-- Logo ---->

درسهایی از مبارزه اخیر کارگران پرریس

مصاحبه تلویزیون پرتو با اسد گلچینی

 

 45 روز مبارزه و اعتصاب کارگران پرریس در سنندج به این نتیجه منجر شد که اداره کار و هیات حل اختلاف رای به بازگشت کارگران به کارخانه و شروع مجدد کار دادند. این چگونه ممکن شد و ادامه این مبارزه به کجا کشیده خواهد شد موضوع مصاحبه ای است که چندی پیش و در زمان صدور این حکم، تلویزیون پرتو با اسد گلچینی داشت.

پرتو: بعد ازچهل پنج روز مبارزه سخت کارگران پرریس،هیات حل اختلاف اداره کاردر سنندج حکم بازگشت به کار کارگران را صادر کرد این چگونه ممکن شد؟

اسد گلچینی: دقیقاً به دلیل پیگیری کارگران بر سر خواستهای خودشان. خواست کارگران که پرداخت دستمزدهای معوقه و مزایای پرداخت نشده بود. این خواست کارگران در بسیاری از کارخانه ها وکارگاههاست  ولی در کارخانه پرریس کارگران به یک مبارزه جدی دست زدند که بتوانند دو ماه حقوق معوقه خودشان را از کارفرما بگیرند، کارفرما به دلایل مختلف از این کار سر باز زد. مثل همیشه دنبال اهداف دیگری است از جمله اخراج کردن کارگران باتجربه وآگاه، مثل کارخانه های دیگر. اینها کارخانه را به حالت تعویق درآورده بودند و کارگران توانستند مبارزات خودشان را در عرصه های مختلف جلو ببرند به شکلی سازمان بدهند که کارفرما و اداره کارو فرمانداری و استانداری تماماً زیر فشار کارگران قرار بگیرند و کارگران در یک مبارزه هماهنگ وهمه جانبه توانستند  این نتیجه را ممکن کنند. این تصمیم که از طرف هیئت حل اختلاف اداره کار که سه نفر ازاین هیئت نماینده کارفرما، سه نفر نماینده دولت وسه نفر نماینده کارگران هستند گرفته شد.  واقعاً همان طور که گفتم  یک مبارزه مشترک کارگران و تصمیم مشترک با تجمع های پی درپی با تشکیل مجمع عمومی  خودشان با تصمیم هایی که در مجمع عمومی ها می گرفتند، وجود نمایندگان کارگران و کارگران پیشرو که  خواست کارگران را دنبال می کردند و زیر تمام فشارهایی که معمولاً وجود دارد قرار داشتند و در فضای امید و ناامیدی به پیروزی این مبارزات این مبارزات جلو می رفت. کارگران نه تنها هر روزه  در کارخانه حضور داشتند، بلکه مرتبا جلو اداره کار و استانداری هم  تجمع می کردند  وخواست های خودشان را از طریق رساندن آن به مقامات مسئول شهر پیگیری می کردند، به کارفرما و مدیریت فشار وارد میکردند که باید خواسته هایشان را پیگری کنند، به استانداری و مقاماتش بمثابه مسئولین آن استان که باید پاسخگو شکایت کارگران باشند این خواست ها  پیگیری شد.

