-- Logo ---->

 

حسین مرادبیگی

 جنگ یک طرفه، آتش بس یک طرفه ( طلوع خونین تقسیم جهانی قدرت)

 

جنگ یک طرفه و آتش بس یک طرفه اسرائیل، پوچی بهانه حماس و راکت پراکنی های حماس را در ویران کردن و لت و پار کردن کودکان و بزرگسالان غزه توسط دولت اسرائیل بروشنی نشان داد. کشتن بیش از یک هزار نفر، معلول کردن چندین هزار دیگر و بی خانمان کردن بیش از 50 هزار نفر از ساکنین غزه به هدف ساکت کردن چند راکت حماس مسخره تر از آن است که بشریت آگاه و انسان دوست آن را قبول کند.

در ورای این عوام فریبی دول مختلف بورژوائی، سازمان ملل، رسانه های آماده به خدمت نظام بورژوائی و مفسران تلویزیونی و رسانه ای آن اما میتوان معضلات واقعی پشت این جنگ را نشان داد. این جنگ حدود سه هفته به شروع زمامداری اوباما و در دل بحران جهانی سرمایه که جدال بر سر تقسیم جهانی  قدرت میان دول قدیم و جدیدا عروج کرده بورژوائی را شدت داده است، شروع شد. برای هر کسی که به این واضاع آگاه باشد، این جنگ خبر از طلوع خونینی میدهد که تقسیم بین المللی قدرت در شرایط افول جهانی آمریکا با خود بهمراه آورده است. رفتن بوش و جلوس رئیس جمهور جدید آمریکا، علیرغم  هر توهم پراکنی ای در مورد تغییر سیاست آمریکا، می بایستی با چنین طلوع خونینی جشن گرفته میشد. این جنگ و "کارناوال" بورژوایی که پشت آن راه افتاد، پوچی رویای "صلح" و یا وعده "تغییر" در دل کشمکشی که سیمای آینده جهان را تماما شکل خواهد داد بیش از هر زمانی خود را به بشریت امروز نشان داد. نشان داد که سرمایه داری با رونقش، با بحرانش و با رقابت دول بورژوائی اش بر سر تقسیم مجدد جهان، جز جنگ و استثمار و مرگ و گرسنگی برای بشریت "تحفه" دیگری ببار نخواهد آورد. انحصار گاز روسیه  در متن این کشمکش میتواند صدها و هزاران انسان را از سرما یک جا خشک کند. حال که قطبهای مختلف سرمایه در این دوره از رقابت نمیتوانند با دندانهای اتمی خود گاز بگیرند، در ابعاد محلی که میتوانند مردم بی دفاع و بیگناه را بسادگی لت و پار کنند. اگر آمریکا مستقیما نمی تواند، اسرائیل که میتواند بزند و  قلدری کند. در یک کلام، توحش اخیر اسرائیل علیه مردم غزه، افق خونین جنایتهای سهمگین تری از غزه را، روانداهای جدید، دارفورها و کنگوهای دیگری را جلو بشریت متمدن گرفته استدرگیریهای جناحی میان زمامداران اسرائیل بر سر قدرت، هرچند هم واقعی، اما حاشیه ای تر از آنند که بر معضلات واقعی پشت این جنگ سایه بیاندازند.  

