-- Logo ---->

در انتظار فاجعه نشستن، خود فاجعه ای بزرگ است

مصاحبه پرتو با فاتح شیخ درباره جنگ در گرجستان، خطر جنگ علیه ایران و ...

پرتو: شما در مصاحبه  با نشریه کمونیست شماره ١٥٦ اشاره کرده اید که "خطر جنگ از همیشه جدیتر شده است"، چه فاکتورهایی و چرا درست در این مقطع مسئله را جدیتر کرده است؟ زمان زیادی به انتخابات رئیس جمهوری آمریکا نمانده ، آیا اساسا از نظر زمانی هم میتواند با توجه به کل فاکتورها و از جمله مخالفت روسیه و چین، این اتفاق بیفتد؟

فاتح شیخ: در آن مصاحبه دلائل مشروحی برای این حکم بیان شده است. جنبه تحلیلی مساله به کنار، وقایع روز، مدام افزایش تنشها و تهدیدات متقابل را نشان میدهد. نه در رفت و برگشت های دیپلماتیک پیشرفتی مشاهده میشود، نه مانورهای نظامی و موشک هوا کردنها فروکش میکند. بخصوص روند عضله نشان دادن مقامات نظامی ایران و اسرائیل همچنان تصاعدی است. اینکه آمریکا در وضعیتی نیست که توان و تمایل پیشبرد جنگ دیگری در خاورمیانه را داشته باشد واقعیتی است که رابرت گیتس در مقاله چند روز پیش خود در انترنشنال هرالد تریبون با صراحت تمام بیان کرده است. اما خوشخیالی یکجانبه است اگر تصور شود که چون آمریکا قادر و مایل به جنگ نیست پس جنگی نمیشود. جنگ علیه ایران، که شبح آن دو سال و نیم است فضای منطقه و جهان را اشباع کرده، تابعی از رابطه دوجانبه آمریکا و جمهوری اسلامی نیست؛ همچنانکه جنگ پنج سال پیش آمریکا علیه عراق هم تابعی از رابطه آمریکا با رژیم صدام نبود. در هر دو مورد، دست به جنگ بردن آمریکا از اهداف جهانی استراتژی میلیتاریستی آن دولت در رابطه با دولتهای بزرگ امپریالیستی رقیب در میآید. و رابطه دولتهای امپریالیست، موازنه قدرت بین آنها و تغییر آن تابع مختصات اقتصاد سیاسی جهان امروز و تحولات دراماتیک در موقعیت جهانی این قدرتها در دو دهه اخیر بوده است. با بن بست استراتژی قلدری نظامی آمریکا و شیب بحران اقتصادی دامنگیرش، موازنه قدرتهای امپریالیست طوری بهم خورده که نه تنها دوره سازش با آمریکا و باجدهی به آن دارد تمام میشود، بلکه یک بار دیگر مساله "تقسیم مجدد دنیا" بین قطبهای بزرگ قدرت شروع شده و همه کارتهایشان را روی میز گذاشته اند. همین روزها شاهد بودیم که حتی المپیک هم رنگ رقابتها و مچ پیچیدنهای سیاسی را گرفته است. جنگ در گرجستان چشمه دیگر این پروسه است. ناآمادگی فعلی آمریکا برای جنگ بنابراین فقط بخشی از صحنه است، نیاز آن دولت و بخصوص نیاز اسرائیل متحد شماره یک آمریکا در خاورمیانه به جنگ، بخش مهمتر صحنه است که چندان هم پشت پرده نیست که دیده نشود.

به همه این دلائل و به حکم مشاهدات روزمره، تاکید کرده ام که خطر جنگ از همیشه جدیتر شده است. دوره، دوره "تقسیم مجدد دنیا"ست. فی الحال استارت رقابتها و کشمکشهای بی مرز و تصاعدی بین همه قدرتهای بزرگ و کوچک دنیا زده شده است. خاورمیانه و منطقه نفتی خلیج انفجاری ترین منطقه دنیاست و جرقه زدنهای متقابل اسرائیل و جمهوری اسلامی در این منطقه احتمال جنگ را جدیتر کرده است. علاوه بر اینها ما مفسر سیاسی نیستیم که کارمان تامل و نظاره و سبک سنگین کردن "احتمال" وقوع جنگ باشد. کار ما ایجاد اتحاد و آمادگی در صفوف کارگران و مردم ایران در برابر بدترین احتمال یعنی عملی شدن تهدیدات و در گرفتن جنگ است. این جنگ اگر اتفاق بیفتد، بیگمان به مراتب فاجعه بارتر از جنگ علیه عراق یا جنگهای یوگسلاوی است. پیام من این است که در چنین شرایطی دست روی دست گذاشتن و در انتظار فاجعه نشستن، خود فاجعه ای بزرگ است. بخصوص اگر شاهد باشیم در گرجستانی با کمترین انتظار جنگ، جنگی در گرفته که ظرف یک شبانه روز نه تنها زندگی مردم منطقه مستقیم جنگ را زیرورو کرده،معادلات جهانی را چنان بهم ریخته که بوش و پوتین که تا قبل از آن ریاکارانه همدیگر را "ولادیمیر" و "جورج" خطاب میکردند ناگهان در دو قطب متقابل، با سگرمه های بسته انگشت تهدید رو به هم تکان میدهند.

