به نقل از نشريه پرتو شماره ٢٠
صف آرایی کارگران و جمهوری
اسلامی در اول مه
مصاحبه تلویزیون پرتو با رحمان حسین زاده
پرتو: ارزیابی کلی شما از اول مه امسال در ایران چیست؟
رحمان حسین زاده: ارزیابی من مثبت است. همین سطح از اخبار اول مه که شما مرور کردید، نشان میدهد که تحرک بالایی برای برگزاری اول مه وجود داشت. آن هم در شرایطی که جمهوری اسلامی از مدتی قبل در مقابل کارگران صف بست. تلاشش این بود که تحرکی در اول مه نباشد. به این معنا کشمکشی به کارگران تحمیل شد. شما می بینید هیج جایی برای برگزاری اول مه به کارگران مجوز ندادند. در پارک چیتگر یک صف آرایی بین کارگران و نیروهای انتطامی به وجود آمد. هزاران کارگر و خانواده های کارگری برای نشان دادن اتحاد و همبستگی و مراسم اول مه به این پارک رفتند، در مقابل برای سد کردن آن، حدود هزارنفر نیروی انتظامی صف کشیدند. اینجا یک صف آرایی و کشمکش جدی بود.در همه مراسمهایی که برگزار شد و اخبارش را منعکس کردید، قطعنامه هایی صادر و سخنرانیهایی شد. با وجود مقابله جمهوری اسلامی اینها نشان دهنده تحرک بالای کارگری برای اول مه بود. من مطمئن هستم تحرکات کارگری دیگری برای اول مه بوده که اخبارش به دست ما نرسیده و یا منتشر نشده است. ترس و هراس جمهوری اسلامی و خانه کارگر و ... از اول مه امسال یک جنبه مهم دیگر قضیه است. سالهای قبل خانه کارگرمتینگ میگذاشت، راهپیمایی میگذاشت، از مکانیسمهایی که به دست میگرفتند، عاقبت بخشی از کارگران را جمع میکردند. اتفاقا امسال با ترس ازتکرار تجربه سال قبل که نکند کارگران فضای مراسم را از دستشان در آورند، چنین نکردند. امسال میترسیدند که کارگران آماده تر ابتکار مراسم را از دستشان بگیرند. ادعا نامه خود علیه سرمایه و جمهوری اسلامی را مطرح کنند. علیه خانه کارگر صحبت کنندو مطالبات خود را مطرح کنند. به همین دلیل راهپیمایی و متینگ نگذاشتند. رفتند یک سالن کوچک و یک تعداد دست چین شده از کارگران را دعوت کردند . محجوب صحبت کرد و با وجود همه این محدودیتها هنوز تعدادی کارگر معترض همانجا به محجوب اعتراض میکنند و در دفاع از کارگران شعار میدهند.
علاوه بر جنبه آکسیونی، در شرایط استبداد حاکم بر ایران باید از جوانب دیگر هم به اول مه نگاه کرد. از چند هفته قبل جنب و جوش کارگری شروع شده بود. فعالین کارگری همدیگر را می دیدند، در ارتباط با هم قرار گرفتند. در مورد چه باید کرد، تبادل نظر و تصمیم گرفتند. قطعنامه تدوین و تصویب شد. در این فاصله اتحاد و همبستگی و دست در دست هم گذاشتن تجربه شد. نهایتا این اقدامات در بعضی جاها در اول مه خود رانشان داد و حتی در جاهایی هم که به مراسم و آکسیون منجر نشد، این اتحاد وارتباطات و همبستگی اهمیت جدی دارند. جنبه دیگر دراین پروسه ارتقاء آگاهی طبقاتی و سیاسی کارگران و فعالین کارگری است. بحث و تبادل نظردر مورد مناسبات استثمار گرانه تحمیل شده توسط سرمایه داران برشرایط کار و زندگی کارگران، می بینیم در سخنرانیها و قطعنامه ها کارگران اگاهند بر اینکه استثمار، فقر، گرانی، بیکاری که هست، سر منشاء آن سرمایه داری و دولت حامی سرمایه داران است. آن مناسبات استثمار گرانه که نیروی کار کارگر و انسان مزدبگیر را میخرد و لقمه نان بخور و نمیری را تحویلش میدهد تا مجبور به ادامه کار در خدمت سود آوری سرمایه باشد، یک جنبه مهم گسترش و ارتقاء آگاهی طبقاتی و سوسیالیتی است اینکه کارگران اعلام کرده اند که استثمار، تبعیض و نابرابری، و بی حقوقی را قبول نداریم. اعلام کرده اند، دنیا را میسازند و تولید میکنند اما خود از محصول کار خود محرومند. قطعنامه ها و سخنرانیها این اگاهی را به خوبی منعکس میکند.