این جنگ در عین حال نشان داد که نه تنها راکت پراکنی های حماس، که خود مساله فلسطین نیز برای طرفهای سابقا درگیر در این مساله در متن تقسیم جهانی فعلی قدرت چقدر حاشیه ای شد. "جامعه بین المللی" تعمدا این امکان و فرصت را به دولت اسرائیل داد که این جنگ را با قساوت تمام پیش ببرد. دولت اسرائیل صراحتا گفت که به حرف کسی گوش نمیکند. سران دول اروپای واحد در ظاهرا سردرگم اما در واقع به اسرائیل فرصت این توحش را دادند دست آخر در شرم الشیخ به عنوان "ناجی" مردم غزه حضور بهم رساندند و ابتکار "آتش بس" و حل "معضل" را از آن خود کردند. دول عربی مهم منطقه هم برای حفظ و تحکیم موقعیت شان در ساختار اقتصادی و سیاسی منطقه ای و بین المللی که پیدا کرده اند در صف بندی ها و ائتلافهای جدید و در تقابل با جمهوری اسلامی بی آنکه مساله فلسطین خم بر ابروی آنان بیاورد علنا در کنار اسرائیل ایستادند. جمهوری اسلامی هم در پی اهداف سیاسی و اقتصادی خود در منطقه برای مردم غزه اشک تمساح ریخت و از فجایع غزه برای گسترش بساط سرکوب و ارعاب خود علیه مردم ایران استفاده کرد. ناسیونالیسم عظمت طلب ایرانی با فاشیسم ضد عرب خود به توجیه این توحش افسارگسیخته برای دولت اسرائیل پرداخت و در این صف بندی مثل همیشه خود را در جبهه دول غرب و مدافع آمریکا و در کنار اسرائیل یافت. شعار " جنگ میان دو قطب تروریستی" برای نیروهای حاشیه ای طرفدار آن از جمله حزب کمونیست کارگری، علیرغم هر نوع دل سوزی برای مردم فلسطین، عملا آنان را در کنار کسانی قرار داد که حمله اسرائیل به مردم غزه را به بهانه راکت پراکنی حماس توجیه کردند. کسی که با این شعار یا صریح تر با بهانه راکت پراکنی حماس در مورد این جنگ و اهداف آن به قضاوت می نشیند، نشان میدهد که در این دوره به این شعار برای اهداف سیاسی زمینی معینی احتیاج دارد.

دولت اسرائیل به این جنگ و قلدری با آن شدیدا احتیاج داشت. اسرائیل مدتهاست مکان استراتژیک خود را برای دول غرب در منطقه از دست داده است. شکست آن در جنگ لبنان و اکنون افول تک قطبی دولت آمریکا در جهان، دولت اسرائیل را به این لحاظ در موقعیت دشوار تری قرار داده است. تشدید کمشکش میان دول قدیم و دول جدید بورژوایی رقیب همگام با تقلای قدرت شدن جمهوری اسلامی در منطقه به دولت اسرائیل امکان داد که با این جنگ و با قلدری و به قیمت لت و پار کردن مردم فلسطین در غزه، اهمیت استراتژیک خود را یک بار دیگر به آمریکا و غرب و حتی عجالتا  به دول عربی طرفدار این کمپ نیز نشان دهد. قلدری اخیر اسرائیل هرچند در جهت خلاف منطق تحول سرمایه داری و افول تدریجی دولت آمریکا در این دوره سیر میکند، با اینحال طلوع خونینی را در این پروسه جلو بشریت آزادیخواه و برابری طلب در منطقه استراتژیکی مانند خاورمیانه قرار داده است. استیصال و ادامه فقر و آوارگی مردم غزه هم همچنان به حماس و دیگر نیروهای کثیف اسلامی نیز امکان میدهد که یوغ خود را بر گرده ساکنین غزه و از اینطریق بر مردم دیگر نقاط  فلسطین، محکم تر کنند.

این جنگ و توحش دولت اسرائیل علیه مردم غزه از نظر کمونیستها و دیگر بشریت آزادیخواه و برابری طلب شدیدا محکوم است. این جنگ جنایتی آشکار بود علیه بشریت و علیه مردم غزه . برگ دیگری بود بر جنایات جنگی دولت اسرائیل، سران دولت اسرائیل باید به این عنوان تحت تعقیب قرار داده شوند. تشکیل فوری دولت فلسطینی همطراز با دولت اسرائیل تنها راه حل سیاسی معضل فلسطین در این شرایط است. تنها راه سد کردن بهره برداری دولتها و جریانات ناسیونالیستی و اسلامی از مصائب مردم فلسطین است.

***