-- Logo ---->

 

اگر ٧ سال هم نگذارند، بالاخره ميكشمت!

(در رابطه با اعدام فاطمه حقیقت پژوه)

مظفر محمدي

پافشاري جمهوري اسلامي براي اعدام فاطمه حقیقت پژوه  بعد از ٧ سال نگه داري در زندان، پافشاري و اصرار بر دشمني با زن است.  تداوم جنگ چند ده ساله رژيم اسلامي با زن به عنوان جنس دوم است. پيامي سياه به زن است كه اگر ٧ سال هم نگذارند، بالاخره ميكشمت.

اعدام فاطمه تنها كشتن يك انسان نيست. زهرچشم گرفتن از زن است كه به موقعيت فرودستش در نظام جمهوري اسلامي قانع باشد. عصيان نكند. اقدام نكند. از خودش دفاع نكند. اعدام فاطمه پس از ٧ سال زندان، دفاع جمهوري اسلامي از اسلام و شريعت ، از تبعيض جنسي و از آپارتايد اسلامي است. دفاع از قوانين پوسيده قرون وسطايي عليه نيمي از انسان و بشر دنياي امروز است.

اين پيام كينه و نفرت فرهنگ و اخلاقيات تا مغز استخوان گنديده اسلامي و مذهبي به زنان در جامعه ايران است. اين ادامه جنگي است كه سه دهه است به زن، به نصف انسانهاي جامعه ما علنا و رسما و قانونا اعلام شده است. و لشكري از اسلاميون پاسدار و بسيج و آيت الله و مكاتب و مساجد و حوزه هاي مذهبي و شرعي و لشكري از وزرا و وكلاي مجلس اسلامي پشت آن بسيج شده است. جنگي اعلام شده به زن كه حق ندارد پايش را از گليمش درازتر كند و حريم آپارتايد جنسي را بشكند.

 اين جنگي نابرابر است. رژيمي تا دندان مسلح و تا مغز استخوان مملو از كينه و نفرت به زن و دريايي از خرافات و تحميق و فريب و رياكاري و يك سياهي لشكر از مردسالاري از كوچه و خيابان تا اعماق خانواده ها صف دشمني با زن را تشكيل داده است. سياهي لشكري كه زن برايش نه يك خواهر، يك مادر، يك دختر، يك همسر و شريك برابر زندگي و نه يك دوست، بلكه يك زن است و يك وسيله ارضاي احساس حيواني و توليد مثل براي مرد مسلمان. 

بايد به صورت  اين رژيم و به لشكريان مسلح و غير مسلح و معمم و غير معمم و به سياهي لشكرش تف انداخت.

اعدام فاطمه ها هشدار ديگري به طبقه كارگر و  به همه انسانهاي آزاديخواه و برابري طلب و به مدافعين و فعالين حقوق زن است. شاهد ديگري است كه با جمع  آوري تومار و امضا و با مراجعه به تفاسير گوناگون از قرآن و شريعت توسط اين و آن آيت الله نميتوان از عهده اين جنگ بر‌آمد. با خواست برابري ديه نميتوان به اين جنگ نابرابر رفت.

خاتمه آپارتايد جنسي، خاتمه بي حقوقي و تبعيض و بي حرمتي و كينه ونفرت از زن تنها با اقدام انقلابي و راديكال امكانپذير است. بر پرچم مبارزات طبقه كارگر و بر پرچم  مدافعان و فعالين حقوق زن، لغو كامل آپارتايد جنسي بايد حك شود،‌ نه كمتر.

 آپارتايد جنسي در ايران جنايتي كم تر از آپارتايد نژادي نيست. چيزي كه بشريت امروز به پايان بخشيدن به  اين جرم نسبت به انسان افتخار ميكند. وظيفه پايان دادن به جنايت آپارتايدجنسي در ايران هم افتخاري همتاي لغو آپارتايد نژادي بهمراه خواهد داشت. و اين وظيفه بر عهده طبقه كارگر آگاه، بر عهده زنان و مردان سوسياليست و آزاديخواه و برابري طلب است. برعهده توده مردماني است كه هنوز به سياهي لشكر اسلاميون عليه زن تبديل نشده و زن را يك دوست و يك يار و ياور و همسرنوشت و يك انسان كاملا برابر با مرد مي بينند و در زندگي روزمره و در عمل آن را  اثبات ميكنند. اگر اين لشكر بجنبد، جمهوري اسلامي مسلح به خرافه و شريعت و متشكل از مجلس و دولت و قضات و زندان و چوبه دار ... عهده دارش نخواهد بود.

آپارتايد جنسي بايد لغو گردد.

برابري كامل و بي قيد و شرط زن و مرد بايد به قانون زندگي انسان تبديل شود.

حرمت و شرافت انساني و افتخار به انسان بودن و برابر زيستن بايد به جامعه ما برگردد.