درسهایی از جنبش  ١٨ تیر (در دهمین سالگرد مبارزات هیجدهم تیر)

آذر مدرسی

 

ده سال پیش در چنین روزهائی دنیا شاهد شش روز جدال رودر روی مردم علیه حاکمیت جمهوری اسلامی بود، دنیا شاهد شش روزی بود که جمهوری اسلامی را لرزاند. روزهائی که هراس را در دل هر دو جناح رژیم چه اصلاح طلبان در قدرت و چه جناح خامنه ای کاشت. ١٨ تیر٧٨ روز به میدان آمدن جنبش سرنگونی جمهوری اسلامی با همه جناح های آن بود. نشان دادن این واقعیت بود که سرنوشت جامعه و سیاست در ایران را فقط دو جناح درون رژیم تعیین نمیکند و اعلام ورود مردم به عنوان نیروی سوم و متمایز از جنگ جناحها در صحنه سیاست و برای سرنگونی کلیت رژیم بود. جوانانی که در این روزها فریاد میزدند "بیست سال سکوت تمام شده، مردم قیام شروع شده" و "آزادی اندیشه با ریش و پشم نمیشه" نشان میدادند که چه دره ای عمیق میان آمال و آرزوها و جنبششان با جنبش اصلاح طلبان حاکم وجود دارد. ١٨ تیر اعلام ورود مردم به یک مبارزه وسیع و فعال برای خلاصی از شر جمهوری اسلامی بود.

این جنبش هرچند فقط شش روز به طول انجامید و سرکوب شد، اما چنان روشن هویت مستقل خود را از جناح های رژیم و دعواهای درون خانوادگیشان، نشان داد که سران رژیم از خطر مستقیم و انکارناپذیر تحرک ١٨ تیر،  صحبت کردند و مطالبه مستقیم و سرراست "براندازى" و "ختم نظام" آن، را به هم نشان دادند و علیه اش متحد شدند. خاتمی و اصلاح طلبان حاکم یکباره عبای حریر و  لبخند نورانی و شعار جامعه مدنی را کنار گذاشتند و دست به سرکوب این جنبش و خط و نشان کشیدن برای مردمی شدند که علنا به جمهوری اسلامی اعلام جنگ کرده بودند.

از همین تاریخ جمهوری اسلامی مقابله جدی با این جنبش را بطور جدی در دستور خود گذاشت. جنبش عظیم سرنگونی رژیم اسلامی  اعلام موجودیت کرده بود و جمهوری اسلامی را در کلیت خودش هدف قرار داده بود. سرکوب هر صدای اعتراضی در دانشگاه، کارخانه، محله، تلاش نقشه مند و متمرکز برای نابود کردن هر درجه از تشکل و بویژه تشکل کمونیستی،  گوشه هائی از این جنگ اند، که جمهوری اسلامی پس از ١٨ تیر ٧٨، علیه مردم، و علیه طبقه کارگر و مبارزه آنها برای سرنگونی رژیم، در سراسر ایران براه انداخت. اوج این سرکوبها در جریان ١٣ آذر ٨٦ و تقابل با دانشجویان ازادیخواه وبرابری طلب و دستگیری فعالین کارگری امسال، و درست در گرماگرم بساط کمپین انتخابات رئیس جمهوری، بود.

امروز ده سال از ١٨ تیرمیگذرد. ده سالی که جامعه، جمهوری اسلامی، نیروهای سیاسی پوزیسیون و اپوزیسیون دچار تحولات و تغییرات جدی شده اند. اما دو جنگ کماکان در این جامعه وجود دارد، جنگ جناحها و جدال مردم علیه کلیت این رژیم. در این ده سال صفبندی نیروهای سیاسی دستخوش تحولات مهمی  شده است.

امروز با عروج جنبش سبز اسلامی، بخشی از نیروهای سیاسی، از نیروهائی مانند حزب توده و فدائيان اکثريت، جمهورى خواهان ملى و ناسيونال-اسلامى، که سالها بعنوان مدافعان رژيم ظاهر شدند، تا جریانات راست پرو غربی مانند داریوش همایون و کل چپ پوپولیست، رسمی یا غیر رسمی و خجولانه به جنبش سبز پیوسته اند.  چپ پوپولیست به نام "انقلاب و کمونیسم" امروز رسما فعال جنبش سبز، البته جناح سکولار و چپ آن، میخواهند  "زیرکانه" بر جنبش سبز اسلامی رنگ سرخ بزنند!

