اعتراض آگاهانه ومتحدانه مردم  تهدیدات سپاه پاسداران را خنثی میکند

 

سیف خدایاری

 

  جمهوری اسلامی در صدد تحمیل  دور جدیدی از سرکوب و اختناق بر جامعه ایران است. به خون کشیدن اعتراضات خیابانی ،دستگیریهای گسترده و تبدیل کردن کل ارگانهای امنیتی به دستگاه شکنجه و توحش، اعدامهای دسته جمعی و اعترافات تلویزیونی تنها بخشی از تلاش همه جانبه ماشین سرکوب و توحش جمهوری اسلامی در مقابله با اعتراضات موجود در جامعه است. اگر جمهوری اسلامی در خرداد سال شصت به بهانه جنگ و دشمن خارجی توانست نسلی از آزادیخواهان جامعه را به قتلگاه ببرد و پایه های بربریت اسلامی را بنیان نهد، این بار هم به بهانه براندازی و توطئه می خواهد این تراژدی را تکرار کند.اصولاً جمهوری اسلامی محصول سرکوب مخالفان نظام بویژه نیروها و انسانهای آزادیخواه و رادیکال جامعه است وجنگ و خشونت نعمتی است که بر سفره جهل و جنایت آنها نشسته است. رئیس اداره سیاسی سپاه پاسداران  در تازه ترین اظهاراتش به سبک همکار خود ذوالقدر که قلمها را می شکست و زبانها را می برید از کور کردن چشم ها سخن می گوید:"در این حوادث چشم فتنه آسیب دید اما کور نشد و اکنون باید چشم فتنه را کاملاً کور کرد و از حدقه در آورد ".احمدی مقدم ها و اژه ای ها روی مانور برخورد با " آشوبگران و اغتشاشگران " بربریت اسلامی را  در زشت ترین شکل آن و با ابعادی هر چه وسیع تردر خیابان و زندان و تلویزیون به نمایش گذاشته اند. در بیانیه سپاه پاسداران از لزوم برقراری امنیت و آسایش و رفاه با برخورد قاطع با آشوبگران سخن می رود! صحبت کردن از امنیت و آسایش توسط اصلی ترین ارگان سرکوب و عامل بی امنیتی و خشونت سازمان یافته در  جامعه بزرگترین توهین به امنیت و آسایش است.این تهدیدات که با پشتوانه سخنان خامنه ای در نماز جمعه 29 خرداد در برخورد با مخالفان به جامعه صادر می شود حاکی از تصمیم اینها برای ادامه قتل و عام های وسیع و سرکوب شدید است. 

سی سال از حاکمیت سیاه و قرون وسطایی جمهوری اسلامی می گذرد و سپاه پاسداران در این مدت در کنار وزارت اطلاعات ، کمیته های انقلاب ، نیروی انتظامی و کل دستگاه سرکوب کاری غیر از مخل کردن امنیت وآسایش مردم ومحروم ساختن توده های وسیعی از مردم از حداقل امکانات زندگی وآنچه آنان رفاه  می نامند نداشته است. جمهوری اسلامی چه دردوران اعدامهای دهه شصت  توسط خلخالی ها و بهزاد نبوی ها و موسوی ها و چه در سرکوب هر روزه نظریها و الله کرم ها و ذوالقدرها و احمدی مقدم ها غیر از سرکوب و اختناق و اعدام هیچ پیامی برای مردم نداشته است.

