-- Logo ---->

  دور اندیشی طبقاتی، کوته بینی سیاسی

(در حاشیه ایجاد سازمان مذهبی توسط حزب دمکرات کردستان)

رحمان حسین زاده

 نقطه عزیمت حزب دمکرات کردستان (جناح هجری) از اعلام ایجاد "اتحادیه علمای مذهبی کردستان" چراغ سبزی برای مذاکره با جمهوری اسلامی و صرفا ایجاد ابزاری برای اهداف محدود و تاکتیکی و یا ادامه علقه های همیشگی این حزب به "دین مبین اسلام" نیست. به نظر من یک دوراندیشی و منفعت طبقاتی و جنبشی حزب دمکرات را به این سمت رانده است.حزب دمکرات کردستان (صرفنظر از جناح بندی کنونی آن) یک حزب سیاسی ریشه دار و محاسبه گر در صحنه سیاست کردستان ایران است. این حزب میخواهد نیرو جمع کند. میخواهد اقشار وبخشهای مختلفی از جامعه را به ویژه هم جنبشی های خود را به سوی خود جلب کند و به نیروی آنها متکی باشد. طبعا شرایط هر دوره سیاسی معین و هر جامعه مشخص بر نحوه فعالیت هر حزب سیاسی برای گردآوری نیروی جنبش خودی و حتی جنبش غیر خودی تاثیر میگذارد. در نتیجه اقدام اخیر حزب دمکرات در گردآوری هر چه بیشتر نیروی ارتجاع در جامعه کردستان را باید در بطن تخاصم و تقابل جنبشهای سیاسی و اجتماعی جامعه کردستان بررسی کرد. 

 

پولاریزاسیون طبقات و جنبشها در جامعه کردستان

 جامعه کردستان ایران از نمونه جوامعی است که طبقات اصلی جامعه در قالب جنبشها و احزاب خود آگاه در صحنه سیاست ابراز وجود میکنند. سه دهه فعالیت و مبارزه بیوقفه طبقه کارگر و بورژوازی کردستان چه در مقابل جمهوری سرمایه اسلامی و چه در مقابل هم، سه دهه تقابل و جدال طبقه کارگر و بخش محروم جامعه در مقابل بورژوازی و بخش استثمار گر جامعه، وضوح و شفافیت بیمانندی به تفاوت صف جنبشها و منافع و مصالح طبقات اجتماعی مختلف و احزاب سیاسی متعلق و منتسب به آنها داده است.بخشهای اجتماعی جامعه کردستان اگر  از سر ناچاری و فشار حاکمیت سیاه جمهوری اسلامی، وضع موجود را تحمل کرده اند، اما کمتر دچار توهم و خود فریبی "همه باهم" کل جامعه با هم شده اند. پای صحبت هر کارگر و یا بورژوای کردستان و هر شهروند متعلق به طبقه استثمار گرو یا استثمار شونده کردستان بنشینی خیلی ساده، تفاوتهای بنیادی طبقات اجتماعی این جامعه و جایگاه جنبشها و احزاب مختلف آن را برایت توضیح میدهد. این حقیقت و این پختگی سیاسی به قیمت سه دهه مبارزه  و آگاهگری و دخالتگری سنگر به سنگر و مستمر کمونیستها در جامعه کردستان به دست آمده است. در نتیجه هر حزب سیاسی در چنین زمین سیاسی بازی میکند و در چنین فضای سیاسی نیروی طبقاتی و اجتماعی خود را بازسازی وسازمان میدهد.اقدام اخیر حزب دمکرات در این چارچوب معنی دارد.  

 حزب دمکرات کردستان از بدو پیدایش تاکنون همیشه و پیگیرانه منافع طبقات استثمارگر کردستان و نمایندگی ارتجاع در کردستان را به عهده داشته است. بنا به ادعای مکتوب رهبران حزب دمکرات و همین مصطفی هجری، در مقطع تاسیس حزب دمکرات و جمهوری مهاباد سران عشایرو خانها و شخصیتهای دینی سردمدار این حزب و جمهوری مهاباد بوده و حزب در خدمت منافع آنها و انقیاد طبقه محروم آن زمان یعنی دهقانان جامعه کردستان بوده است. از دوره انقلاب 57 به بعد ، یعنی در سه دهه اخیر به شاهدی پراتیک مستند و ثبت شده و زنده، حزب دمکرات در مقابل منافع طبقه کارگر کردستان وزحمتکشان و زنان و نسل جوان جامعه کردستان قرار داشته است. حمایت این حزب از زمینداران بزرگ در مقابل دهقانان و مردم بی زمین، از سرمایه دار و صاحبان کار و کارگاه و کوره خانه در مقابل کارگران، ازمردسالاری و کهنه پرستی در مقابل زنان، از فرهنگ و سنت عقب مانده در مقابل سنت جدید و نسل جدید و جوان، از مذهب در مقابل بی مذهبی و سکولاریسم، نه صرفا مستندات نوشتاری، تصویری و صوتی آرشیو شده در تاریخ، بلکه تاریخ زنده فعالیت و تلاش نسل فعالین سیاسی چپ و راست جامعه کردستان در سه دهه اخیر است، که  در صف مقابل در مقابل هم قرار گرفته ایم و ما کمونیستهای این سه دهه در این کشمکشها عنصر فعاله سازماندهی مبارزات حق طلبانه کارگر و اقشار تحت ستم در جامعه در عقب راندن حزب دمکرات و استثمارگران  و ارتجاع کردستان بوده ایم.

