اسلاميت و انسانيت!

اسلاميتتان پيشكش، انسانيتتان كجا رفت؟

 

در خبرها آمده است كه  اساتيد دانشگاه امير كبير در نامه اي به رييس قوه قضاييه خواستار آزادي ۳ دانشجوي دستگير شده اين دانشگاه شده اند.

همچنين جمعي از اعضاي سابق و فعلي شوراي مركزي دفتر  تحكيم وحدت  در اعتراض به تداوم بازداشت فعالين دانشجويي چپ، خواستار آزادي اعضاي سابق شوراي مركزي دفتر تحكيم وحدت  و رعايت "حق دادرسي عادلانه" ديگر بازداشت شدگان شده است، تا شكاف دولت و ملت افزايش نيابد!...

اركستر صف ارتجاع در ضديت با آزاديخواهي وبرابري طلبي هماهنگ و هارمونيك است.  بازيگران صحنه مسخره انتخابات ضديت با چپ را وثيقه خريدن يك كرسي براي خود قرار داده اند. بخشي از روشنفكران بي وجدان دانشگاهها همين ساز را ميزنند و از بردن نام رهبران و فعالين دانشجويان آزاديخواه و برابري طلب  آگانه اجتناب ميكنند و لال ميشوند.  براي تحكيم وحدتي ها هم  آزاديخواهي و برابري طلبي مثل جن و بسم الله است.

تازه اگر اين صف ارتجاع و سياسيون بورژوا و روشنفكران نان به نرخ روز خور است  و از آنها بيشتر از اين توقعي نيست، اما و در همين رابطه داستان جبهه به اصطلاح چپ ديگر بك تراژدي است. در ادبيات و تبليغات و حمايتهاي اين بخش نيز دانشجويان آزاديخواه و برابري طلب تحريم شده اند. در اين ادبيات همه جور نامي يافت ميشود بجز دانشجويان آزاديخواه و برابري طلب. ميگويند دانشجويان چپ، دانشجويان چپ و آزاديخواه، دانشجويان آزاديخواه و دمكرات، جبهه چپ كارگري دانشگاه،  دانشجويان دربند... گيريم همه اين اسامي  وجود داشته باشند كه دارند و آزادي همه دستگير شدگان با هر نام و  هويتي خواست فوري و بي بروبرگرد همه ما است.  اما مگر جنبش آزاديخواهي و برابري طلبي، با همين نام سر راست  به ميدان نيامده است؟ مگر دانشجويان آزاديخواه و برابري طلب به خاطر همين نام و هويت و شبكه و سازمان در سراسر دانشگاهها دستگير و زنداني و تحت تعقيب نيستند؟ مگر اينها درست به همين خاطر و به همين نام  و همين خواست بي كم و زياد،‌ زير وحشيانه ترين شكنجه هاي قرون وسطايي قرار ندارند؟ چرا اين نام و اين هويت و اين جنبش در ادبيات چپ حذف شده است؟

جواب اين طيف و جريانات به اصطلاح چپ به دانشجويان آزاديخواه و برابري طلب، به خانواده هايشان و به كل جنبش آزاديخواهي و برابري طلبي كه به وسعت جامعه ايران است،‌ چيست؟