 از یک طرف کارگران این مبارزات را جلو می بردند و از طرف دیگر با کارگران مراکز دیگر ارتباط داشتند.  ما شاهدیم که در این مدت کارگران غرب بافت ونساجی مبارزات خودشان را داشتند، آنها و کارگران پرریس دقیقاً با هماهنگی که داشتند و حمایت هایی که از همدیگر کردند موفق شدند و توانستند روابط  محکمی بین خودشان بوجود بیاورند. به طوری که در این حرکت ها کارگران به طور مشترک سهیم بودند. در مجموع  کارگران پرریس توانستند  بعد از این چهل و پنج روز تمام ترفندهای کارفرما که ظرف این مدت  بکارمی برد را به شکست بکشانند. ترفندهای قبلی کارفرما سر قرارداد موقت یا در واقع قرارداد سفید  که آنها را به امضای کارگران رسانده بود و ... اینها توسط کارگران افشا شد، یعنی کارگران متوجه این شدند و در واقع این حقه بازی و کلاه برداری کارفرما بر ملا شد.  در طی  این چهل وپنج روز از طرف کارفرما و مدیریت خیلی سعی شد  که قسمتی از  کارگران را جدا کنند. چه کارگران زن و چه کارگرانی که انتخاب شده بودند  از طرف کارفرما، حتی کارگرانی که کارهای کلیدی داشتند مثل مکانیک ها، کارفرما میخواست اینها را جدا کند، با آنها تماس میگرفت  وسراغشان میرفت ازآنها  میخواست  که سر کار برگردند،  خوشبختانه این کارگران با هماهنگی  و اتحادی که با کارگران دیگر داشتند اعتصاب را نشکستند و سر کار نرفتند  وپیگیر خواست های خودشان شدند.  اینها نمونه های برجسته  وکارهای برجسته ودقیق و همه جانبه ای بودند که نشان داد و ثابت کرد که کارگران باید  متحد باشند، کارگران  منافع خودشان را بالاتر از منافع هر کس دیگری دانستند و نشان دادند که این را میدانند و میدانستند که هر تفرقه ای  که بین آنها بیفتد  کارفرما و اداره کار واستانداری خوشحال وسر مست می شوند.کارگران خوشبختانه اجازه ندادند این اتفاق بیفتد و اینجا  باید به تمام این کارگران تبریک بگوییم ،  به تمام زحماتی که کشیدند و مبارزه ای متحدانه را تا اینجا با موفقیت رهبری کردند، کارگران شب و روز خستگی ناپذیر زحمت کشیدند تا این مبارزات پیروز بشود، و خوشبختانه تصمیم  هیئت حل اختلاف نتیجه تمام این پیگری و زحمت هایی بود که کارگران کشیدند.

بنظر من  این چهل وپنج روز و هر لحظه و ساعتش  بطور  واقعی و  به دقت  از طرف کارگران و نماینده هایشان در کارخانه پرریس باید جمع بندی بشود، این جمع بندی  برگ  خیلی مهمی  از مبارزات  کارگران است نه فقط در پرریس وسنندج و کردستان بلکه در سراسر ایران. راستش باید اضافه کرد که همه اینها در حالی ممکن شد که کارگران  اجازه ایجاد تشکل ندارند،  آزادی ندارند که بتوانند حزب خود را  تشکیل بدهند و حتی نمی توانند حقوق خودرا سروقت دریافت کنند، و خانواده های کارگران  مثل تمام خانواده های کارگری  تحت فشار زندگی وکار سخت وطاقت فرسا هستند وصدای انها بجایی نمی رسد، کارگران توانستند در این وضعیت یک مبارزه جدی را جلو ببرند و این برای کارگران و کمونیستها بسیار مهم است.

 بعلاوه باید تاکید کرد که این مبارزات در عین حال بر حضور و وجود کارگران سوسیالیست، طبقه کارگر و مبارزاتی اینگونه سطح بالا آنچنان موجودیتی را نشان میدهد که تئوری و تز ناسیونالیستها دال بر نفی سرمایه دار و کارگر! و مبارزات آنها که یکی برای استثمار بیشتر و دیگری برای آزادی و عدالت و زندگی و کار بهتر در کشمکش و مبارزه اند، بیشتر بی ربطی اش را به مردم و کارگر نشان میدهد و آرزو میکنند صدایش به جایی نرسد!  چهل وپنج روز مبارزه و کشمکش، با شرکت بیش از پنجاه نفر و  همراهی پنجاه خانواده وصدها کارگر وفعال  کارگری که هر لحظه در نگرانی بسر میبردند و عملا درگیر بودند و در انتظار که ببینند کارهایشان چه می شود و به کجا خواهد انجامید، گوشه هایی از مبارزه طبقه کارگر در این منطقه است و این گوشه ای بود از مبارزه سوسیالیستی  ومبارزه طبقاتی در کردستان که میتواند رودرروی هر ناسیونالیست و سوسیالیست نا باوری قرار بگیرد. حرکت پرریس خوشبختانه و تا هم اکنون تجربه ای خوب وحرکتی مهم توسط  کارگران بود واین تجربه ای است که برای همه کارگران در کردستان و ایران میتواند مورد استفاده قرار بگیرد.

