نقل از نشریه پرتو شماره ١٦

 

اعتراض کارگری و سکوت کارگران مراکز مهم تولیدی

در حاشیه اعتراضات کارگران هفت تپه و کیان تایر

خالد حاج محمدی

 

روز یکشنبه ٢٥ فروردین ( ١٣ آوریل) دور سوم اعتصاب کارگران هفت تپه در همین دو ماه گذشته،  وارد ششمین روز خود شد. دور اول کارگران هفت تپه شوش در ٢٩ بهمن دست به اعتراض وسیع زدند. دور دوم اعتضاب ٤٠٠٠ کارگر هفت تپه در اعتراض به عدم پرداخت حقوقهای معوقه از ٢٠ اسفند ماه شروع و به مدت ٤ روز ادامه داشت و سرانجام با سرسختی و اتحاد بالای کارگران مدیریت مجبور به پرداخت حقوقهای آنان شد. روز سه شنبه ٢٠ فروردین ( ٨ آوریل) کارگران نیشکر هفت تپه برای دور سوم در اعتراض به عدم پرداخت حقوق اسفند ماه خود و پاداشتهای آخر سال دست از کار کشیدند و اعتصاب آنان همچنان ادامه دارد. کارفرما با پرداخت پاداش به بخشی از کارگران در ٢٢ فروردین تلاش کرد میان آنان تفرقه ایجاد کند که با هوشیاری کارگران این توطئه راه به جائی نبرد و کارگران بر حقوق و پاداشت همه کارگران هفت تپه پای فشردند.

کارگران کیان تایردر محله چهار دانگه تهران  نیز برای دومین بار در اعتراض به عدم پرداخت حقوق معوقه خود دست به اعتراض زدند. کارگران با بستن جاده ساوه و آتش زدن لاستک، صدای اعتراض خود را به گوش مردم محله و مسافران رساندند. طبق آخرین خبر روز یکشنبه ٢٥ فروردین نیروهای انتظامی با گسیل نیروی زیاد به محوطه و تهدید کارگران چند صد  نفر از آنان را دستگیر و سوار اتوبوس کرده و با خود برده اند. طبق اطلاع کارخانه کیان تایر به بهانه اینکه قراض بالا آورده و پول ندارد بسته شده است. اکنون معلوم نیست تکلیف حدود ٢٠٠٠ کارگر لاستک سازی البرز چه خواهد شد.  

در این مدت جدا از کارگران هفت تپه و کیان تایر اعتراضات پراکنده دیگر از جانب کارگران در مراکز مختلف صورت گرفته که اساسا  در اعتراض به عدم پرداخت حقوق معوقه خود بوده است.

در تمام این اعترضات حتی آنجا که کارگران با سرسختی و اتحاد و هوشیاری خود توانسته اند امتیازاتی از کارفرمایان کسب کنند، بعد از مدتی کوتا با همان مشکلات و از جمله عدم پرداخت حقوق خود در ماههای بعدی روبرو شده اند. در این مورد اعتراضات یکساله کارگران هفت تپه نمونه بسیار بارزی است. هر بار کار فرما به کمک جمهوری اسلامی تلاش کرده اند کارگران را با وعده  وعید سر کار ببرند و بدنبال مشکلات کارگران به قوت خود باقی بوده است. تازه  تلاش دارند عدم پرداخت حقوق کارگر بودن وارد کردن شکر به قیمت ارزانتر یا به قول دیگر مافیای شکر قلمداد کنند.

این درشرایطی است که در همین مدت قیمت مایحتاج مردم به میزان زیادی بالا رفته است. طبق آمار رسمی جمهوری اسلامی نرخ تورم ٢٠ درصد میباشد که نتیجه آن فشار و بالا رفتن قیمت مایحتاج مردم و در راس آن طبقه کارگر است. با این وصف میزان دستمزدها امسال  بر مبنای مصوبه شورای عالی کار ٢١٩ هزار تومان تعین شده است.

با تمام این مشکلات جمهوری اسلامی و صاحبان سرمایه به این هم اکتفا نکرده و کارگر باید برای گرفتن همین مزد نا چیز هم اعتراض و اعتصاب کند.

در جامعه ای که میلیاردها تومان هزینه نیروهای مسلح  و زندان و پرداخت حقوق قاتلین مردم و آخوند و جنایتکار خواهد شد، مزد ناچیز کارگر باید با اعتراض و اعتصاب از حلقوم صاحب سرمایه بیرون کشیده شود.

