جوابیه ای کوتاه به اظهارات اخیر حزب اتحاد  کمونیسم کارگری

 

بدنبال پلنوم دهم کمیته مرکزی حزب حکمتیست و بحثی که در مورد سیاست حزب حکمیتست در قبال  اتحاد و یا پیوستن حزب اتحاد کمونیسم کارگری به حزب حکمتیست انجام شد، هیات دائر این حزب و همینطور آذر ماجدی در جواب به ما مطالبی تحت عنوان "سکتاریسم در پوشش "هویت کمونیستی" و "کمونیسم دخالتگر یا منزه طلب" منتشر کرده اند که در این زمینه توضیحاتی را در جواب به این رفقا لازم میدانیم.

اولا - آنچه در مصاحبه کورش مدرسی آمده است، سیاستی است که در نوشته های قبلی ما و از جمله در نوشته من در نشریه پرتو شماره ١٢ بیان شده است. این بحث ها و این نوشته ها چیز تازه ای در بر نداشته است و تا آنجا که به اختلاف ما با حزب اتحاد کمونیسم کارگری مربوط میشود قاعدتا ابعاد آن باید برای این رفقا شناخته شده باشد. من در نوشته قبلی ام به روشنی گفته ام که پروژه ای تحت عنوان پیوستن یا اتحاد با حزب اتحاد در دستور ما نیست. دلیل این هم وجود اختلاف نظر های جدی میان دو حزب است. ما دو خط دو سنت و دو سیاست متفاوت را نمایندگی میکنیم.  ما گفتیم خود را با این رفقا و حزب کمونیست کارگری متعلق به یک سیاست و یا یک جنبش نمیدانیم. لذا جمع کردن دو جریان با دو هویت متفاوت و بعضا متضاد در یک حزب، به زیان هویت کمونیستی ما و رقیق شدن تمایز سیاسی حزب ما با جریانات دیگر است. ما این تمایز را نقطه قدرت حزب و جنبش مان میدانیم و رقیق شدن آن را به نفع کمونیسم نمیدانیم.

 

رفقا جواب ما را در این رابطه سکتاریستی، زندگی کردن در گذشته، رو به آینده نبودن، منزه طلبی و ... دانسته اند. در جواب این رفقا چند مسئله را کوتاه به اطلاع میرسانیم.

 

نفس جواب رفقا نشان میدهد که ما حق داشتیم. آیا واقعا کسی هست که بخواهد چنین جدل هائی از فردا به مشغله حزب حکمتیست تبدیل شود؟ دوباره بحث کنیم که الاحواز و هخا و ماجرای کاریکاتور ترک ها و ماجرای حزب الله چه بود؟ ما نمیخواهیم. اگر رفقا برایشان مهم نیست امر خودشان است. ما نمیخواهیم دوباره بنشینیم در حزب مان عمق اختلاف مان با سیاستی که به کودتای تشکیلاتی اقلیت کمیته مرکزی حزب کمونیست کارگری منجر شد را توضیح دهیم. نقطه قدرت ما این است که این را میدانیم.

 

ما بر مجموعه ای از اختلاف سیاسی با حزب اتحاد،  تاکید کرده ایم و گفته ایم اینها برای ما مهم هستند وقاعدتا برای این رفقا هم باید مهم باشد. بر تحزب کمونیستی، به رسمیت شناختن و پایبند بودن به موازین کار حزبی و اصول و مبانی تا سنتهای سیاسی تاکید کرده ایم. در همان حال بر مقاطعی و مواضعی تاکید کرده ایم که با این رفقا و حزب کمونیست کارگری ایران اختلاف جدی داشته ایم.

 

در رویداد های مربوط به الاحواز، هخا، تحرکات قومی در آذربایجان و ناسیونالیسم ترک ما از مردم خواستیم که در این تحرکات ارتجاعی شرکت نکنند، به فراخوان هخا به خیابان نیایند، گفتیم صف ناسیونالیستها از ترک و کرد و عرب، صف ما نیست. گفتیم این تحرکات به صرف اینکه در مخالفت با جمهوری اسلامی است ، دلیلی بر دفاع کمونیستها از آن و کشاندن مردم به صف ارتجاع ناسیونالیستی و جنبشی که نفرت قومی را اشاعه میدهد نیست. گفتیم شرکت در این تحرکات ارتجاعی  ضد مارکسیستی و پوپولیستی است، خاک پاشیدن به چشم مردم و تقویت صف ناسیونالیستها است.

