-- Logo ---->

رفقا، وقت تلف نكنيد!

مظفر محمدي

هر سال در آستانه سال نو و فصل افزايش دستمزدها تحركاتي در ميان كارگران شروع ميشود. براي هر تك كارگري هم روشن است كه دستمزدهاي كنوني را حتي بخور و نمير هم نميتوان ناميد.  دستمزد بين ٢٠٠ تا ٣٠٠ هزار تومان  در حاليكه خط فقر را خود دولت بالاي ٨٠٠ هزار تومان تعيين كرده است، فلاكت محض است. و هم اكنون ٢٠ ميليون نفر زير اين خط فقر زندگي ميكنند. يكي از راه هاي برون رفت از اين فلاكت افزايش دستمزدها متناسب با تورم و متناسب با نياز خانواده هاي كارگري و بيمه بيكاري مكفي براي همه افراد آماده به كار است.

 اين راه را چگونه بايد رفت.

اكنون و در فصل تعيين دستمزدها،‌ آيا هر صنف كارگر براي خودش به چك و چانه زدن با كارفرما بنشيند؟ تازه اگر كارفرما حاضر به اين كار هم باشد كه نيست. آيا بايد منتظر دخالت سه گانه دولت ، كارفرما و خانه كارگر شد؟ اينها كه هر سه تاشان از يك جنس اند و منافع سرمايه داران را پاس ميدارند.

و راهي هم كه اخيرا تعدادي از فعالين كارگري و نمايندگان سنديكاهاي موجود برگزيده اند نوشتن تومار است. و اين را گام اول نام نهاده اند. آيا اين هم وقت تلف كردن نيست؟

اولا اگر از سنديكاهاي شركت واحد و ٧ تپه كه هر دو زير ضرب اند صرفنظر كنيم تهيه تومار به معني كشيدن پاي هر تك كارگر به امضاي آن است. آيا هر تك كارگر بايد خود با امضاي تومار مزدش را افزايش دهد؟ دست اندركاران تهيه تومار ميگويند،  اين گام اول است. بلافاصله اين سوال مطرح ميشود كه گام دوم و گام هاي بعدي چيست و اين پروسه مرحله بندي شده تا كجا و تا كي است؟

 هرمبارزه اي اگر قرار است به ننيجه اي برسد بايد از همان ابتدا براي شركت كنندگانش روشن باشد كه سر و ته ‌آن چيست. نميشود  پاي كاري رفت كه افق و سرانجامش معلوم نيست. الله بختكي است. فعلا  تومار امضا ميكنيم تا ببينيم بعدا چه ميشود. مگر قرار است تومار نويسي كاري انجام دهد؟ كجاي اين سه دهه كارگران با تومار نويسي و تضرع نامه، سرمايه داران را به اجراي خواستي ملزم كرده اند؟ مگر كمپين يك ميليون امضا بعد از سال و اندي توانست حقي ولو كوچك براي زن اعاده كند؟ تا كمپين و تومار هم بتواند ناني به سفره كارگر اضافه كند!

 نه اينكه  تومار نويسي بد است و يا نبايد جلو مجلس و اداره كار و غيره رفت. اما اين راه ها همه امتحان خود را پس داده اند. اين نه تنها اتلاف وقت بلكه حتي به نوعي ايجاد  توهم در صفوف طبقه كارگر است كه گويا با نامه نوشتن ميشود از دولت و سرمايه داران انتظاري را برآورده كرد. دولت كه خود بخش عظيم صنايع و داراييها و شركت ها و سرمايه ها را در كنترل دارد و سرمايه داران كه همين دولت حامي شان است، دوست دارند كارگران هفته ها و ماه ها به چنين كارهايي سرگرم شوند. جواب تومار نويسي براي دولت و سرمايه داران آسان ترين كار است. تومارها بايگاني ميشوند و يا جواب اين است كه، حرفهايتان را شنيديم، صبر كنيد...

