-- Logo ---->

این سیکل تکراری را چگونه تغییر دهیم

(ضرورت مبارزه موثرعلیه تعیین"حداقل دستمزد"دولت سرمایه)

 

رحمان حسین زاده

 شورایعالی کار در روز 27 اسفند در ترفندی ضد کارگری و آشنای دیگر از زبان وزیر کار "جهرمی"در سیاستی جدید پنج درصد همان به اصطلاح "حداقل دستمزدی" که یک هفته قبل اعلام شده بود. کاهش داد. بهانه این مورد تعرض دولت سرمایه، آمار کذایی نرخ بیست درصد تورم (و نه بیست و پنج درصد قبلی) اعلام شده از جانب بانک مرکزی است. باید در نظرداشت حداقل "دستمزد" دویست و هفتاد و چهار هزار و پانصد تومان هفته قبل چهار برابر کمتر از سطح خط فقر اعلام شده توسط خود دولت  سرمایه است. اکنون پنج درصد آن را هم کاهش داده اند. توجیه نمایندگان سرمایه برای کاهش جدید دستمزدها هر چه باشد، هر کارگر آگاه باید بداند، مبنای ادامه تعرض دولت سرمایه داران به سفره خالی میلیونها خانواده کارگری نه از "ندانم کاری آماری " بانک مرکزی، بلکه از ندیدن مقابله موثر کارگران و مزدبگیران جامعه در مقابل سبعانه ترین تعرض به زندگی و معیشت طبقه کارگر است. آنچه سرمایه داران حریص و دولت آنها را وسوسه کرده است ، که هر ساله زندگی زیر خط فقر را بر میلیونها خانواده کارگری تحمیل کنند، این واقعیت است  که صف موثر و قدرتمند اعتراض کارگری را در مقابل این تعرض لجام گسیخته نمی بینند. عکس العمل اعتراضی که هم اکنون در جریان است غیر موثر و نمی تواند سد کننده تعرض سبعانه ای باشد که سرمایه داران و دولت آنها علیه طبقه کارگر سازمان داده است.

 

این سیکل  تکراری را باید تغییر داد

 در مقابل اقدام گستاخانه و یکجانبه "تعیین حداقل دستمزد" سالانه سرمایه داران و دولت اسلامی آنها در داخل و خارج کشور اعلام نفرت و اعتراض وسیع است. بدرست اقدامات و کمپین ها و طومارنویسی اعتراضی قابل توجه به جریان می افتد. این سیکل اعتراضی هم اکنون و امسال نیز در جریان است. اما واقعیت اینست، این کمپین ها و طومار نویسی و دهها بیانیه اعتراضی محکوم کردن سرمایه داران و دولت آنها علیرغم تمام ارزش آن تاکنون نتوانسته مانع  تداوم تعرض وسیع به زندگی و معیشت طبقه کارگر و مزدبگیران جامعه بشود.  چنانکه روشهای اعتراضی موثری در مراکز و محیط های کارگری و به ویژه مراکز کلیدی کارگری شکل نگیرد، کمپپنهای کنونی همچون اسکلت بدون گوشت و پوست باقی خواهد ماند. در این تردیدی نیست، هر مبارزه جدی کارگری به کمپینهای حمایتی در داخل و در سطح بین المللی نیازمند است، اما مشکل آنجا است که مرز بین اعتراض موثر کارگری با کمپینهای حمایتی آن مخدوش میشود. طومار نویسی و کمپین حمایتی جای اقدام موثرو ممکن کارگران را میگیرد. این روش به هر دو بعد مبارزه ای یکپارچه لطمه زده است.  از یک طرف در نزد بعضی تشکلها و فعالین کارگری در داخل کشور روش اعتراض کمپینی و طومارهای حمایتی جای روشهای موثر و شناخته شده اعتراض کارگری همچون تجمع اعتراضی، گرد همایی و راهپیمایی، خواباندن چرخ تولید و اعتصاب و تحصن کارگری و پیکتها و اقدامات مشترک و موثر چندین مرکز کارگری را گرفته است. در واقع فکر کردن و چاره جویی برای اتخاذ روش موثر مبارزاتی لطمه خورده است و از طرف دیگر کمیین اعتراضی و طومارهای حمایتی که فاقد اتکا به اعتراضات موثرند،  لطمه خورده و برد محدودی دارند.