 

"تاکتیکی" که زیر نام مخالفت با توهین به ترک زبانان، مردم را به زیر پرچم پان ترکیسم میبرد و کمونیسم را به سیاهی لشکر ارتجاعی ترین جریانات تبدیل میکند، همان پوپولیست ضد رژیمی است که دنبال توده ها روان است، این همان پوپولیستی است که در دفاع از توده ها زیر هر پرچمی میرود. همین پوپولیسم در انقلاب ٥٧ مردم را زیر چتر خمینی برد. با این حساب فراخوان دادن به مردمی که از رژیم شاه متنفر بودند به اینکه به فراخوان خمینی به خیابان نیائید، اعلام این که جنبش ملی اسلامی جنبش ما نیست و نباید در آن شرکت کرد، اعلام اینکه تظاهرات همراه این جنبش و به رهبری خمینی به صرف ضد شاه بودن انقلابی نیست و ارتجاعی است و نباید مردم در آن شرکت کنند، پاسیفیسم و منزه طلبی و بی عملی و در خانه نشستن است!!

 

این رفقا کماکان کل مواضع ما را در تمام این مقاطع خانه نشستن، غیر دخالتگر و پاسیفیستی میدانند. این مقاطع از نظر ما مهم هستند این اتفاقات از جمله اتفاقاتی است که در جامعه حزب و کمونیسم ما را بر مبنای برخورد و سیاست ما در قابل آن باز میشناسند.  این اتفاقات لحظات تعیین کننده ای در برخورد کمونیستی به تحرکات ارتجاعی و ضد رژیمی بود. سیاست احزاب مختلف در قبال این اتفاقات از جنس سیاست احزاب به جنگ ایران و عراق، از جنس برخورد احزاب به اشغال سفارت امریکا است. اختلاف سیاسی بر سر این اتفاقات اختلافاتی صرفا تاکتیکی و ساده نیست.  همانطور که احتلاف جریاناتی که در ماجرای جنگ ایران و عراق تحت عنوان دفاع از میهن یا در ماجرای اشغال سفارت تحت عنوان ضدیت با امپریالیسم به حمایت از رژیم  پرداختند با کمونیستهائی که چنین سیاستی را اتخاذ نکردند اختلافی تاکتیکی نبود. شما با اتکا به همین اختلافات فراخوان انحلال حزب حکمتیست را دادید. چه کسی یک بام و دو هوا میکند؟ بالاخره آن فراخوان شما قبل از جدائی تان از حزب کمونیست کارگری درست است یا این ارزیابی امروزتان؟ واقعیت این است که این تاکتیک ها اتفاقا ناشی از هویت جنبشی و طبقاتی متفاوت احزاب بود. کم اهمیت نشان دادن اختلاف بر سر این اتفاقات در بهترین حالت نشانه عدم درک این رفقا از عمق تفاوت ما با خودشان است.

 

اما نوشته های اخیر نشان داد که واقعا این خط و این حزب همان نظرات سیاسی گذشته و همان خط گذشته است، هنوز متعلق به خط کنونی حزب کمونیست کارگری هستند. با این سطح از اختلاف این رهبری حزب اتحاد است، باید توضیح دهد پس بر چه اساسی میخواستند به ما بپیوندند؟! از نظر ما مخلوط نکردن این دو صف به نفع همه است. آیا اصرار ما بر یک نقد سیاسی عمیق از این خط، و نه افراد، ناشی از بغض و کینه است؟

 

دوستان عزیز، نمیتوان تاریخ را زیر فرش کرد، نوشته های شما نشان داد که ارزیابی ما درست بود مساله ما بیشتر با امروز شماست تا دیروزتان. هر کس که به دو حزب ما نگاه کند میبیند که به شهادت آنچه که امروز مینویسید خط ما متفاوت است واگر پافشاری ما بر پرنسیب های سیاسی سکتاریسم است ایرادی ندارد اسم ما را در این لیست بنویسید. قبلا اسم ما را در لیست های دیگر ردیف کرده بودید. 

 

رفقا اگر مایل هستید بگذارید یک بار دیگر سیاست مان را توضیح دهم:

 

ما از هر کدام از شما که خود را هم خط حزب ما میداند میخواهیم و دعوت میکنیم همین امروز از حزب تقاضای عضویت کند. در همان حال ما خیال ادغام حزب اتحاد کمونیسم کارگری و هیچ حزب دیگری را در حزب حکمتیست نداریم.

 

سیاست ما روشن است و سکتاریسم خواندن مواضع ما از جانب شما دوستان، اتهام زندگی در گذشته و سنگینی کردن فضای اختلافات در حزب کمونیست کارگری بر ما، نه منصفانه است و نه واقعی. مشکل ما این است که شما در دنیای سیاسی گذشته زندگی میکنید. دنیائی که ما با آن یک دنیا اختلاف داریم. قاطی کردن ما با هم نه تنها نشانه باز بودن و تلاش برای متشکل کردن کمونیستها نیست بلکه مخدوش کردن هویتهای مستقل و متفاوت ما و شما و معدل گیری از سیاست است و به زیان کمونیسم ماست.  

 

خالد حاج محمدی

از طرف کمیته رهبری حزب حکمتیست

٢١ آوریل ٢٠٠٨