

اولین چیزی که در پی این سوالات جلب نظر میکند این است که مبارزه اقتصادی طبقه کارگر در ایران سیاسی تلقی نمیشود؟ و دوم اینکه اهمیت مبارزه اقتصادی طبقه کارگر برای تقویت و پیشروی طبقه کارگر نادیده گرفته میشود و یا به آن کم اهمیت داده میشود. مبارزه اقتصادى يعنى طبقه کارگر و طبقه کارگر يعنى مبارزه اقتصادى. اين جزء تعريف و از خصوصيات وجودى طبقه کارگر است. همانطور که ماهى نميتواند شنا نکند، کارگر نميتواند مبارزه اقتصادى نکند. کارگر مخير نیست که مبارزه اقتصادى بکند يا خير يا به اين مبارزه شدت بدهد يا خير. کارگر نه فقط براى بهبود اوضاع خود بلکه براى جلوگيرى از تنزل سطح موجود زندگى خود، براى حفظ حرمت انسانى خود، در جامعه سرمايه‌دارى ناگزير و دائما بايد دست به مبارزه براى بهبودهاى اقتصادى و اجتماعى بزند. بنابراين طبقه کارگر قرار نيست در قبال مبارزه اقتصادى موضع خاصى بگيرد.

در ایران تحت شرائط جمهوری اسلامی مبارزه اقتصادی طبقه کارگر، ماهیتا سیاسی است.  مبارزه اقتصادى طبقه کارگر در ايران به مبارزه اى بر سر سرنوشت اين حکومت مربوط ميشود. حرکت اعتصابى طبقه کارگر براى مطالبات صنفى خود و حتى دفاعى ترين حالت آن مانند مبارزه براى پرداخت دستمزدهاى معوقه با مبارزه براى سرنگونى حکومت گره خورده است.  کافی است بخشهایی اساسی طبقه کارگر مانند نفت و برق و....مبارزه خود را برای مطالبات رفاهی خود به طور آشکار و در شکل اعتصابی شروع کنند. با اعتصاب نفت و برق ....بر سر مطالبات اقتصادی شمارش معکوس برای سرنگونی حکومت آغاز میشود.

فعاليت فعالین کمونیست جنبش کارگری و به طریق اولا فعالیت حزب حکمتیست بايد اساسا بر روى گسترش همین جنبش اقتصادى طبقه کارگر متمرکز شود و نبايد زياد نگران اين باشيم که چرا کارگران شعارهاى سياسى و سرنگونى طلبانه نميدهند. اساس حرکت ما بايد بر روى گسترش جنبش اعتصابى متمرکز شود. جنبش اعتصابی برای مطالبات روزمره طبقه کارگر، از وصول دستمزدهای پرداخت نشده تا قانون کار و تشکل و.....

 

جنبش کارگری برای قدرتمند شدن باید مراحل مختلفی را طی کند که بسیاری از فاکتورها امروز خارج از اراده ما صورت میگیرد. ما میتوانیم به طی شدن سریعتر و عمیق تر این مراحل یاریبرسانیم. 

برای تقویت جنبش کارگری و پیشروی آن باید به جنبش تشکل یابی طبقه کارگر که در سالهای اخیر گسترش یافته است و دارد شکل میگیرد را دامن زد. باید ظرفهایی برای ارتباط علنی تر و دائمی تر رهبران عملی جنبش طبقه کارگر فراهم کرد. باید تلاش نمود تا رهبران عملی طبقه کارگر هر چه شناخته شده تر و با چهره تر در جامعه ظاهر شوند. در سالهای اخیر تعداد زیادتری از رهبران کارگری به طبقه کارگر و جامعه معرفی شده اند. اسانلو امروز یکی از رهبران مشهور جنبش کارگری است که از بسیاری از رهبران جنبش های دیگر در جامعه ایران و جهان شناخته شده تر است. باید جنبش کارگری دهها و صدها اسانلو به  طبقه کارگر و جامعه معرفی کند.

