-- Logo ---->

افول و سقوط "مقام معظم رهبری"

پیش پرده انتخابات رئیس  جمهور دهم، قسمت سوم

 

ثریا شهابی

"در چنین شرایطی بدیهی است که معظم اله باید توسط نهادهای ذیربط و بخصوص مجلس خبرگان رهبری و مجلس شورای اسلامی و وزارت اطلاعات و قوه قضائیه و سازمان قضائی نیروهای مسلح مورد مواخذه قرار بگیرند و در صورت صحت چنین خبری بعد از محاکمه توسط قوه قضائیه و دادگاه ویژه روحانیت از سمت خود بر کنار شوند تا فقیه دیگری و یا شورایی از فقها جانشین ایشان شوند."

جمله بالا از اظهارات "رهروان راه حسین"، از طرفدران جناح راست و مخالف خاتمی، است که ظاهرا حمایت "رزمندگان اسلام" و "سربازان گمنام امام زمان (عج )" را هم یدک میکشد. این خط و نشانی است به "مقام معظم رهبری، حضرت آیت الله سید علی خامنه ای" که در انتخابات دخالت نفرمایند! هشداری است  به او که در صورت تلاش برای به خط کردن سپاه و بسیج در حمایت از احمدی نژاد، سروکار معظم اله با "رهروان راه حسین" و اعوان و انصارشان خواهد بود. و این تنها یک نمونه از خط و نشان کشیدنها و تهدیدات دارو دستجات در حکومت علیه همدیگر است.    

کمی بیش از سه ماه به موعد انتخابات مانده، التهابی در درون حاکمیت و پایه هایش در مورد انتخاب نفر بعدی که بتواند فارغ از گزنده تعرض مردم، به "صحت و سلامت" بر صندلی ریاست جمهوری بنشیند، نظام را حفظ  و  از این تند پیچ هم عبور دهد، براه افتاده است. در این شرایط، خامنه ای و جناح راست هنوز بلاتکلیف مشغول "اعمال فشار"  اساسا بر مردم، و در مقابل رقیب انتخاباتی خود منتظر "فرصت" ابراز وجودند! بقایای جناح "اصلاحات"،  که تغییر رابطه غرب با ایران و مفتوح شدن باب دیگری از گفتگو و دیپلماسی با ایران در کالبد بی جانش مقداری اعتماد به نفس دمیده و برایش فضایی برای ابراز وجود باز شده است، سرانجام خاتمی را  رسما در میدان "مبارزات انتخاباتی" جلوی صحنه گذاشت. و خاتمی، کسی که علاوه بر مردم،  حتی لشکریان طرفداران سابقش هم او و ادعاهایش را به سخره میگیرند، بعنوان یکی  و شاید تک مهره  جناحی فعلا کاندید شده است. راست که کوله باری از نفرت و خشم عمومی از احمدی نژاد و خامنه ای و اعتراض به فقر عنان گسیخته را بر دوش دارد، هنوز نتوانسته است بر تشتت در بدنه و رهبریش فایق آید و موفق نشده است که خود را پشت کاندیدی به خط و به میدان بیاورد.

سررسیدن موعد انتخابات در شرایط تعمیق بحران اقتصادی رژیم و خطر فلج کامل سیستم اداری اقتصادی رژیم، در دل  اعتراضات وسیع و رو به گسترش مردم به فقر و گرانی و اختناق، و بر متن تغییر سیاست غرب در قبال ایران، جنگ و نزاع جناحها  را بیش از پیش حدت  داده است. به میدان آمدن خاتمی و "تا اطلاع ثانوی"  بی آلترناتیوی راست، لاتفاق مهمی است. نه به این دلیل که گویا "زیر گنبد امامزاده خاتمی" معجزاتی به نفع مردم در شرف وقوع است. این را همان ده سال پیش هم  به زور نمایش "گفتگوی تمدن ها" و سیرک "گشایش سیاسی"، نتوانستند به خورد مردم بدهند. مهم است نه به این دلیل که گویا چهره و شخصیت مرتجع کم دارند که بقول رفسنجانی کم ندارند  و "دست شان از این نظر پر است"!  پشت اتفاق به صحنه آمدن خاتمی و  بی آلترناتیوی راست واقعیات مهم دیگری نهفته است. واقعیت این است که همه مهره های اصلی رژیم شان، سوخته اند. مردم پرونده خاتمی و  احمدی نژاد شان را بسته و زیر بغل شان زده اند. مردم و جوانان با کوباندن شعار "مرگ بر دیکتاتور"  و "زنده باد آزادی و برابری" بر پیشانی روسای همه جناحهایشان، به ارزش مصرف خاتمی و احمدی نژاد خاتمه داده اند.