خلاصه از جنبه های مختلف، از جمله برگزاری آکسیونهای معین، از سر اتحاد و همبستگی و دست در دست هم گذاشتن کارگران و فعالین کارگری از سر آگاهی طبقاتی و کارگری، از سر به مصاف طلبیدن سرمایه داران و دولت جمهوری اسلامی اول مه خوب برگزار شد. بلوغ و آگاهی طبقه ما را نشان میدهد که کارگران عزم کرده اند، خود را متحد و متشکل کنند و این وضعیت را تغییر دهند. به نظرم امسال اول مه پرتحرک و هوشیارانه ای داشتیم.
پرتو: شما به درست به نقاط قوت تحرکات کارگری در اول مه اشاره کردید. به قطعنامه هایی که ارائه شدند، میخواهم بپرسم به نظرتان چه نقاط ضعفی وجود داشت که میشد نباشد؟
رحمان حسین زاده : به نظرم هنوز تجمعات کارگران به اندازه کافی پر جمعیت و وسیع نبود. میشد کاری کرد تعداد هر چه بیشتر کارگران وخانواده های کارگری گرد هم آیند. میشد هر کس که خود را در اول مه ذینفع میداند، جمع کرد. میشد همین آکسیونها که برگزار شدند، وسیعتر باشند. برای مثال من هنور برایم سئوال است که در شهری مثل سنندج چرا دو آکسیون جدا از هم، یکی در داخل شهرو دویست نفره ودیگری در بیرون شهر و صد نفره برگزار شده است. چرا نمیشد یکی باشند. چرا نمیشد بزرگتر برگزارش کرد. اگراین دو آکسیون با هم میبودند، من مطمئن هستم عده زیادتری می پیوستند. تجربه همه سالها در ایران نشان داده است که قطعنامه ها و سخنرانیها رادیکالند، اما معمولا به اندازه کافی جمعیت شرکت کننده وسیع نیست. ما باید جمعیت وسیعتر گرد آوریم. باید قدرت اجتماعی بیشتری را نشان دهیم. این را باید به سرمایه داران و جمهوری اسلامی نشان دهیم.
پرتو: در کارخانه نیشکر هفت تپه دو مطالبه طرح شده بود، اولی مخالفت با وارد کردن شکر ارزان از کشورهای دیگر به قول آنها از جانب آقازاده ها و دیگر به رسمیت شناسی اقدامات آنها برای ایجاد سندیکا و هر دوی این مطالبات به شورای تشکلهای کارگری پیشنهاد شده بود. طرح شده بود که اگر این دو مطالبه آنها قبول شود، امضایشان همراه شورای تشکلهای کارگری خواهد بود واین مطالبات قبول شد. جالب است وارد نکردن شکر خواست کارفرمای کارخانه هم هست. نظر شما در مورد این دو مطالبه چیست؟
رحمان حسین زاده : مورد اول مسئله واردن نکردن شکر ارزان واضح است که اشتباه است. این میدانی نیست که کارگران باید وارد آن بشوند. این مطالبه کارگری نیست. این بازی است که سرمایه داران با همدیگر دارند. کارگران مشاور آنها نیستند که مسئله سرنوشت کارخانه مواد اولیه و واردات و صادرات را حل و فصل کنند. کارگران اگر مواظب نباشند و وارد این بازی بشوند اشتباه است. مثلا یکهو می بینی کارگران در کنار صاحب کارخانه هفت تپه در مقابل کارگر کوبایی که شکر آنجا زیاد است و میخواهد به کشورهای دیگر صادر شود، قرار میگیرد. در نتیجه همبستگی کارگران و صف طبقاتی مخدوش میشود. یک مسئله واقعی و یک نگرانی واقعی را کارگران هفت تپه دارند و باید جواب بگیرد و آن هم اینکه احتمالا کارخانه بخوابد و تولید نکند. ورشکسته شود. آن وقت این کارگرها بیکار میشوند و اخراج میشوند و مسئله تامین معیشت خود و خانواده هایشان با خطر روبرو میشود. این یک نگرانی واقعی است و باید راه حلی برای آن داشت. اما راهش این نیست که خواستار وارد نشدن شکر بشوند. راه حل این است که در وهله اول باید گریبان کارفرما و صاحب کارخانه و دولت را گرفت و گفت اگر کارخانه هم ورشکسته شود، نباید کارگران اخراج شوند. باید ادامه کار و شغل را تضمین کنند. یا در صورت بیکار شدن بیمه بیکاری بدهید. این استاندارد جا افتاده در دنیا است . کار یا بیمه بیکاری مکفی برای افراد آماده بکار بالای 16 سال . اینها خواست و مطالبه روشنی هستند و این راه حل تامین معیشت کارگران و راه حل مقابله با این نگرانی است.