امروز از جانب بخش اعظم اپوزیسیون  خارج از حکومت، علاوه بر جنبش اسلام سبز، شاهد تحرکی برای پیوند دادن و یکی اعلام کردن اهداف ١٨ تیر ٧٨ و اهداف جنبش خودشان هستیم. گویا جنبش سبز ادامه طبیعی ١٨ تیر ده سال پیش است و ده سال پیش مردم و جوانان برای دفاع از اسلام راستین محمدی، برای پرچم سبز امثال موسوی و پاسداری از دستاوردهای انقلاب خمینی به خیابان آمدند. گویا جوانان شعار"مردم قیام شروع شده، بیست سال سکوت تمام شده" را سر دادند، تا به اسلام سبز برسند. سران اصلاح طلبان و خیل عظیم مجیزگویان و حامیانشان حافظه مردم را دست کم میگیرند. در همه اظهارات درخشانشان از خاتمی و موسوی و دفتر تحکیم وحدت گرفته تا بیانیه های "شداد و غلاظ" جریاناتی مانند حزب دموکرات کردستان و مخلفات جریانات ملی – مذهبی،  در مورد اینکه ١٨ تیر در دوره حاکمیت اصلاح طلبان اتفاق افتاد، اینکه این جنبش مطالبه اش نه آزادی بیان برای هم دستجات درون رژیمی که برای کل جامعه بود، اینکه  سرکوبگران این جنبش خاتمی و جناح اصلاح طلب بودند، سکوت میکنند! همانطور که در دوره عروج اصلاح طلبان "فراموش کردند" که ٢ خردادی های ٧٦ همان ٣٠ خردادی های ٦٠ هستند! همانطور که "فراموش میکنند" که رهبران جنبش سبز، مبتکرین و رهبران انقلاب فرهنگی سالهای ٦٧-٦٠ بودند!  سرقت ١٨ تیر از طرف جنبش سبز تلاشی است در تبدیل کردن این جنبش و این پرچم به جنبش و پرچم ضدیت با خواست جوانان برای یک زندگی شاد و انسانی، به حرکتی علیه مطالبه زنان برای خلاصی از تحجر ضد زن، و به سکویی در مقابل کیفرخواست طبقه کارگر علیه فقر و استثمار! تلاشی که  بخشی ازرژیم برای تحمیل و تبدیل آن به پرچم اپوزیسیون جمهوری اسلامی انجام میدهد، و مثل همیشه حمایت میدیای غرب و طیف وسیعی از اپوزیسیون ملی – مذهبی را با خود دارد.

از مهمترین درسهای ١٨ تیر ٧٨ این بود که اردوی سرنگونی طلبی که در ١٨ تیر به میدان آمده بود یکدست و همه با هم نیست. یکی از درسهای مهمی که هر انقلابی و کمونیست و آزادیخواهی باید بیاموزد این است که  جنبش همه با هم برای سرنگونی جمهوری اسلامی توهم و شکننده است. امروز به بهای زیاد و  تحمیل هزینه سنگینی بر میلیونها مردم محروم، همه شاهدند که در غیاب یک آلترناتوی قوی کمونیستی، مردم میتوانند گوشت دم توپ جنگ جناح ها شوند و اعتراض و شورش برحق شان دستمایه پیشروی یک بخش ارتجاع در مقابل بخش دیگری شود. و مهمتر از همه، ١٨ تیر باز هم به همه آموخت که کمونیستها و طبقه کارگر باید صف متحد و کمونیستی خود را هر چه زودتر و سریعتر شکل دهند و خود را برای جدال نهائی آماده کند.  واقعیت این است که بدون یک صف رادیکال و کمونیستی، بدون  یک حزب کمونیستی که نمایندگی انقلاب کارگری و کمونیسم را در دنیای سیاست امروز بعهده بگیرد، نمیتوان از شر جمهوری اسلامی در همه ابعاد سیاسی – اقتصادی و اجتماعی آن خلاص شد، و نمی توان رفتن رژیم را به حلقه ای در پیروزی مردم تبدیل کرد.