پرتو: به نظر شما کارفرما به این تصمیمی که اداره کار گرفته تن می دهد و کارگران را سر کار می برد؟

اسد گلچنی: ظاهراً طبق قانون و طبق تصمیم های اداره کارومراجعه به قانون کار، کارفرما باید قبول کند.همین مسئله که آیا کارفرما قبول می کند یک سوال جدی است  چون تا کنون تجربه کارگران ومبارزاتی که تاحالا وجود داشته  این را نشان داده که به راحتی  اداره کار یا اداره اطلاعات یا مرکز و مقامات دولتی  حامی کارفرما می شوند مثل همیشه نظم ومنافعی که آنها لازم دارند بالاتر از هر چیزی  برای نمایندگان سرمایه داری و مقامات جمهوری اسلامی است واین ها هستند که جاده را صاف و هموار کرده اند برای اخراج وسرکوب کارگران  که صدای آنها به جایی نرسد،  تمام این زمینه ها و وتسهیلات که تا کنون برای کارفرما و مدیریت  وجود دارد تردید  جدی ایجاد میکند که کارفرما این ها را قبول نکند، ولی خوشبختانه یک واقعیت دیگر در حضور کارگران وفعالان کارگری چه در پرریس وچه درمراکز دیگر به ما دارد نشان می دهد کارگران ونماینده کارگری با هوشیاری ودقت وآگاهی که ازقانون دارند وبا دفاع سرسختا نه ودرست از خود و حفظ اتحادشان، تمام کارهایی که کارفرما  بر علیه آنها و برای به شکست کشاندنشان انجام داده را باطل کردند واین تضمینی است بر این که کارفرما نتواند به راحتی کلاه سر کارگران بگذارد وبازهم حقه بازی های آنها با ادارات انتظامی وامنیتی بر علیه  کارگران به کار بیفند.

 درست در همین  مبارزاتی که کارگران پرریس در مدت این چهل وپنج روز داشتند، کارگران به یک واقعیت بزرگ پی بردند و آنهم اینکه کارفرما در قرارداد قبلی قرارداد سفید بسته بود و کارگران شاید خیلی توجه نکرده بودند ولی در جریان مراجعه مجدد به قرارداد متوجه شدند که می توانند دنبال این قضیه را بگیرند. آنها متوجه کلاهبرداری کارفرما شدند که قرار داد را طوری به امضای کارگران رسانده که هر گاه که خواست آنها را اخراج کند این در حالی بود که میبایست هر دو ماه یکبار قرار داد تمدید شود و کارگران به این دلیل که خود دارند کار میکنند و مساله اخراج در کار نیست ادامه دادند و دنبال آن را نگرفته بودند و کارفرما درست در زمانی که کارگران در اعتصاب بودند و بنا به این قرارداد های سفید میتوانست کارگران را اخراج کند قرارداد را رو میکند که همانطور که دیدیم بر اثر تلاش و هوشیاری کارگران برای کارفرما به عکس خود تبدیل شد وهمین مسئله باعث شد هیئت حل اختلاف اداره کار نظر بدهد که حق با کارگران است. کارگران هم اکنون در موقعیت برتری قرار دارند ولی بازهم این سوالی که شما پرسیدید  سوال واقعی کارگران وهر کسی است که همیشه دیده اند که اداره کار و رژیم به راحتی توانسته تصمیم ها را به نفع کارفرما  عوض کند و اداره کار یا اطلاعات رژیم مثل همیشه مسئله را امنیتی بکنند سراغ کارگران را بگیرد یا اخراج وزندانی کند و فضایی ایجاد کند که کارفرما بتواند زیر قرارها وتصمیمی که اداره کار گرفته بزند در هر حال اتحاد کارگران تا این زمان  این را تضمین می کند که ایا اینها ممکن می شود یا نه؟