پرتو: زمینه های جنگ روسیه و گرجستان چیست؟ چه تاثیراتی بر روابط روسیه با آمریکا و غرب داشته است؟ دامنه تاثیرات این جنگ چقدر میتواند بحران رابطه جمهوری اسلامی با دول غربی را تشدید کند؟  

فاتح شیخ: چند سال است دولت گرجستان با اتکا به اینکه متحد آمریکاست، میخواهد دو منطقه اوستیای جنوبی و ابخازیا، که دو دهه است عملا از آن جدا شده اند، را زیر سلطه خود برگرداند. غروب قبل از گشایش المپیک با حساب اینکه میدیای دنیا به المپیک مشغول است، به اوستیای جنوبی حمله برق آسا کرد اما روسیه که از آن تحرک نظامی باخبر بود و احتمالا مدتها هم منتظر چنین فرصتی بوده با ضدحمله برق آساتری ارتش گرجستان را تارومار کرد. تلفات انسانی این جنگ مثل همیشه برای مردم عادی فاجعه بار بود. اما جدا از این، جزئیات حمله و ضدحمله از زاویه مکانی که این جنگ در دنیای واقع دارد بی اهمیت است. روسیه نشان داد که با آمادگی کامل نظامی و تصمیم قاطع سیاسی، از این فرصت برای دادن درس به آمریکا و غرب و جواب به تعرضات دو دهه اخیر آنها به آنچه منطقه نفوذ خود در تقسیم جهان میداند استفاده کرده است. این جنگ از سوی روسیه ظاهرا علیه ماجراجوئی و قدرتنمائی "ابلهانه" ساکاشویلی و صراحتا با هدف "تنبیه" او صورت گرفت اما هدف واقعی آن خود آمریکا، ناتو، غرب و همچنین اسرائیل بود که جرات کرده بودند گرجستان را تا دم در ورود به ناتو ببرند و ارتش آن را برای مقابله با روسیه آموزش دهند و تجهیز کنند. این همچنین جواب روسیه به طرح استقرار "سپر موشکی" آمریکا در چک و لهستان بود. اخطار محکمی بود نه فقط به این کشورها همچنین به اوکراین و رومانیا و غیره که فکر اتکا به آمریکا برای مقابله با روسیه را از خود دور کنند. در یک کلام یک تحرک و تعرض نظامی روسیه با هدف عضله نشان دادن به امریکا و غرب بود. در دوره ای که پروسه تقسیم مجدد جهان دوباره شروع شده و روسیه که توان نظامی خود را بازسازی و اقتصاد خود را تا حدی راه اندازی کرده است، قصد دارد نه تنها قلمرو شوروی سابق را به زیر سلطه مجدد خود برگرداند بلکه اهداف عظمت طلبانه ناسیونالیسم روس از دوره پتر کبیر تا تزاریسم را پی بگیرد. این جنگ در چارچوب بزرگترین رقابتهای امپریالیستی جهان سرمایه، بر متن بن بست استراتژی میلیتاریستی آمریکا صورت میگیرد. در بعد محلی، گرجستان یکی از جوجه متحدان آمریکا تاوان افول موقعیت آمریکا را میپردازد. اما در بعد جهانی، اروپا هم دارد از بابت اتحاد استراتژیک و تاریخی اش با آمریکا تاوان پس میدهد و مجددا با سایه سنگین "خرس روسیه" بعنوان یک واقعیت جدید و شاید سهمگین تر از شوروی روبرو میشود. تصاعد ناگهانی اقدامات ناتو و آمریکا و اروپا تا حد زیادی مهر دستپاچگی را بر خود دارد. علاوه بر انگلیس، فرانسه و آلمان هم تلاش دارند محورهای اتحاد خود با آمریکا بویژه در ناتو را در برابر تهدید روسیه محکم کنند. اما شواهد نشان میدهد که اروپا در سایه تحولات ناشی از افول موقعیت آمریکا و با توجه به نیاز تامین انرژی نفت و گاز، ناچار خواهد شد تدریجا از آمریکا فاصله معینی بگیرد و با واقعیت روسیه جدید کنار بیاید. این جنگ یک بار دیگر موقعیت بلوک غرب و پیمان ناتو بعد از جنگ سرد را به آزمایش میگذارد. این جنگ همچنین بر معادلات خاورمیانه تاثیر میگذارد. دویدن نخست وزیر ترکیه برای دیدار با رئیس جمهوری روسیه و تلاش صریح او برای نشان دادن فاصله خود از آمریکا و ناتو و ابراز تمایل به روسیه، اولین تاثیر جنگ گرچستان بر خاورمیانه و طلیعه تاثیرات وسیعتر در رابطه روسیه با ایران، سوریه، عراق و فلسطین است. اسرائیل بعنوان نزدیکترین متحد آمریکا در خاورمیانه از این تحول شوکه شده و در ادامه با زیان زیادی روبرو خواهد شد. در ارتباط با بحران رابطه آمریکا و غرب با جمهوری اسلامی این جنگ تاثیرات دوجانبه متناقض خواهد داشت: از طرفی موقعیت جمهوری اسلامی را برای مانور در شکاف روسیه و غرب بیشتر میکند، اما از طرف دیگر با توجه به اینکه امکان آمریکا و غرب برای اقدامات تلافی جویانه در برابر روسیه در شرایط فعلی محدود است، احتمال اینکه اسرائیل بعنوان بخشی از آن بلوک تهدیدات خود برای زدن ضربه نظامی به ایران را عملی کند، بیشتر خواهد شد. باید توجه داشت که هدف بزرگتر جنگ آمریکا و اسرائیل علیه ایران، جدا از اهداف مستقیم آن در برابر رژیم اسلامی، عضله نشان دادن به روسیه و چین است. بنابراین، میتوان گفت که جنگ گرجستان باز هم خطر جنگ علیه ایران را بخصوص توسط اسرائیل جدیتر کرده است.       