  سپاه پاسداران از چند ماه قبل با راه اندازی سایت گرداب دور جدیدی ازسرکوب و خشونت را با تهاجم به فضاهای انترنتی شروع کرد. در مرحله اول این تهاجم تحت عنوان مقابله با" جرائم سازمان یافته انترنتی" تعدادی از نویسندگان و دست اندرکاران سایت های " مستهجن " را به عنوان مانوری برای مقابله با هر روزنه از آزادی به جامعه معرفی نمود و پرونده اقدام علیه امنیت عمومی را به ناف آنها بست تا راه هر گونه فعالیت رسانه ای حتی در دنیای مجازی را ببندد. در دور جدید از تهاجم سازمان یافته سپاه پاسداران و وزارت اطلاعات عکس دهها نفر از شرکت کنندگان در اعتراضات اخیر را روی سایت گرداب گذاشته است وبا ادعای براندازی شبکه ای به نام "دارکوب" از همین امروز مقدمه اجرای سناریوی شکنجه و کشتار و سرکوب را چیده است و "امت حزب الله" را برای جرم تراشی و پرونده سازی علیه دستگیر شدگان و زندانیان سیاسی دعوت کرده است. از سوی دیگر ظرف دو هفته گذشته دهها نفررا در زندانهای مختلف کشوربه بهانه قصاص یا قاچاق مواد مخدر اعدام کرده اند تاماهیت واقعی خود را به جامعه یادآوری کرده باشد. پیدا شدن اجساد در بیابانهای اطراف تهران یادآور فاجعه قتل های زنجیره ای در دوران سید خندان "اصلاحات" است. هزاران نفراز جوانان و انسانهای آزادیخواه دررویدادهای اخیر دستگیر شده اند ،بسیاری از آنان از محل کار و زندگی و دانشگاه ربوده شده اند و تحویل شکنجه گاههای وزارت کشور و وزارت اطلاعات داده شده اند. ظاهر قضیه این است که این تهاجم گسترده به بهانه سرکوب "اغتشاشات" اخیر شروع شده است، اما در واقع دامنه آن بسیار فراتر ازرویدادهای اخیر است. در چند سال اخیر زندانهای جمهوری اسلامی مملو از هزاران  نفر انسان آزادیخواه و شریف جامعه بوده است.دستگیری بیش از 150 نفر از کارگران در مراسم ماه مه امسال نمونه بارز این تهاجم علیه انسانهایی است که خواهان حقوق خود و درجه ای از رفاه و امنیت و آسایش در جامعه هستند.جمهوری اسلامی با این تهاجم گسترده آزادیخواهان و نیروهای رادیکال در جامعه و بیش از همه طبقه کارگر را نشانه گرفته است . جناح مصلحت اندیش ورانده شده از هرم  قدرت حاکمیت در قالب "جنبش سبز" بنا به مصلحت جناحی خود و از ترس شکستن سد و نابودی کل نظام، جناح مقابل را به آرام کردن فضا دعوت می کند اما جناح مقابل با خشونت هر چه بیشتر به سرکوب ، دستگیری و پرونده سازی ادامه می دهد . این جناح بدرستی تشخیص داده است که جز با سرکوب ومرعوب کردن مردم و چنگ و دندان نشان دادن نمی تواند موجودیت خود را حفظ کند.

    آنچه این دور جدید از سرکوبها را از دوره های پیشین متمایز می کند تلاش بخشی از رژیم برای تطهیر خود از جنایات و پاک کردن دست خود از خون هزاران انسان آزادیخواه است که در سه دهه گذشته توسط جناحهای مختلف قتل عام شده اند. جنبش سبز از لزوم کاستن از فشارها و جلوگیری از حادتر شدن اوضاع سخن می گوید و رفسنجانی و اعوان و انصارش ریاکارانه از همدردی با دستگیر شدگان سخن می گوید، آنها می خواهند از فضای موجود هم برای تطهیر خود و هم برای پیشبرد اهداف جناحی و در نتیجه حفظ موجودیت جمهوری اسلامی استفاده کنند. رسانه های بورژوایی نیز که دنباله جنبش سبز و اصلاحات در ایران هستند مزوّرانه عجز و لابه های این جنبش را خوراک تبلیغی خود برای شکل دادن به فضای سیاسی ایران کرده است . آنها نیز در تلاشند تا با تطهیر بخشی از نظام، حاکمیت جمهوری اسلامی را برای چندین سال دیگر تمدید کنند.

اما آزادیخواهان و انسانهای رادیکال جامعه بویژه طبقه کارگر که منفعتی در بقای جمهوری اسلامی وجناحهای مختلف آن ندارند بدرستی می دانند که سرکوب و اختناق خصلت اصلی جمهوری اسلامی است و در این جنایات کل باندها و دستجات و جناحهای جمهوری اسلامی از موسوی و خاتمی و کروبی گرفته تا خامنه ای و احمدی نژاد و سپاه پاسداران شریک اند. آنها فریب دعواهای بین جناحی را نمی خورند و مبارزه متشکل خود را مستقل از پرچم سبز وسیاه علیه کل موجودیت جمهوری اسلامی ادامه می دهند . امروزه تلاش برای آزادی دستگیر شدگان و کل زندانیان سیاسی بخش مهمی از مبارزه آنها را شکل می دهد. باید در مقابل این تهاجم ایستاد و به هیچ یک از جناحهای جمهوری اسلامی اجازه نداد که به بهانه برخورد با" اغتشاشات" دوران جدیدی از حاکمیت سیاه خود را شروع کنند. از سوی دیگر نباید به جناح سبز اجازه داد خواسته ها و مطالبات مردم بویژه آزادی زندانیان سیاسی و دستگیرشدگان اخیر فدای بند و بست آنان با مصلحت نظام اسلامی شود.