"دخیل بستن" تعدادی به چهره هایی چون میرحسین موسوی "نخست وزیر دوران جنگ و دفاع مقدس" و نشخوار نوستالژی دوران قلچماقی و قدرقدرتی روزهای پایه ریزی حکومت شان، مقطعی که میتوانستند نفس مخالف در سینه هر جنبنده ای را در جا خفه کنند، چیزی جز نشان استیصال و اعتراف به شکست شان نیست. اعتراف به شکست در تحقق "شعائر انقلاب اسلامی" و  "خنج کشیدن به چهره" که بله اهداف "انقلاب اسلامی" شان برآورده نشده است، و اعتراف به اینکه بعد از سی سال قتل و جنایت نتوانستند مردم ایران را به زانو درآورند و به حاکمیت یک حکومت اسلامی بالای سرشان به رضایت بکشانند، امروز خصلت نمای کمپین های "مبارزات انتخاباتی" رئیس جمهوری دهم شان است.

هئیت حاکمه ایران در آستانه انتخاب دهمین رئیس جمهورش ناچار شده است که آخرین و تنها بازمانده سرمایه ایدئولوژیک و سیاسی اش، مقام معظم رهبری را قرآن بدست در معیت وارثین "خون شهدا" و دستجات اوباش "حسین حسین" خوان، جلوی صحنه و در دسترس مردم قرار دهد. پیش درآمد حضور مقام رهبری به صحنه انتخابات فی الحال راه اندازی دستجات قمه کش و بخش لباس شخصی حکومت و انداختن آنها به جان دانشجویان و راه اندازی اعدامها و بگیر و ببندها، است. این برایشان بازی با آتش است. از لاعلاجی رهبر و همه مقدساتشان را در خیابان و در مقابل مردم قرار میدهند. مقام معظم بدنبال لگد خوردن مستقیم توسط اعتراضات وسیع مردم طی سالهای اخیر و بدرقه شدنش با شعار "سید علی پینوشه ایران شیلی نمی شه"، امروز در صفوف خودش و توسط سپاهیان خودش هم با خنجر تهدید میشود!

موقعیت لرزان رهبر معظم اله،  نشان از به انتها رسیدن سرمایه زندگانی جریان اسلامی در ایران، به شکلی که سی سال گذشته حکومت کرد، دارد. تجزیه در صفوف حاکمیت و تغییر آرایشی که کالیبر آن را هم دارد که  خونین هم باشد، بسرعت آغاز میشود. صورت مسئله سرنوشت مقام معظم رهبری این آخرین سنگر ایدئولوژیک جمهوری اسلامی بین خود هئیت حاکمه  باز شده است. تضعیف مقام رهبری مشام رفسنجانی را تحریک کرده است.  تنه زدنهای رفسنجانی به رهبر، ژست "بی طرفی" رهبرمآبانه او در مورد انتخابات و استفاده از کارت ویزیت با جلال طالبانی برای میانجیگری در عرصه بین المللی، همه و همه ابزاری برای گشاد کردن صندلی رهبری و شریک شدن او در آن است. اما در جمهوری اسلامی و ولایت فقیه، مراسم ذوب و تغییر مقام رهبری، اتفاقی چون  تغییر  رئیس  جمهور و تعویض این و آن وزیر و استاندار نیست و نمی تواند در آرامش و با صلح و صفا صورت بگیرد!  