برای تقویت جنبش کارگری باید به تقویت گرایش رادیکال- سوسیالیست  در میان طبقه کارگر پرداخت. برای اتحاد وسیع طبقه کارگر، برای دخالت طبقه کارگر در عرصه های مختلف سیاسی، برای فراهم آوردن زمینه های پشتیبانی بخشهای مختلف طبقه از مبارزات یکدیگر، باید این صف تقویت شود و به حزب حکمتیست نزدیک شود و یا با آن یکی شود.

باید رهبری مبارزه اقتصادی و مطالباتی طبقه کارگر در دست این گرایش قرار گیرد.

 

 نبايد ذهنيت يک فعال سياسى را به جنبش کارگرى تحميل کرد. نبايد حتما کارگران بيايند و شعار مرگ بر جمهوری اسلامی سر دهند. حرکت اعتصابى طبقه کارگر براى مطالباتش هم نابودى جمهورى اسلامى را در خود دارد. برای تقویت جنبش کارگری، نبايد تلاش نمايشى براى سياسى کردن طبقه کارگر کرد، بلکه باید به تقویت مبارزه اقتصادی طبقه کارگرپرداخت. باید به تشکل یابی طبقه کارگر در مبارزه اقتصادیش پرداخت، باید به تقویترهبرن جنبش کارگری پرداخت.

 

سوالی که ممکن است در مقابل فعالین کمونیست قرار گیرد این است که آیا این تکیه بر مبارزه اقتصادی، محدود کردن جنبش کارگری در چهارچوب اقتصادی که سندیکالیست ها هدفشان است، نیست؟ باید گفت نه. در ایران سندیکالیسم نمیتواند در شرائط جمهوری اسلامی جا پای زیادی باز کند. مبارزه اقتصادی طبقه کارگر در ایران سیاسی است و با باز شدن فضا، علنا به عرصه سیاست وارد میشود. برای همین سندیکالیسم نه امروز و نه فردا میتواند جاپایی در جنبش کارگری باز کند. هر نوع تشکل یابی مستقل طبقه کارگر، کارگران را متحدا نه فقط در مقابل کارفرما، بلکه در مقابل رژیم قرار میدهد. شکل گیری سندیکای شرکت واحد، یک نمونه برجسته آن میباشد.

 

مجرای دیگر تقویت جنبش کارگری، تقویت سازمان حزبی آن است. هر چقدر حزب کمونیست کارگری حکمتیست در جامعه و بالطبع در میان طبقه تقویت شود، مستقیما طبقه کارگر در مبارزات اقتصادی و سیاسی اش تقویت میشود. تقویت حزب در جنبش دانشجوئی، در میان جوانان و در میان جنبش زنان، به جنبش امروز و فردای طبقه کارگر یاری میرساند. هر چقدر فعالین جنبش دانشجوئی و جوانان ما تلاش کنند تا نفوذ حزب و کمونیسم را که در اکثر موارد به نفوذ شخصی آنها در محیط ترجمه میشود را درمیان دانشجویان و جوانان بالا ببرند، جنبش کارگری را بطور کلی هم تقویت کرده اند. تقویت کمونیسم در جامعه، تقویت کارگر در جامعه است. بسیار عالی است که فعالین دانشجوئی در حرکتهای کارگری دخالت میکنند و آنها را مورد پشتیبانی قرار میدهند،  اما فعالین کمونیست دانشجوئی تقویت جنبش کارگری را بیشتر از هر چیزباید در تقویت و حاکم کردن رهبری کمونیستی بر جنبش دانشجوئی ببینند.

برای تقویت جنبش کارگری در شرائط امروز ایران، باید اساسا جنبش کارگری را بر اساس مبارزه اقتصادی آن تقویت کرد. نفوذ حزب را میان رهبران عملی مبارزات جاری افزایش داد و تلاش نمود تا رهبری رادیکال سوسیالیست و کمونیستی در این مبارزات دست بالا را پیدا کند. تازاندن جنبش کارگری برای سیاسی کردن آن به معنای اخص کلمه ممکن نیست.

 

ادامه دارد