-- Logo ---->

 

جنبش سبز و نقش شیرین عبادی

هلاله طاهری

شش سال قبل در شهر اسلوپایتخت (نروژ) شیرین عبادی بعد از دریافت جایزه صلح نوبل، همان روز در یک کنفرانس مطبوعاتی پیام به عاریت گرفته از جناح "اصلاحات" جمهوری اسلامی به رهبری سید خاتمی را برای تطهیر اسلام و جمهوری اسلامی به گوش دولتهای غرب رساند. گفت"اسلام با حقوق بشر منافات ندارد" و "جهان با حضور گوناگونی ادیان و تنوع فرهنگها زیباست". او جایزه اش را اساسا مدیون دوره خاتمی و جنبش "اصلاح طلبی" بود، چرا که دولتهای اروپایی در شکار لحظه ها برای نزدیکی با جناحی از رژیم بودند، تا "دیالوگ انتقادی" و مذاکرات را با جمهوری اسلامی ادامه دهند . این فرصت پیش آمد و خاتمی "همسوی" غرب و نماینده بخش بورژوازی مایل به مدل غرب و قشری از خرده بورژوازی در ایران ظهور کرد. خاتمی نقش بزرگی در آن دوران برای جلب اعتماد غرب به جمهوری اسلامی داشت. اگر چه او با تنی نیمه جان تا به امروز خود را رسانده اما با جنبش سبز دگر بار، خود را نشان داد. موقعیتی که عبادی اینروزها کسب کرده اما متفاوت است. او بخاطر موقعیت "حقوق بشری" و "دمکراسی خواهی" اش در نزد دولتهای غربی و بخشی از سازمانهای حقوق بشری حنایش هنوز رنگ نباخته و برای همین هم بموقع از آب نمک در آورده شد تا در مدار سبز "جنبش مدنی" بحرکت درآید.

زمانی او در مدار "دیالوگ تمدنها" بدور خاتمی میچرخید و خدمت بزرگی به جنبش او کرد. او برای اسلام هم آبرو خرید چرا همانطور که در پیامش پیدا بود او اسلام را با حقوق بشر و جمهوری اسلامی را با دولتهای اروپایی به آشتی دعوت میکرد. جهان میدانست که جمهوری اسلامی بر سر زنان چه آورده و قانون اساسی زن ستیز گواه این موضوع است. از طرفی هم مبارزات زنان آزادیخواه و برابری طلب در کنار دیگر جنبشهای معترض به رژیم براه افتاده بود و دیگر قابل برگشت نبود . همه آگاه بودند که موج براه افتاده مردمی از هر قشر و گروه با وجود اینکه سرکوب میگردید قابل توقف نیست. دول غربی به اندازه خود جمهوری اسلامی از حرکات سکولار, آزادیخواهانه و خلاف جریانی جنبشی که وسیعا در میان مردم ریشه میدواند هراس داشت. تجربه انقلاب 57 را بیاد داشتند و میبایست یک جایی ریلی را که مردم میخواستند دنبال بگیرند، منحرف کنند و چیز دیگری تحویل مردم دهند. خاتمی نماد "دمکراسی جمهوری اسلامی" و شیرین عبادی نماد "حقوق بشری در ایران" شد. این تلاش تا به امروز و در شکل و شمایل "اصلاح طلبی" از یکی به دیگری تحویل داده شده و با آن رژیم جمهوری اسلامی را در کلیت خود سر پا نگه داشته اند.

عبادی در جواب به مسئله رسیدن به "آزادی" در ایران میگوید که این جامعه "فاصله بسیاری با آن دارد". اما بلافاصله تصریح میکند و میگوید "مبنای ارزیابی وی قانون اساسی و کنوانسیون هایی ست که دولت ایران به آنها پیوسته و مفاد آن را پذیرفته است"(مصاحبه با بی بی سی- سایت فارسی بی بی سی). این همان خطیست که او سالها پیش به گوش جهان رساند و امروز هم وفاداریش را دوباره اعلام میکند. برای شیرین عبادی ها، نوشین خراسانی ها، شهلا لاهیجی ها، این دوستان دروغین زنان، قانون اساسی زن ستیز قابل دفاع بوده و اسلام با حقوق زنان منافات ندارد. حقوق بشر ایشان از نوع حقوق بشر دولتهای اروپایی و مدل پست-مدرنیسم رایج در غرب است که بسته به منفعت طبقاتی و ملی هر گاه لازم بدانند از حقوق انسانها و بویژه زنان میزنند و در کنار دولت سرکوبگرشان علیه مردم می ایستند. مثالهای تاریخی این نوع از "دمکراسی خواهی" و "حقوق بشری" را ما بارها در سرمایه داری "مدرن" این عصر شاهد بوده ایم.

بی بی سی, این بلندگویی اصلاح طلبی و جنبش سبز میگوید موسوی در تدارک شکل گیری جنبش مدنیست. موسوی در ادامه این وقایع صریحا ادامه جنبش را " مسالمت آمیز" اعلام کرده که حول تک ماده "ابطال انتخابات" باید بچرخد. عبادی هم موسوی را پشتوانه مردم میداند و از مردم میخواهد که در صحنه با موسوی و جنبشش باقی بمانند. از دیگرتلاشهای عبادی در کنار دیگر سازمانهای بین المللی برگزاری "روز همبستگی جهانی با جنبش مردم ایران" و دعوت از زنان در جهان به "سیه پوشی برای قربانیان ایران" ست. آنجایی که به تلاش برای آزادی همه زندانیان سیاسی بر میگردد قابل پشتیبانی است و ما این روزها از این نوع حرکات را هر روزه در شکلهای متفاوتی شاهدیم. اما آیا این همه هدفیست که او و مخملباف و گنجی و خیلی ها امروز به نام "تلاش مردم ایران برای نیل به دمکراسی" بخورد افکار عمومی میدهند؟ واقعیت این است که همه این اقدامات در خدمت جنبش موسوی برای مهار کردن اعتراضات آزادیخواهانه مردم بوده که به کل نظام اعتراض دارند. آنها میخواهد در کنار جنبش سبز و رهبرش در مقابل شکل گیری جنبش دیگری که به هیچ کدام این دو جناح وصل نیست و با کل رژیم مسئله دارد بمانند و بجنگند.

امروز ايران تحت سلطه حکومت اسلامى با گذشت سی سال توحش و بربريت علیه مردم با تحولات بزرگى روبروست. اینسوی صحنه نمایش جنگ "قدرت" جناحهاست و آنسوی صحنه آتش فشانی است که در غلیان است. آتش فشانی که عزم میکند با خود هر دو جناح را ببرد و به گورستان تاریخ بسپارد. در آن صورت جایی هم برای سوپاپ اطمینانهای نجات نظم سرمایه و جناحی از جمهوری اسلامی هم چون شیرین عبادیها هم باقی نخواهند ماند. آتش فشان جنبش آزادیخواهانه با دفن این رژیم میخواهد الغای همه نابرابریها و تبعیض جنسی و بردگی زنان، حجاب، اعدام و زندان و کشتار را از صحنه پاک سازد. بر ویرانه های این سرزمین میخواهد جهانی بسازد برای همه، سرشار از آزادی و برابری. میخواهد به بردگی مزدی و جنسی پایان دهد. آنگاه باید پرسید که کدامین دنیا زیباست؟ دنیایی سرشار از آزادی و برابری و سعادت و خوشبختی برای بشریت بدون هیچ ادیان و فرهنگ انسان ستیز یا دنیای "اسلام حقوق بشری و تنوع ادیان و فرهنگها"ی مورد نظر عبادی؟

halale_taheri@yahoo.com