واقعیت این است که مقتضیات سیاسی و اقتصادی امروز دست بدست شدن قدرت در میان باندهای قدرت در صفوف هئیت حاکمه جمهوری اسلامی و " تغییر" در آرایش صفوفش را بیش از پیش ضروری کرده است. این ضرورت بیش از هر زمان دیگری امروز حیات رژیم را به مخاطره انداخته است و فی الحال تجزیه در صفوف رژیم آغاز شده است.  طی این تجزیه علاوه بر زدن چوب حراج به صندلی مقام رهبری، انواع باند ها و مافیاهای اسلامی که در تجزیه و تغییر آرایش حاکمیت هر کدام سهم و نقش جدیدی میخواهند، به صحنه خواهند آمد. صفوف درهم ریخته دشمنان مردم فرصتی برای میلیونها مردم به فغان آمده از فقر و اختناق باز میکند. حکومت به روال سابق نمی تواند بماند، این را بیش از هر فاکتوری، مردم تحمیل کرده اند. 

نزاع جناحها، درخلاء صورت نمی گیرد. حدت گرفتن نزاع داخلی حکومت مقدم بر هرچیزی خود محصول فشار اعتراضی مردم است. نارضایتی شدید و غیرقابل مهار طبقه کارگر، اعتراضات رو به گسترش دانشجویان در سراسر ایران، اعتراض  کارکنان و محرومین جامعه علیه فقر و اختناق، دورنمای انفجارات عظیم اجتماعی را به روشنی ترسیم میکند. این را رژیم با تمام ذرات وجودش حس میکند و از آن هراس دارد. این انتخابات قرار نیست مردم را به میدان بیآورد، میدانند که پشم و پیله سرتاسر شخصیت هایشان نزد مردم ریخته است و مردم کمترین امیدی به اصلاح رژیم ندارند. صدای نه به حکومت اسلامی با همه جناحها و سیستم قضایی و زندان و مجلس و وزارت اطلاعاتش را به خوبی شنیده اند. میدانند که اگر مردم در گرماگرم انتخابات بر سر جملگی شان نشورند، شانس آورده اند. واقعیت این است که آنجا هم که از "راههای ایجاد شور و شوق انتخاباتی" صحبت میکنند، بیش از آنکه خطابشان مردم باشد، خطابشان به صفوف درهم ریخته خودشان است. مراسم انتخابات رئیس  جمهور دهم، بیش از همه مراسم های انتخابات های قبلی کاملا و یک دست مراسم درون خانوادگی جریان اسلامی حاکم در ایران است برای تغییر صفوف خودشان. اگر مردم از این فرصت استفاده نکنند، از شکاف در حکومت برای تعرض استفاده نکنند و برسرشان نریزند، انتخاباتشان موفق بوده است.

حکومت بر لبه تیغ ایستاده است. نه سرکوب میتواند نجاتش دهد و نه سازش با مردم. هم سرکوب و هم کمترین سازشی با مردم  مردم را علیه شان میشوراند.  فریادی از اعماق جامعه، از قعر تباهی و سیاهی و نکبتی که جمهوری اسلامی بر سر مردم ریخته است ندای آغاز جنگ آخر مردم با رژیم را میدهد. باید خود را آماده کرد، روند اوضاع پرتلاطم است. باید گرد سازمان و حزب کمونیستی، بدور حزب  حکمتیست، جمع شد و کمک کرد که جنگ آخر مردم با رژیم، پیروز قطعی آنها باشد .

soraya.shahabi@gmail.com

پرتو شماره 53:  پیش پرده انتخابات رئیس جمهوردهم: عبور از احمدی نژاد - قسمت اول - ثریا شهابی

پرتو شماره 54: پیش پرده انتخابات رئیس جمهوردهم: بازگشت دوخرداد - قسمت دوم - ثریا شهابی

***