-- Logo ---->

اكتشافات علمي و سهم طبقه كارگر

مصطفى اسدپور

روز اول ماه اگوست و با آزمايشات سفينه Phoenix روى خاک کره مريخ،  بقول آقاى William Boynton رئيس تحقيقات پايگاه ناسا: " براى اولين بار مولکولهاى آب روى کره مريخ  لمس و مزمزه شد".  تصاوير خبرى حکايت از هيجان و شادى در ميان کارکنان و دست اندرکاران پروژه تحقيقاتى مربوطه و جشن پيروزى با گيلاسهاى شامپاين دارند. اين خبربه عنوان يك رويداد بر كبكبه علمي جهان امروز و براي كل دنياي بشري همانند پياده شدن انسان روي كره ماه هيجان انگيز است.

 حول اکتشاف روى سياره  مريخ بعنوان يک پيشرفت و يک افتخار امريکايى و براى امريکايى ها ماشين تبليغاتى بزرگى بحرکت درآمده است. از ميان کل امريکايى هاى مورد خطاب، طبقه کارگر اين کشور کمترين سهم را از اين پيشرفت و پيشرفتهاى مشابه ميبرند. همه اين دستاوردها بر دوش امکان و ثروت توليد شده بدست وى بنا ميشود. اما سهم او کماکان کار بيشتر، استثمار بيشتر و تلاش سخت تر براى حفظ سطح زندگى قابل قبول در جا ميزند. هنوز بايد ميليونها بيکار، چهل ميليون انسان زير خط فقر، ميليونها ساکن گتوها و نگون بختان بسيار ديگر را نام برد که هرگز امکان و مجال  شنيدن و هضم اين اخبار راه به زندگى روزمره شان باز نميکند. آب روى کره مريخ هنوز خيلى مجرد است، پيشرفتهاى بسيار زمينى و مستقيما مربوط به زندگى امروز اين انسانها در زمينه هاى پزشکى  و اجتماعى هرگز به درد و رنج و نيازها و آرزوها و شايستگى هاى آنها نزديک هم نميگردد. همه اين پيشرفتها را بر دوش خود اينها ميسازند.

براى خواننده مسايل  کارگرى اين نشريه، در اين شهر و آن شهر تحت حاکميت جمهورى اسلامى، هنوز پرداختن به چنين خبرى از موضوعيت کمترى برخوردار ميگردد. راستى مگر چند تا محفل کارگرى در شوش و اراک و سمنان را ميشود سراغ گرفت که در پيش از دستور بحث دستمزدهاى عقب افتاده، در نقل خبر داغ  "ملکولهاى آب يخ زده روى کره مريخ" با هيجان آب دهن قورت بدهند، دستشان را به هم بمالند و حسرت شامپاين روى پيشخوان را بخورند؟ اين جامعه بوى تعفن ارتجاعى دهها قرن قبل را ميدهد. اما در آن حجم و سطح و سرعت در توليد و علم و تکنيک سرسام آور است.  اينجا بهترين دستاوردهاى بشرى بکار گرفته ميشود تا لجن مذهبى اسلامى قرون وسطى را رونق ببخشند. اينجا ثروت و تکنيک عظيمى براى توجيه و اشاعه سموم و اراجيف بکار گرفته ميشود. اينجا بر دوش ثروت نجومى توليد شده توسط طبقه کارگر، و بر دوش فقر و تباهى مطلق او مدرنترين زندگى اشرافيتى  براى اقليت در جريان است. اينجا از امکانات و ثروت توليد شده توسط کارگر مخوفترين سيستم امنيتى را شکل داده اند تا او و فرزندانش را، تا آگاهى و مقاومتش را، تا خود و فرزندان و هم طبقه ايهايش را تحقير کنند، خرفت کنند، منکوب کنند، سانسور کنند، شکنجه کنند، و بدار بزنند. از در و ديوار اين سوال ميبارد که  کارگر چگونه قادر است که در مقابل اين هيولا کمر راست کند؟ جواب اين سوال هر چه که باشد، سوالى به همين اندازه موجه اينستکه که آيا طبقه کارگر در ايران ابعاد دنيايى که ميتواند بسازد، دنيايى که در دسترس اوست، واقف است؟ سوال اينستکه طبقه کارگر در ايران به قدرت توليدى و ثروت حاصل کار دستان خود واقف است؟ سوال اينستکه آيا طبقه کارگر در ايران در پس سنگرها، محافل، تشکلها، اعتصابات و اتحادهاى خود، و در پس شکست اين رژيم کدام افق را پيش روى خود و جامعه باز ميکند. از همين امروز باز ميکند... کره مريخ در اين افق ميگنجد. بايد بگنجد.

با انتشار خبر مربوط به سفينه Phoenix به يکباره افسار فانتزى در مورد دور دستهاى کهکشان ما رها شد. از آن روز ديگر کسى جلودار بازار گرم مجدد  فرضيه وجود حيات در مريخ و يا کرات ديگر، دسترسى به سرزمينهاى ناشناخته و در مورد اشکال ديگر از حيات و موجودات و تمدنهاى زنده، نيست. با همه حفره ها و چرکها و حسرتهاى عينى و واقعى از امريکا تا ايران، اما واقعيت اي است كه  دنياى ما امروز دوست داشتنى تر و پر هيجان تر از اول ماه اگوست است. خبر مربوط به کره مريخ به هيچ کس مربوطتر از هر کارگر و هر محفل کارگرى نيست. در دل همه حرص و جوش امروز در پس رنجي كه طبقه كارگر از استثمار خود ميبرد، کارگر بايد بتواند عظمت و زيبايى دنيايى را که با دستان خود ميسازد را ببيند و تشخيص دهد.

 پايگاه ناسا، همه انيستيتوهاى تحقيقاتى و همه ظرفيتهاى علمى بشرى توسط سود جويى و مصلحتهاى نظامى دولتهاى مربوطه لگام خورده اند. کارگر بايد بتواند ببيند که دنيايى که ميتواند فتح کند از چه ابعادى برخوردار است و دنيايى که ميتواند بسازد چقدر هيجان آورتر  و زيباتر است. هنر بزرگ بورژوازى و دولتهاى حاکم آن در تنگ نظرى است که به کارگر و طبقه کارگر تحميل ميکند. دنيايى کوچک و پنجره اى کوچکتر رو به آينده را جلوى رويش ميگذارد. اين دنيا و اين پنجره را بايد شکست. خود کارگران بايد بشکنند. کارگر ايران ناسيونال، کارگر پتروشيمى، کارگر فولاد، کارگر هفت تپه و ... بايد دنياى واقعى با همه بزرگى و هيجانش را در مقابل خود و هم محفلى ها و هم طبقه اى هايشان ترسيم کنند.

طبقه کارگر بايد بداند که کره مريخ نيز به  " دنيايى که فتح ميکنيم" اضافه شده است.