پرتو : همانطو که  اشاره کردید اتحاد کارگران وهماهنگ بودن وادامه دادن مبارزات خیلی مهم بود تا کارگران به این پیروزی برسند به نظر شما آیا این می تواند تجربه ای با شد برای کارگران در دیگر بخشها و کارخانه های دیگر، این مسئله را چطور می بینید ؟

 اسد گلچنی: این یک واقعیت است که این تجربه جدیدی  در دورانی است که تقریبا محال بنظر میرسد کارفرما را وادار به بستن قرارداد دائمی تری با کارگران کرد. همانطور که اشاره کردم این تجربه باید مورد ارزیابی کارگران قرار گیرد و بکار گرفته شود، کارگران وفعالین کارگری در همین کارخانه یا جای دیگر یک یک این مبارزات و حرکت ها و تصمیم ها وحتی این که هر روزه چه تصمیمی گرفتند و به چه دلیل این تصمیم ها را گرفتند وچگونه این تصمیم ها عملی میشد میتواند به دانش دیگران هم تبدیل شود. کارگران پرریس مدتهاست که اجازه نمیدهند پرداخت دستمزد هایشان بیشتر از دو ماه به تعویق بیفتد و این هم در این دوره و زمانه یک پیشرفت محسوب میشود! بهرحال  ماشاهدهستیم در مقاطع مختلف در برابر مشکلاتی و سختی های که اداره کار واطلاعات وکارفرما روی کارگران می آوردند بعضی از  کارگران  نا امید می شدند  و بر اثر فعالیت دیگران دوباره قدرت پیدا می کردند و همه تصمیم های درستی که می گرفتند. همه این ها مهم است باز گو شود و جمع بندی شوند، به نظر من اینها هر کدام یک درس مهم  برای کارگران ومبارزات آینده شان است.

 در این میان قطعاً جمع ها و تشکل های موجود کارگران و فعالین کارگری  در این مبارزات نقش ایفا کرده اند، حقیقت این است اتحادیه آزاد کارگران خوب عمل کرد، بویژهً در زمینه دفاع حقوقی از کارگران وگرفتن وکیل برای کارگران واینها هم برای این اتحادیه خط مشی  جدی و کارگری واجتماعی بود و می تواند تمام وجودش  روی این نوع فعالیتها و مسائل متمرکز شود و کارگران هم بتوانند بیشتر با اتحاد با هم دیگرودر تصمیم هایی که می گیرند جمعی تر و قوی تر ظاهر بشوند. تمام این تجربه ها یی که به دست آمد کارهای جمعی در این مدت چه در مجامع عمومی ها وچه در تجمع ها وتظاهرات ها وراهپیمایی ها وچه در مورد نمایندگان کارگران وچه درهمکاری کردن کارگران در سطح شهر سنندج وچه تشکل هایی که وجود داشت و رابطه ای که در میان کارگران قسمت های مختلف ایجاد شد، همه این ها تجربه های خیلی خوبی بودند که قطعاً مهم است که این کارگران توجه کنند که این تجارب و دستاورد ها را ماندگار کنند.

 

پرتو: چگونه کارگران میتوانند که این دستاوردها را ماندگار کنند، چه ملزوماتی برای این کار وجود دارد و حکمتیست ها چگونه این اهداف را دنبال میکنند؟

اسد گلچینی:

مساله اصلی برای ما و هر فعال کمونیست در مبارزات کارگران این است که مثلا این اتحاد و تجارب تاکنونی همین مبارزات اخیر در سنندج را ماندگار کنیم، اتحاد تاکنونی، و اگر دقت کنیم یعنی اینکه بالاترین هدفی که کارگران در مبارزات روزمره شان دنبال میکنند و این حیاتی است.