 

 راه موثر كدام است؟

فعالين كارگري و دوستداران كارگران اگر كاري از دستشان بر مي آيد، كه مي آيد، اين است كه، طبقه كارگر را به مثابه طبقه نه آحاد تومار امضا كن و در محل كار و زندگيشان به مبارزه اي متحد ومتشكل بكشانند. فصل دستمزدها يكي از آن مقاطعي است كه ميتوان طبقه كارگر را پاي خواست افزايش دستمزدها كه خواست عمومي و سراسري طبقه كارگر است كشاند.

برپايي مجامع  عمومي كارگري در همه واحدهاي صنعتي و توليدي وخدمات، بويژه در مراكز بزرگ كارگري آن راه حل موثر و قدرتمندي است كه همه كارگران را به مثابه تني واحد به مبارزه اي جدي ميكشاند.

نمايندگان مجامع عمومي كارگري ميتوانند با ايجاد هياتهاي نمايندگي منطقه اي و يا هيات نمايندگي سراسري يك پاي قدرتمند مذاكره بر سر افزايش دستمزدها با دولت و سرمايه داران باشند.

اين گام اول نيست، اين اساس و نياز حياتي يك مبارزه بي امان است كه اگر دولت و سرمايه داران پاي ميز مذاكره نيايند اعتصايات عمومي وسراسري كارگران به دنبالش خواهد آمد. اين مبارزه اي است كه سر و تهش معلوم است. يا افزايش دستمزدها به خواست نمايندگان مجامع عمومي كارگري سراسر مراكز كار و توليد و متناسب با تورم و نياز خانواده هاي كارگري و يا اعتصاب سراسري طبقه كارگر. اين سر و ته يك مبارزه قدرتمند و جدي و قاطع است.

اين راهي است كه چشم دولت وسرمايه داران را باز ميكند كه در مقابل حركتي جدي ايستاده اند  و امكان طفره روي وجود ندارد. اين جدال بي اما و اگري است كه سرمايه داران  و دولتشان را از آن گريزي نيست.

 همچنين، مجامع عمومي جاي آژيتاسيون هاي سوسياليستي است. جايي است كه فعالين و رهبران سوسيالست كارگران ميتوانند طبقه كارگر را به نيروي متحد خود و به جايگاه طبقاتي شان آگاه كنند. ميتوانند نيروي عظيم طبقه كارگر را نه تنها امروز پشت خواست افزايش دستمزدها، بلكه حول آرمان هاي طبقاتي و عليه استثمار و بردگي مزدي متحد كنند.

طبقه كارگر به نيروي خود آزاد ميشود. اين نيرو  اسامي و تك امضاهاي يك تومار نيست، اجتماع عظيم كارگراني است كه در مجامع عمومي كارگري شانه به شانه هم مي ايستند و به مثابه يك تن واحد و يك طبقه واحد چشم در چشم هم ميدوزند و اعتماد به نفس طبقاتي خود را باز مي يابند. وبه عنوان توليد كنندگان نعمات جامعه، به عنوان شريف ترين انسانهاي جامعه و به عنوان رهبر جامعه و حاضر در صحنه يك جدال طبقاتي بي امان و نقطه اميد زنان و جوانان و كل زحمتكشان جامعه پا به ميدان ميگذارند.

در فصل تعيين دستمزدها جاي هيچگونه تامل ووقت تلف كردن نيست. زمان به حركت در آوردن كل طبقه كارگر عليه فلاكتي است كه به طبقه ما تحميل شده است. طبقه كارگر و وزن اجتماعي اش شايسته چنين  شرايط فلاكتباري نيست كه روز به روز تشديد ميشود. سرمايه داري و بحران اقتصادي اش دورنماي سياه تري را پيش روي طبقه ما قرار داده است. بايد براي تغيير اين شرايط آستين ها را بالا زد و با چشمان باز و با نقشه تا انتها روشن قدم به اين جدال طبقاتي گذاشت. راه ديگري نيست.