آنچه مسلم است اعتراض کارگر در چنین اوضاعی بخشی از زندگی روزانه را تشکیل میدهد. کارگران برای زنده ماندن و حفظ سرپناه خود و تامین نان شبشان باید اعتراض کنند.  و این ماجرا روزانه در گوشه و کنار مملکت از هفت تپه و کیان تایر تا ذوب آهن اردبیل، لوله سازی اهواز، شهرداری بوشهر و سد گاوشان کامیاران و دهها مرکز دیگر اتفاق می افتد. اما با تمام این اعتراضات هنوز شاهد بهبودی جدی در وضعیت زندگی طبقه کارگر نیستیم و روزانه بر فقر و محرومیت این طبقه پا به پای افزایش سرمایه و پول و دارایی در مملکت  هستیم.

طبقه کارگر راهی دیگر جز تشکل و اتحاد و همبستگی در مقابل خود ندارد. اعتراض پراکنده کارگران هر چند ضروری و مهم است اما مادام هر کس به فکر خود است و هر مرکز و جمعی فقط آن زمان دست به تحرکی اعتراضی میزند که خود راسا با مشکل روبرو است، نمیتواند نقش موثری در بهبود زندگی و معیشت کارگران داشته باشد. عقب راندن جمهوری اسلامی و صاحبان سرمایه با خواهش و تمنا و منطق و چه حق است و نیست تامین نمیشود. باید قدرت داشت، فشار آورد و تحمیل کرد. کارگر کیان تایر اعتراض میکند، نیروی انتظامی بعد از تهدید دستگیر میکند و محله را از مزدوران خود پر میکند. اعتراض پراکنده ما هر چند ارزشمند و مفید باشد، فشاری جدی نه به صاحب سرمایه است و نه به دولت مدافعش. راه دیگری در مقابل کارگر نیست جز اتحاد و یکی شدن و قدرت خود را با هم و متحد به این جنگ کشاندن برای بهبودی در زندگی.

وقتی اعتراض کارگر کیان تایر در میان سکوت بخشهای دیگر و کارگران مراکز مهم تولیدی سرکوب میشود. وقتی چندین دور اعتراض کارگر هفت تپه در سکوت کارگر نفت و ماشین سازی ها و آب و برق به نتیجه مطلوب نمیرسد، و وقتی اعتراض کارگر کاوشان و بوشهر با سکوت هفت تپه و کیان تر تمام خواهد شد، انتظار بیش از آنچه شاهدش هستیم اضافی است. متاسفانه فقر و محرومیت و ترس از اخراج و بیکاری طبقه کارگر را چنان در منگنه گذشته است که همبستگی و اتحاد کارگران به شدت لطمه خورده است. با این اوصاف هنوز هم شاهد تحرکی جدی میان فعالین کارگری برای رفع این مشکل نیستیم. اگر تلاشهایی هم وجود دارد، که دارد، چنان ضعیف و چنان سایه گرایشات رفرمیستی و سندیکالیستی بر آن حاکم است که هر چه از آن بیرون بیاید از اتحاد سراسری وطبقاتی کارگران خبری نخواهد بود و در بهترین حالت تلاشی بشدت محلی و رشته ای و واقعا حتی رشته ای هم نیست و بیشتر به یک مرکز کارگری محدود خواهد شد.  بی شک یکی از موانع جدی طبقه کارگر نداشتن تشکل کارگری است که امروز از نان شب برای کارگر ضروری تر است. امروز متاسفانه حتی مجمع عمومی کارگران که در مواردی اعتراض در محل کار به آن متکی بوده است هم، چندان عمومیت ندارد و هر جا به مجمع عمومی اتکا شده است بسیار موردی و غیر منظم بوده است. اما جدا از مسئله تشکل که امری مهم است  مسئله دیگر کنار زدن گرایشات سندیکالیستی و رفرمیستی در صفوف کارگران است. جریانی که قدمی در جهت اتحاد سراسری کارگران بر نمیدارد، که در لابلای قوانین جمهوری اسلامی دنبال راهی برای دفاع از حقوق کارگران و یافتن سوراخی برای گرفتن امتیازی میباشد، جریانی که از مبارزه  صنفی و بسیار محدود فراتر نمیرود،  نمیتواند نیروی وسیع و قدرتمند طبقه کارگر را حول خواستهای اساسی خود و به اتکا به توان و قدرت اتحاد خود تامین کند. تا زمانی که کارگر پیشرو کیان تایر و هفت تپه و ایران خود رو و ماشین سازی و نفت و آب،  دست در دست هم نگذاشته و برای ایجاد صفی متحد علیه فقر و محرومیت و برای افزایش دستمزد و تامین بیمه بیکاری و خواستهای اصلی خود به میدان نیایند، وضع زندگی و کار طبقه کارگر در بهترین حالت همان خواهد بود که اکنون شاهد آن هستیم.