بيژن نيابتي bijanniabati@hotmail.com
23 مهر 1385
پيام
به
کنگره اول حزب کمونيست
کارگري ايران
( حکمتيست )
رفقا
!
کنگره شما در
شرايطي برگزار
مي شود که
نقطه
تعيين تکليف
رژيم " جمهوري
اسلامي" چندان دور به نظر نمي
آيد . حال آنکه
هنوز تکليف "
آلترناتيوي "
که
قرار است جانشين بيش
از يک
ربع
قرن
حاکميت
استبداد
مذهبي بر
جامعه
گردد ، تعيين
شده
نيست .
جامعه ما در
آستانه
يک فاجعه قرار
دارد . بسا
سياهتر و
وحشتناکتر از
آن
چيزي که "
نادر"
از آن
تحت عنوان "
سناريوي سياه
" ياد
مي کرد . فاجعه
از هم
گسيختگي زندگي
مدني ، نابودي
زيرساختهاي جامعه
مدني ، تهديد
چند پارگي يک
تماميت
ژئوپليتيکي که نام "
ايران "
را با
خود
حمل مي کند .
پتانسيل جنگ
داخلي
ميان کانونهاي
متراکم قدرت سياسي و
نظامي
در کادر يک بافت ملوک
الطوايفي !
پاک
سازيهاي قومي و
مذهبي
و در نهايت انفجار
بنيادگرايي اسلامي در کل منطقه که
مشروعيت خود را از تقابل نظامي با
بنيادگرايي جنايت
پيشه يهودي
و
مسيحي حاکم بر
جهان
کنوني
گرفته
و مي
گيرد .
هر
چه هست
، تصوير
يک "
دنياي بهتر " و
جهاني
انساني در چشم
انداز
ما نيست
!
با
اينهمه
عميقا
باور دارم که "
سناريوي سياه
" سرنوشت
محتوم ما
نيست .
ما مي
توانيم
و بايد که
سرنوشت خود را رقم بزنيم . يک راه بيشتر در مقابل ما نيست .
شکستن تعادل
قواي موجود از طريق کمک به دست
بالا پيدا
کردن
راه حل
دمکراتيک و
انقلابي و
در
راستاي سرنگوني
قهرآميز رژيم "
جمهوري اسلامي
" !
اين
معادله داراي دو
مولفه
هست :
1 ــ کوشش در جهت حفظ نيروها
، رشد و ارتقاء کمي و کيفي آنها و مهمتر
از همه تقويت سازماندهي نظامي بمثابه يک
پارامتر بسيار ضروري در
راستاي
مداخله عملي در روند تحولات
آتي .
امري که حزب شما بدرستي با تشکيل " گارد
آزادي "
قدم
به
حيطه آن
گذارده است .
2 ــ تلاش در جهت تشکيل يک "
ائتلاف
سياسي
وسيع "
در
بين
تمامي
نيروهاي
جمهوريخواهي که اولا
خواهان
سرنگوني تماميت رژيم "
جمهوري
اسلامي " هستند ،
ثانيا
خواهان يک نظام
سکولار و
تماما
غير
ايدئولوژيک مي
باشند .
اين تنها طريقه دست
بالا
پيدا کردن " ثقل انقلاب
" در
کادر "
نبرد
آلترناتيوها "
در تقابل با
ارتجاع و
بنيادگرايي در
تمامي
ابعاد آن و
تنها
مسير
تبديل
شدن
به يک عامل بسيار " تاثير
گذارنده " و
شايد هم در
يک
شرايط
ويژه (
مثلا شرايط پيوند
خوردن به توده
هاي
مردم
و يا .... )
، " عنصر تعيين
کننده " در پروسه
تغيير در آينده
اي نزديک خواهد بود .
اگر
فرصتي
دست
داد
در اينباره در
کنگره
بيشتر سخن
خواهم گفت .
رفقا
!