 و باز از خود بپرسيم كه آيا لشكر بيكاران در رابطه با خواست افزايش دستمزدها پاسيو اند و نقشي ندارند؟ آيا اين امر به اين ميليونها كارگر بيكار و خيل عظيم اخراج ها و بيكارسازي هايي كه در اثر بحران جديد سرمايه داري در راه است مربوط نيست؟ بيمه بيكاري جزء لايتجزاي خواست افزايش دستمزدها است. اگر سرمايه داران مجبور شوند به كارگر بيكار بيمه بيكاري مكفي بپردازند نميتوانند چنين بي پروا كارگر را اخراج كنند و به سرنوشت ميليون ها كارگر بيكار فعلي بي تفاوت باشند. بيكاري ابزار موثر سرمايه داران است كه كارگر شاغل را مدام به آن تهديد ميكنند. به  خاطر وجود ميليونها كارگر بيكار و بي حقوق، فشار بر كارگر شاغل را نگه ميدارند. چرا كه با اخراج هر كارگر شاغل ده ها كارگر بيكار وجود دارد كه ميتوانند با قرارداد موقت و حتي قرارداد سفيد  به كار بكشانند و دستمزدي كمتر از كارگر شاغل كنوني بپردازند. سرنوشت كارگر شاغل و بيكار چنان بهم پيوسته است كه بدست آودن حقوق ولو ناچيزي در هربخش، بر بخش ديگر تاثير خواهد گذاشت.

طبقه كارگر يك طبقه واحد است. تقسيم بندي كارگر به شاغل و بيكار، حقه سرمايه داران است تا كارگران بيكار را از صفوف طبقه كارگر بيرون برانند و به آحاد و افراد انسان هاي بي پشت و پناه،و سرگردان و بي حقوق تبديل و به مرگ تدريجي خود وخانواده هايشان محكوم كنند.

 طبقه كارگر آگاه و فعالين و رهبران كارگري نبايد به اين تقسيم بندي ها تن بدهند. بايد كل طبقه را اعم از شاغل و بيكار به جدال طبقاتي براي افزايش دستمزدها و بيمه بيكاري فراخواند. هر انسان آماده به كاري در جامعه كه امروز لشكر عظيمي از جوانان تحصيل كرده را شامل ميشود جزيي از طبقه كارگر است. بيكار از نظر سرمايه داران و بورژواها يعني انسان سرگردان، تحقير شده و بي حقوق كه گويا سرنوشتش را خودش و به تنهايي بايد تعيين كند و به جامعه و به غاصبان دارايي ها و نان سفره كارگر مربوط نيست. اين دنيا وارونه است. اگر بيكار و يا بهتر است بگويم بيكاره اي در جامعه وجود داشته باشد كه هست،‌ طبقه انگل سرمايه داران و ماموران و مزدوران رنگارنگشان از وزير و وكيل و مفت خوران با عمامه و بي عمامه شان است. درجامعه اي كه طبقه كارگر حاكم است اين انگل ها از همان حقوقي برخوردار ميشوند كه كل آحاد جامعه برخوردار است و شرافت انساني را باز مي يابند. اين شانسي است كه طبقه كارگر بايد به خود و حتي به اين  انگل هاي مفتخور امروز جامعه بدهد. ايجاد جامعه اي برابر و انساني و آزاد كه همه به يكسان ازنعماتش برخوردارند  و جايگاه انساني شان محترم نگه داشته ميشود.

برپايي مجامع عمومي باشكوه كارگري،‌ براي افزايش دستمزدها و براي بيمه بيكاري مكفي به همه افراد آماده به كار، تنها ابزار موثر طبقه كارگر اعم از شاغل و بيكار و به مثابه طبقه اي واحد است. رفقا وقت تلف نكنيد!

در فصل تعيين دستمزدها و در آستانه سال نو، طبقه كارگر به سفره پر ورنگين، به  لباس نو براي بچه ها و به فضايي آزاد و انساني نياز دارد. اين را فقط و ففط طبقه كارگر آگاه و متكي به نيروي متحد و قدرتمند خود در مجامع عمومي كارگري براي  خود و براي كل جامعه ميتواند تامين كند.

mozafar.mohamadi@gmail.com

www.mozafarmohamadi.com