در مورد مسئله ایجاد سندیکا، در این مورد هم مطالبه کارگران هفت تپه دقیق نیست. چون آنها تشکل دارند. تاکنون در جریان مبارزاتشان مجمع عمومی شان را تشکیل داده اند. مثل اینکه تشکل موجود یعنی مجمع عمومی شان را باور ندارند. کارگران هفت تپه یک سابقه مبارزاتی روشنی دارند. هر بار این مبارزات متکی به تجمع و مجمع عمومی بوده است. به همین دلیل در مبارزاتشان قدرتمند بوده و پیروزیهایی به دست آوردند. در نتیجه کارگران مجمع عمومی و تشکل دارند. اگر کمبود دارد، رفعش کنند، پایدارش کنند، منظم و مرتبش کنند. رهبریش را تعیین کنند. هیئت نمایندگی کارگری در جلسات خود انتخاب کنند.رهبری و چهره هایش معلوم باشد. با کار فرما و دولت و در مذاکران چهره های معلومی باشند. به رسمیت نشناسی این مجمع عمومی و رفتن دنبال یک پروژه دیگر که آینده ایجاد آن هم معلوم نیست، اشتباه است. من مخالف ایجا سندیکا نیستم. بویژه در جایی که تشکل دیگری وجود نداشته باشد. گفتم اینجا مجمع عمومی کارگران وجود دارد. مشخصا در کارخانه هفت تپه که موسسه کارگری بزرگی است، مجمع عمومی تشکل مناسبتر و کاراتری در کارخانه است . مجمع عمومی محل مناسبتر اعمال اراده کارگران ، قابل اتکا تر، قابل دسترستر، و نمایندگان انتخاب شده قابل کنترلتر و عزل و نصب تر و قابل حسابرسی ترند. به نسبت سندیکا مجمع عمومی تشکل مناسبتری است.
پرتو:اول مه و تحرکات این دوره را پشت سر گذاشتیم. آیا فکر میکنید که مجموعه این تحرکات و این سوخت و ساز و این ارتباطات در میان کارگران میتواند جای پای محکمتری باشد برای ادامه کار و فعالیتهای آتی؟ مبنایی باشد برای پیگیری خواسته هایی که در همین اول مه طرح شدند، از جمله مبارزه با فقر و بیکاری تا مبارزه برای افزایش دستمزدو بیمه بیکاری و .... چقدر میتواند سکوی پرش کارگران برای برداشتن گامهای بعدی باشد؟
رحمان حسین زاده : به نظرم میتواند مبنای بسیار محکمی باشد. اتفاقا یک خاصیت اساسی اول مه در جامعه ای مثل ایران، چه قبل از اول مه و چه بعد از آن باید کاری کنیم که اتحاد و همبستگی را محکم کنیم. فعالین کارگری دست در دست هم بگذارند. متاسفانه در سالهای قبل که اول مه خوب هم داشتیم، اما این وجه از کار که اتحاد و همبستگی و خواسته ها پیگیری شوند، کمرنگ شده و یا از دستور خارج میشد. لازمست اتحاد و همبستگی موجود در مبارزات پیش رو و جاری محکم شود. ارتباطات و آشنایی های فعالین کارگری در اقصی نقاط کشور باید به یک شبکه مبارزاتی محکم تبدیل شود. حول آزادی همین دستگیر شدگان اول مه امسال این شبکه ها و ارتباطات برای اعمال فشار و آزادی این کارگران میتوانند اقدام کنند. فرصتی است که اتحا بین کارگران شاغل و بیکار را علیه بیکاری به وجود آورد. لازمست اتحاد کارگری علیه بیکاری را سازمان داد. در نتیجه فرصتی است که کارگران ار تهران و سنندج و هفت تپه و شوش و ارومیه و تبریز و از مراکز مختلف کارگری متحد تر شوند. این اتحا را باید به تشکل تبدیل کرد، حال چه تشکل سراسری کارگری و یا تشکل در مراکز کارگری مشخص و در کارخانه ها .