بیانیه مشترک تشکلهای کارگری که به تاریخ 25 اسفند توسط سندیکای کارگران شرکت واحد و اتحادیه آزاد کارگران و انجمن صنفی برق و فلز کار کرمانشاه صادر شده از این دست است. فراخوان اصلی این بیانیه از حالا تا مقطع اول مه امضا گذاشتن پای طومار اعتراضی است. خود این تشکلها در همین بیانیه اذعان کرده اند، که قبل از اعلام حداقل دستمزد توسط شورایعالی کار، طومار اعتراضی 15 هزار نفره را به آن نهاد ضدکارگری و همه نهادها و مقامات جمهوری اسلامی ارائه کردند و رژیم ضد کارگری و دم و دستگاهش وقعی نگذاشتند. در نتیجه اولین درس خود این پروسه برای ما و صادر کنندگان این بیانیه این حقیقت است که علاوه بر طومار نویسی به سیاست و روش مبارزاتی موثرتری نیازمندیم. فرض کنیم تا مقطع اول مه تعیین شده، توانسته باشیم یک طومار یک میلیون امضایی را به شورایعالی کار و دولت سرمایه داران ارائه کنیم، واقعیت اینست اینکار هنوز نمیتواند فشاری بر آنها وارد سازد. "جناب وزیرکار جهرمی" میتواند، دریافت آن را اعلام کند و با فرمول آشنای "در دست بررسی است" ماهها کارگران را در انتظار نگه دارد و طومار ما را بایگانی کند. اینها واقعیاتی  که بعید میدانم دست اندکاران و مسئولین تشکلهای صادر کننده بیانیه 25 اسفند متوجه آن نباشند، اما به نظر من فشار تناسب قوای به شدت نامساعدعلیه کارگران، محدودیتهای متعددی که بر دست و پای این نهادها و فعالین کارگری سنگینی میکند، آنان را به چنان پراگماتیسمی رانده است که به جای چاره جویی اتخاذ روش مبارزاتی موثرتر ، شیوه کم تاثیر طومار نویسی- تبلیغاتی را شاید هم از نظر آنها به عنوان پیش درآمد اقدامات موثر بعدی به صدر چه باید کرد از امروز تا اول مه ایده آلیزه کرده اند. این روش تاکتیک – پروسه و تدریجی گمراه کننده است و به جای آن تاکتیک واقعی و موثر و ممکن را باید پیشه کرد. در بخش پایانی مطلب به این مسئله میپردازم.   

اینجا میخواهم تاکید کنم صحبت من ابدا بر نالازم بودن ارائه طومار اعتراضی نیست، شخصا حاضرم پای این طوماراعتراضی امضا بگذارم، اما صحبت اینست طوماراعتراضی در چه متنی از اعتراض کارگری و با چه جایگاهی و حتی توسط چه نهادهایی ارائه میشود. در شرایطی که تحرک مادی و زمینی و به میدان آوردن نیروی اعتراضی واقعی توسط مراکز کارگری و به ویژه بخشهای کلیدی کارگری در مقابله با تعیین حداقل دستمزدهای رژیم نه تنها به چشم نمی خورد، حتی توسط نهادها و فعالین کارگری نقدی و یا عطف توجهی برای چاره جویی این بی تحرکی کشنده وجود ندارد، در شرایطی که در میان همین تشکلها و نهادهای کارگری فراتر از کمپین و طومار نویسی اعتراضی صحبتی از چه باید کرد موثرتر دیده نمیشود، لذا علیرغم نیت خیر این تشکلها، آنگاه چسپیدن به طومار نویسی اعتراضی و کمپین تبلیغاتی، چیزی جز چسپیدن  به یک سیکل تکراری کم تاثیر و کم حاصل در چند سال اخیر نیست. این سیکل تکراری را میتوان و باید تغییر دهیم.