انشعاب تاسف
برانگيز اخير در " حککا "
،
جداي از
توجيهات
تئوريک طرفين
در رابطه با دلايل انشعاب
، به
اعتقاد من بيش از آنکه به اختلافات سياسي و
ايدئولوژيکي
برگردد ،
ريشه
در تعيين تکليف نشدن موضع رهبري حزب در شرايط
فقدان
زنده ياد " منصور
حکمت "
داشت .
بويژه
در يک
ساختار حزبي که يک
موضع " ليدر
حزب " را هم با اختيارات نه
چندان
کم ،
مي خواست که بر
بالاي
سر دفتر سياسي و
کميته مرکزي حفظ نمايد ،
بي آنکه
تمامي
اعضاي اين دو
نهاد
روي فرد ديگري به غير
از خود " منصور
حکمت "
اتفاق نظر داشته باشند .
امري که
بيش
از همه
براي خود " نادر " واضح و
مبرهن
بود و در
جريان
پلنوم
چهاردهم کميته
مرکزي حککا
نيز صراحتا به آن اشاره کرده بود .
با اينحال تجربه نشان داده است که
اگر چه
جدايي
و
انشعاب در هر جرياني اصلا
استقبال
کردني
نبوده
و نيست با وجود اين مي
توان
که
با
اتخاذ
خطوط سياسي درست به جبران ضرر و
زيانهاي
تشکيلاتي آن همت
گماشت . شايد هم جدايي از بخش آسماني
تر
حزب و
گرد آمدن بخشهاي زميني
تر در ميان صفوف شما را
بتوان
به
فال نيک گرفت اگر که در نهايت
فعاليتهاي حزب بيشتر و
بيشتر
سمت و
سوي
داخل
کشور را پيدا نموده و
در همين راستا نيز بطور طبيعي بيشتر و
بيشتر
به مجموعه
نيروهايي نزديک گردد که بگونه
اي
عملي
خواهان
سرنگوني قهر
آميز
نظام "
جمهوري
اسلامي "
هستند .
رفقا
!
در
اينجا
مي خواهم که ضمن تاکيد بر
نقاط
اشتراکمان در
بسياري
از
موارد
همچون
سکولاريزم ،
آزاديهاي بي قيد و شرط سياسي ،
لغو مجازات
اعدام ، نفي
فدراليسم ،
برابري زن و مرد و
حقوق
کودک ،
جامعه
رنگي
و
مهمتر
از
همه
نفي استثمار و خواست
بلافصل
سرنگوني تام و تمام رژيم " جمهوري
اسلامي " از
راس
تا
ذيل
آن و ........
بر يک نکته مهم در رابطه با جنگ اخير لبنان و
موضع گيري درست ليدر
حزبتان
که
در
هفته هاي اخير بسا بحثها
برانگيخت و امواج آن تا درون حزب شما نيز نفوذ کرد و
دندان
بعضي ها را نيز براي خوردن بخشي از
نيروهايتان تيز کرده
بود انگشت بگذارم و آن ضرورت بي قيد و شرط
محکوميت جنايات ضد
بشري
رژيم
راسيستي اسرائيل بود . جناياتي که نه فقط از جانب
نيروهاي ترقيخواه جهان ،
بلکه
از سوي
نهادهايي همچون " عفو
بين الملل " نيز به
مثابه
" جنايات
جنگي "
قلمداد
گرديد .
مصادره
اين
موضعگيري
درست و اصولي به
حمايت
تلويحي از " حزب
الله "
لبنان
را از
هر سو که باشد ،
تنها يک فرصت
طلبي
ارزان
سياسي
ارزيابي کرده و محکوم کردني مي دانم .
برايتان در برگزاري موفقيت
آميز
کنگره
اول
حزب ،
آرزوي
پيروزي مي
کنم و
کماکان
در
راستاي
نزديکي هر چه
بيشتر
طيف
سرنگوني
طلب و
ايجاد زمينه
هاي ديالوگ در
ميان
اجزاء
متشکله آن
همچنان پاي خواهم فشرد .
سلام
بر انقلاب ،
سلام
بر
آزادي
بيژن
نيابتي 15 اکتبر 2006