-- Logo ---->

در دفاع از حق حیات افغانیهای مقیم ایران

سعید آرمان

 

رژیم اسلامی اینبار با سلاحی قدیمی اما با تهدیدات بیشتر به‌ میدان ضدیت با افغانیهای مقیم ایران آمده‌ است. جمهوری اسلامی ایران در طی سه‌ دهه‌ حیات ننگین خود نهایت تحقیر و فشار و اعمال زور را علیه‌ میلیونها انسان آواره‌ افغانی مقیم ایران اعمال نموده‌ است. اکنون  وزارت کار ایران به کارفرمایان این کشور هشدار داده که در صورت استفاده از نیروهای کار "خارجی غیر مجاز" حداقل به مدت ۸۱ روز زندانی خواهند شد.

حمید حاجی عبدالوهاب معاون وزیر کار ایران به خبرگزاری دانشجویان ایران گفته است جریمه کارفرمایانی که برای اولین بار از اتباع خارجی غیرمجاز استفاده کنند پنج برابر دستمزد و در صورت تکرار این رقم ده برابر دستمزد روزانه یک کارگر خواهد بود.

حداقل مزد روزانه یک کارگر هفت هزار و ۳۲۰ تومان است و کارفرمایانی که برای بار اول از اتباع خارجی استفاده کنند ۳۶ هزار و ۶۰۰ تومان و برای بار دوم باید ۷۳ هزار و ۲۰۰ تومان جریمه پرداخت کنند.

به گفته معاون وزیر کار، "کارفرمایانی که بعد از دو بار مجازات باز هم از اتباع خارجی غیرمجاز استفاده کنند، مجازاتشان حداقل ۸۱ روز زندان خواهد بود."

این یک تهدید آشکارا فاشیستی است. اعمال سیاستی از نوع محاصره‌ اقتصادی عراق توسط دولت آمریکا و متحدین جنایتکارش، و محاصره‌ اقتصادی عزه‌ توسط رژیم فاشیستی اسرائیل، میباشد. حق ممنوعیت اشتغال به‌ صدها هزار کارگر افغانی و عراقی مقیم ایران ایران یعنی تحمیل گرسنگی، قطع نمودن شیر بچه‌هایشان و نداشتن حق سرپناه‌ بدلیل عدم پرداخت کرایه‌ خانه‌، به‌ معنی مشکلات بهداشتی و آلودگی به‌ امراض متعدد و هزار و یک مصیبت اجتماحێ دیگر میباشند.

اعمال فشار فاشیستی بر "اتباع بیگانه‌" در این کشور یکی و دو تا نیست. محدودیهای شغلی، تحصیلی، تردد و اسکان از جمله‌ فشارهایی میباشند که‌ زندگی را به‌ کام افغانیهای مقیم ایران تلخ کرده‌ است. از جمله‌ مناطق ممنوعه‌ اسکان و اقامت "اتباع خارجی" بخصوص افغانی و عراقی مشخص شده‌ است.

بر اساس بخشنامه، اقامت اتباع افغان در استان های لرستان، مازندران، چهارمحال و بختیاری، کهگیلویه و بویر احمد، آذربایجان شرقی، همدان، گیلان و خوزستان ممنوع است.

علاوه بر این، اقامت اتباع افغانی و عراقی در استان های خراسان شمالی، و سیستان و بلوچستان نیز ممنوع اعلام شده است. در استان خراسان جنوبی اتباع افغان حق اقامت در شهرهای فردوس و سراوان و شهرهای مرزی را ندارند،در خراسان رضوی نیز شهرهای مرزی تربت جام، قوچان، تایباد، خواف، سرخس، کلات نادر و درگز، برای اقامت افغانی ها ممنوع است.

برای اقامت در استان شمالی گلستان فقط مجاز به اقامت در شهرهای گرگان و گنبد هستند. اقامت در استان یزد نیز که تعداد زیادی افغان در شهرهای بزرگ آن فعالیت دارند، فقط در شهرهای خاتم و بافق برای اتباع افغان ممنوع است، وضعیت در استان کرمان نیز تقریبا مشابه استان یزد است و افغانی ها حق اقامت در شهر بابک، منوجان، بافت و عنبرآباد را ندارند.

در استان فارس نیز شهرهای فیروزآباد، فراشبند، داراب، ارسنجان، فسا، مهر و خنج برای اقامت افغانی ها ممنوع است. محدویت های استان اصفهان نیز گسترده است و افغانی ها مجاز به اقامت در شهرهای فریدن، فریدون شهر، سمیرم، چادگان، خوانسار، بخش مرکزی اصفهان، دهاقان، نائین و گلپایگان نیستند.

علیرغم همه‌ این محدودیت ها و فشارها و تحقیرها هنوز رژیم اسلامی موفق به‌ اجرای طرح "بازگشت داوطلبانه‌" بخوان اخراج پناهجویان افغانی نشده‌ است.

تردیدی در این نیست که‌ طبقه‌ کارگر ایران خود زیر فشار طاقت فرسا و استثمار شدید توسط بورژوازی ایران و دولت اسلامی سرمایه‌ قرار دارد و در عرصه‌های مختلف درگیر مبارزه‌ با قوانین وحشیانه‌ اداره‌ کار این رژیم، میباشد. علیرغم تمامی این فشارها ابتدائی ترین توقع از طبقه‌ کارگر ایران بویژه‌ بخش آگاه‌ آن این است که‌ به‌ دفاع از حق حیات و اشتغال کارگران "مهاجر" برخیزد. این یک اقدام عاجل و فوری است که‌ اهدافی عمیقا انسانی و طبقاتی در آن نهفته‌ است که‌ واقف بودن طبقه‌ ما را به‌ هم سرنوشتی طبقاتی و معیارهای والای انسانی، نشان میدهد.

طبقه‌ کارگر و مردم ایران زندگی زیر سایه‌ یکی از استثمارگر ترین، شرورترین و ضد بشری ترین رژیمهای تاریخ معاصر را با تمام وجود تجربه‌ کرده‌ است و درگیر مبارزه‌ای بی وقفه‌ با آن بوده‌ و هست. لذا نمیتواند در مقابل این همه‌ زورگویی به‌ همنوعان افغانی و عراقی، خود که‌ ر‌انده‌ شده‌ از دست طالبان و جنگ و بیکاری هستند، ساکت باشند و اجازه‌ دست درازی بیش از این را به‌ رژیم اسلامی نمیدهند و برای حق حیات آنان نیز مبارزه‌ خواهند کرد. دفاع از این اصل پایه‌ای و همسرنوشتی به‌ درجه‌ اولی امر کارگران کمونیست میباشد. طبقه‌ کارگر ایران با جلوگیری از این تعرض افسار گسیخته‌ رژیم اسلامی ارکان مقدس آن را همچون مرز، ملیت و نژاد و جدا کردن طبقه‌ کارگر با این تفاوتهای کاذب، به‌ زیر سوال خواهد برد و درسهای بسی آموزنده‌ تاریخی برای طبقه‌ ما در بر خواهد داشت.