 این تلاش ومبارزه غنی تاریخی پولاریزاسیون طبقاتی و اجتماعی وسیع و عمیقی را در جامعه کردستان ایجاد کرده است. علیرغم توهم و خدشه ای که در دهه نود به مناسبت اوجگیری ناسیونالیسم کرد در کردستان عراق و در منطقه بوجود آمد، اما به تدریج و اکنون به دنبال ناکامیهای سیاسی جنبش ناسیونالیسم کرد بویژه در کردستان ایران، کارگران، زنان و جوانان ومردم تحت ستم بیش از همیشه به سیاستها و جنبشها و احزابی جلب میشوند که منافع واقعی و پایه ای آنها را نمایندگی میکند. حزب دمکرات در تجربه روزمره می بیند جایگاهی در میان کارگران و زنان دونیروی اجتماعی مهم جامعه کردستان ندارد. می بینید جایگاه محکمی در میان نسل جوان و تحصیلکرده و دانشجو و روشنفکران و حتی سکولارهای کردستان ندارد. علیرغم هر "رفرم و نوآوری در ساختار حزبی"  می بینید که در این زمینه ها در مقابل آلترناتیو کمونیستها دستش بسته است.ناسیونالیسم کرد و حزب دمکرات نشان داده اند، در دنیای امروز در فکر و سیاست و فرهنگ و سنت و افق و پراتیک سیاسی به شدت عقب مانده اند.در نتیجه در جامعه ای که آلترناتیو پیشرو و خلاق و آزادیخواهانه و برابری طلبانه در دسترس جامعه است، نمیتوانند از سر ناچاری و بی بدیلی و نا آگاهی و توهم طبقات و مردم خواهان تغییر اساسی را حول خود گرد آورند. به همین دلیل شیفت کردن شتابان تر حزب دمکرات به سازماندهی ارتجاع از این واقعیت اجتماعی نشأت گرفته است. حزب دمکرات با تشخیص طبقاتی و جنبشی، میخواهد جنبش خود را و همه لایه های جنبش ارتجاعی خود را سازمان دهد. سازمان "اتحادیه علمای مذهبی در کردستان" قرار است یکی از سازمانها و ابزارهای جوابگوی این نیاز طبقاتی و جنبشی باشد. این حزب  قرار است کل ارتجاع را در مقابل آزادیخواهی و برابری طلبی رو به اوج جامعه کردستان، در مقابل حق طلبی کارگر و زن و نسل جوان و در مقابل کمونیستها به عنوان سخنگویان و رهبران برحق این مبارزه انقلابی به هم ببافد.انصافا مصطفی هجری و همکارانش در رهبری یکی از جناحهای حزب دمکرات با شم طبقاتی تیزی خطر جنبشهای اجتماعی رادیکال و خطر انقلاب ومبارزه انقلابی و نقش تعیین کننده کمونیستها را در فردای تحولات جامعه کردستان دیده اند و در مقابل آن از هم اکنون چاره جویی میکنند و ظاهرا خط قرمزهایی را پشت سر میگذارند.  صرفنظر از اینکه پروژه شان موفق شود یا نه، آنها تشخیص داده اند فقط پخش آیات قرآن از رسانه هایشان و ادامه تعلق خاطرسنتی به "علمای دینی" در کردستان کافی نیست. بلکه این بخش ارتجاع را هم باید سازمان داد. جنبه جدید پدیده همین موضوع سازمان دادن وایجاد سازمان "مستقل" برای ارتجاع اسلامی توسط حزب دمکرات است. ما کمونیستها باید این مسئله را جدی بگیریم و از هم اکنون و بی امان مزاحمت ارتجاع سازمانیافته را خنثی کنیم.

 کوته بینی سیاسی

هر چند  تشخیص رهبری حزب دمکرات به لحاظ طبقاتی دور اندیشانه و قابل توضیح به نظر برسد، اما به لحاظ کارکرد سیاسی و عملی آن به شدت متکی به کوته بینی سیاسی است. پارادوکس جهت گیری اخیرحزب دمکرات همین جا است. مضمون این تناقض و دلایل این کوته بینی سیاسی از نظر من به اختصار اینها است.