هر فعالیتی که کارگران در این مدت داشتند همانطور که گفتیم بر مجمع عمومی کارگران متکی بود. پس این مهمترین ابزار کارگران بود، همین را باید حفظ کرد یعنی اینکه در دورانی هم که کارگران در کشمکشی مستقیم نیستند این تشکل پایه باید کارش را بتواند ادامه بدهد. این تضمین میکند که دیگر کارگران اتحادشان را از دست ندهند. همیشه در جریان همه مسایل ریز و درشت و همه نقطه نظرات و بحثهای همدیگر قرار بگیرند و در هر مجمعی کارگرانی برای پیگیری این تجمع ها و یا هر ماموریت و کاری که به آنها سپرده میشود انتخاب شوند. به این ترتیب میتوان گفت که کارگران خود صاحب تشکلی هستند و همان تشکلی که در طول 45 روز به آن متکی بودند و آن را حفظ کرده اند. این را باید تضمین کرد و همین تشکل مهمترین تشکل کارگران است و چنانچه این ادامه کار شود میتوان در اتکا به خود با دیگر مراکز و محل های کارگران در ارتباط باشد، خود را تکثیر کند و به دیگران نشان دهد که میتوان در اتحاد دائمی و در اتکا به مجمع عمومیشان برای بهبود کار و زندگی مبارزه متحدانه ای کرد.

بدیهی است که در میان کارگران نظرات و عقاید مختلف بر سر همه چیز وجود دارد، در میان آنها سیاست و نظرات مختلف سیاسی و تعلقات سیاسی گوناگون وجود دارد و این مبارزات اخیر بدرستی نشان داد که همه کارگران برای هدفی که مشترکا داشتند همه تلاش رفیقانه اشان را کردند. دوران سختی را با هم گذراندند و موفقیتهای زیادی هم تا این مرحله بدست آوردند. سوال این است که همین فرهنگ رفیقانه را نباید به همه کارگران و فعالیت کارگری بیرون از خود تسری داد؟ به همه کارخانه و کارگاه و محل زندگی کارگران برد؟ به میان هر تشکل و تجمع کارگران و فعالین کارگری برد؟ اینها در واقع اهدافی است که ما دنبال میکنیم و فکر میکنیم که هر فعال و رهبر رادیکال و کمونیستی باید این کار را بکند. این سوال ما و هر کارگر رادیکال و سوسیالیست باید پاسخ بگیرد که مبنای جدایی شبکه ها و تشکل های فعالین کارگری از خبازان در شهرهای مختلف تا اتحادیه آزاد کارگران تا کمیته های هماهنگی و ... چیست؟ فعال حکمتیست در میان این تشکل ها وظیفه دارد تا هرچه بیشتر آنها را به منفعت عمومی کارگران نزدیک کند و هر چه بیشتر این تشکل ها را به تشکل هایی در خدمت مستقیم مبارزه کارگران قرار دهد و هر چه بیشتر مرز های ساخته شده گروهی بین این تشکل ها را، به نفع اتحاد فعالین کارگری برای ایجاد مبارزه ای متحدانه برای کم کردن شرایط مشقت بسیار سنگین بر گرده طبقه کارگر و برای تشکل های کارگری و برای پیشبرد مبارزه کارگران مهیا کنند.

 امروز سنندج میتواند در این زمنیه هم پیشقدم یک تلاش جدی باشد و مرز های ساخته شده گروه های دور از منفعت عمومی کارگران را به نفع مبارزه متحد و مقابله با سرمایه داران و قدرت و قانونشان تغییر دهند. و این واقعه بدون تردید گامی جدی بر علیه پراکندگی است و گامی مهم برای اتحاد کارگری است بطوری که در اول ماه مه امسال جلوه های این اتحاد را ببینیم، بطوری که در یک شهر یک مراسم و یک قطعنامه و سخنرانان بسیار داشته باشیم، در مقابل اول ماه مه سال گذشته که 5 مراسم و 5 قطعنامه وجود داشت. این هم شاخص مهمی برای جنبش کارگری و مبارزاتش بوده و هست همانطور که بازگشت به کار کارگران پرریس در پی یک مبارزه پیگیرانه پیشروی مهمی بحساب میاید.

***

 

به نقل از نشریه اکتبر شماره 12

نشریه کمیته کردستان حزب- حکمتیست