پرتو: در صورت وقوع جنگ علیه ایران، راه مقابله مردم با آن چیست؟ مشخصا چه باید کرد؟ ضمنا آیا طرح هر روزه "خطر جنگ" خود باعث افزایش ترس و نا امنی در میان مردم نخواهد شد؟  

فاتح شیخ: ابتدا باید بگویم به نظر من طرح هر روزه "خطر جنگ" باعث افزایش ترس و نا امنی در میان مردم نخواهد شد، این ترس و ناامنی فی الحال وجود دارد، بهره برداری رژیم اسلامی از فضای جنگی هم وجود دارد و بر زندگی و مبارزه مردم هم تاثیرات منفی قابل توجهی دشته است. خطرناکتر این است که این احساس ترس و ناامنی به یک وضعیت انفعال و انتظار داده شده و عادی در میان مردم تبدیل شود. دست روی دست گذاشتن و "چه میشود کرد!" گفتن نومیدانه، بسیار مهلک و فاجعه بار است. برعکس، طرح مکرر خطر جنگ، البته در کنار تلاش مشخص برای متحد کردن صفوف کارگران و مردم در راستای مقابله با جنگ، درست نقطه مقابل این حالت انفعال و انتظار قرار میگیرد و مردم را برای یک مقابله فعال با جنگ و ازهم اکنون ایستادن و تعرض متقابل کردن در برابر تعرضات رژیم آماده میکند. حزب حکمتیست در این زمینه از دو سال و نیم پیش که خطر جنگ خود را نشان داده، فعالانه برای ایجاد هشیاری و آمادگی در میان مردم تلاش کرده است و باز هم بیشتر هم تلاش خواهد کرد. کمونیستهای متشکل در کمیته های کمونیستی و همه پیشروان و فعالان آزادیخواه و برابری طلب باید دست بکار سازماندادن نیروی مردم برای تعرض متقابل در برابر تعرضات رژیم، برای مصادره انبارهای دولت و محتکران و اقدامات تعرضی دیگر بشوند. هدف باید به روشنی دفاع از معیشت و حقوق مردم در برابر تعرض رژیم و با چشم انداز تلاش برای سرنگونی هرچه سریعتر جمهوری اسلامی باشد. نکات و محورهای "چه باید کرد؟" در مقابله با جنگ، بسیار متنوع است که هم از کانال تبلیغات دائمی ما و هم از راه ابتکارات رهبران محلی مردم باید در دسترس توده ها قرار بگیرد.