الف- حزب دمکرات در جامعه ای سراغ ایجاد سازمان خاص و "مستقل" برای ارتجاع مذهبی رفته است، که مذهب جایگاهی در تحولات سیاسی و اجتماعی آن نداشته است. تجربه انقلاب 57 تا کنون نشان داده است که مذهب در فضای سیاست کردستان به شدت حاشیه ای و آنجا هم که تکانی ازخود نشان  داده است، به وسعت مورد تنفر توده مردم بوده است. در جامعه ای به سمت این کار سرانجام بیحاصل رفته است که جنبش کمونیستی، چپ و سکولار در آن ریشه دار و قوی است و به آسانی مزاحمت مذهب را خنثی خواهد کرد، همانطور که در مقطع انقلاب 57 و سالهای بعد خنثی کرد.

 

ب-  حزب دمکرات در جامعه ای ودر مقطعی به سراغ سازمانیابی مذهبیون رفته است، که در کل ایران بزرگترین و بالاترین حد سازمان  مذهبیون در قالب دولت زیر ضرب مردم و مسیر سرنگونی است. تجربه سه دهه حاکمیت مذهبی و اسلامی عمیقترین نفرت عمومی را علیه کل موجودیت مذهب و اسلام گسترش داده است.تحولات آتی ایران یک وجه ضد مذهبی بسیار تعیین کننده در ایران و در خاورمیانه دارد. با سرنگونی جمهوری اسلامی تناسب قوای منطقه ای و کشوری به شدت به ضرر اسلام و مذهب تغییر خواهد کرد. در چنان موقعیتی اتکا کردن به مذهب نه نقطه اتکا بلکه چشم اسفندیارنیروی اتکاء کننده است.

   ج- محاسبه گری کوته بینانه حزب دمکرات و اتکا به  سنی گری نمیتواند جای امیدی برای این حزب باشد. اولا با سرنگونی جمهوری اسلامی کل اسلام زیر سئوال خواهد رفت. به طور مشخص در جامعه کردستان ایران شاخه مذهبی سنی دنباله رو و نیروی تحکیم کننده حاکمیت جمهوری اسلامی بوده است. مردم مزدوری و مزاحمت مفتی زاده و مکتب  قرآنیها در مقطع انقلاب و حمایت ملاهای کردستان از جمهوری اسلامی را از یاد نبرده اند و این قشر انگل اجتماعی را به عنوان سمبل ارتجاع و به عنوان مزدوران جمهوری اسلامی میشناسند. بعید است فریبکاریهای حزب دمکرات برای پره پوشی ماهیت آنها بتواند تاثیری در احیای اسلام نوع سنی به عنوان کارت بازی مورد نظر حزب دمکرات داشته باشد. ضمنا اگر جناحهای تروریستی ومیلیتانت اسلامی تحت نام سلفی ها و یا القاعده ایهای کردستان  و حتی مفتی زاده ایهای سابق تحرکاتی از خود نشان داده اند،  دلیلی ندارد این جریانات فوق افراطی وارتجاعی و تروریستی در سازمان مورد نظر حزب دمکرات گرد آیند. آنها با حمایتهای شاخه های اصلی خود، دارند خود را سازمان میدهند و اعتنایی به اسلام پناهی حزب دمکرات نخواهند کرد.

 موخره

به اعتقاد من اقدام اخیر  حزب دمکرات  کردستان (جناح هجری) را باید جدی گرفت نه به این دلیل که گویا امکان ایجاد "اتحادیه علمای دینی" قوی و مزاحم مردم در کردستان وجود دارد. به نظرم  به دلیل فضای سیاسی کردستان و مقابله رادیکالیسم قوی و  تناقضاتی که این پروژه در بطن خود دارد، این پدیده به جایی نمی رسد. آنچه مسئله را جدی میکند، ابعاد جدید کاراکتر و نقشی است که حزب دمکرات میخواهد با اتکا به هر جریان ارتجاعی و ضد انسانی علیه مردم و جامعه ایفاء کند. بر بطن تخاصمات شفاف جنبشهای اجتماعی متفاوت کردستان واستیصال وناکامیهای تاکنونی ناسیونالیسم و حزب دمکرات، این حزب نشان میدهد بی ابهام و آگاهانه تر و هدفمندتر از گذشته اشتهای گردآوری کل ارتجاع کردستان و از جمله ارتجاع اسلامی را دارد. خط قرمزهایی را که ظاهرا تحت نام سکولاریسم نیم بند رعایت میکرد، پشت سر میگذارد و مبتکرراه اندازی هر منجلابی علیه مدنیت جامعه و علیه صف آزادیخواهی خواهد بود. صف کارگر و کمونیسم و رادیکالیسم و ما کمونیستها هم بی ابهام و آگاهانه تر و هدفمندتر باید نیروی طبقاتی و جنبشی خود را سازمان دهیم و به هم ببافیم . نبردهای طبقاتی و کشمکشهای جدی و تعیین کننده در راهند. 

***