 

چه باید کرد؟

  هر گام از کشمکش بر سر "تعیین حداقل دستمزد" را با اتکا به نیروی مبارزاتی و به میدان کشیدن نیروی طبقاتیمان به ویژه در بخشهای موثر کارگری میتوانیم به نفع طبقه کارگر تغییر دهیم. یا طبقه کارگر و پیشروان آن میتوانیم بر پراکندگی و مشکلات کنونی فایق آییم و در نتیجه چنان قدرت و اعتراض و روش مبارزاتی موثررا به میدان بکشیم، که گام به گام سرمایه داران و دولت اسلامی  را به عقب براند، یا وضعیت کنونی و ادامه تعرض سرمایه داران به سفره خالی ما ادامه دارد. برای تغییر وضعیت کنونی در مبارزه علیه تعیین حداقل دستمزد دولت سرمایه  توجه به چند مسئله زیر حیاتی است:

الف- بدون درگیر شدن چند مرکز مهم و کلیدی کارگری، پس زدن "حداقل دستمزد" اعلام شده دولت  سرمایه اسلامی سخت است. در این مبارزه سراسری طبقه کارگر، مادام که مراکز کلیدی همچون نفت و ذوب آهن و ایران خودرو و ماشین سازیها و بخشهای وسیع کارگری خدمات عمومی و شهرداریها .... بی تحرک بمانند، واقعیت اینست تلاش مبارزاتی ما کم حاصل باقی خواهد ماند. این صورت مسئله هر جریان و فعال کارگری جدی چه در خود این مراکز کارگری و چه در شرکت واحد و اتحادیه کارگران آزاد و هر جریان سوسیالیستی کارگری است که راه جلب کردن این بخشهای کارگری را به این مبارزه حیاتی طی کند. بخشهای مهم کارگری و رهبران و فعالین آن را همانند بخش آماده کنونی به این مبارزه علاقمند کند. جریانات و رهبران و فعالین کارگری  که اهل این کار باشند، خود راه حل مسئله را دارند.     

ب- مبارزه سراسری علیه "دستمزد تعیین شده" جمهوری اسلامی مبارزه ای فرا کارخانه ای و فرا صنفی را میطلبد. در نتیجه اتحاد و همبستگی محکم رهبران و فعالین منتخب چند کارخانه و مراکز کارگری متکی به اراده جمعی و مجمع عمومی کارگری حول خواست مشترک و تعیین شده پایه دستمزد کارگران و پریودهای تعیین دستمزد ها یک مسئله محوری است. بر این اساس تعیین هیئت نمایندگی کارگران برای تعیین دستمزدها و مذاکره حول آن  و معرفی آن به جامعه کارگری اهمیت دارد.

ج- برای درهم شکستن مقاوت سرمایه داران و دولت  حامی در مقابل خواست افزایش دستمزدها و چگونگی تعیین آن، روشهای مبارزاتی موثر لازم است. از اعتصاب و تحصن هماهنگ همه مراکز کارگری درگیر تا تجمع و گردهمایی  و روشهای دیگر، امر رهبران و فعالین دست اندرکاری است که با درایت و تشخیص هر لحظه تناسب قوا روش مبارزاتی موثر و ممکن را پیش پای کارگران میگذارند.

د- در مبارزه برای افزایش دستمزدها طبیعی است، کمپینهای حمایتی و تبلیغاتی و طومارهای اعتراضی که در داخل و خارج کشور در جریان است بسیار با اهمیت هستند و تقویت کننده این مبارزه اند و لازمست با تمام توان تقویت شوند.

***