فاتح شیخ

جبهه مقابله با جنجال انتخاباتی رژیم و اپوزیسیون بورژوائی حامی آن

انتخابات جاری رئیس جمهوری در ایران، یک هجوم گسترده برای تحمیل ارعاب و بیحقوقی بیشتر بر طبقه کارگر و جامعه است که دارد با سروصدای کریه به اوج پایانی خود می رسد. کارگران آگاه و مردم آزادیخواه از کانال مقابله با این هیاهوی رسوا، مبارزه وقفه ناپذیر خود علیه رژیم حاکم را ادامه می دهند و کمونیستها در صف مقدم این مقابله سیاسی طبقاتی، یک دم از افشای رژیم اسلامی خادم سرمایه و اپوزیسیون بورژوائی حامی آن باز نمی ایستند. این موج هجوم، یک جبهه موقت نبرد است و از فردای معرکه گیری انتخابات جای خود را به جبهه های اصلی تر و پایدارتر نبرد طبقاتی می دهد. با تمدید پست ریاست احمدی نژاد یا عروج هر یک از سه جانی دیگر به این پست، مبارزه آشتی ناپذیر کارگران و مردم تشنه آزادی، بار دیگر تندتر از پیش، یقه رژیم را خواهد چسبید. دور بعدی مبارزه بیشک با قطب بندی طبقاتی اجتماعی شفافتر و صف آرائی سیاسی روشنتر پیش خواهد رفت. اما هر قدر ماشین سرکوب و ارعاب رژیم و مجاهدت نیروهای کمکی اپوزیسیون در این دور، جمعیت بیشتری را پای صندوقهای وهن و تحقیر بکشاند، سرکوبگری رژیم در دور بعدی از نظر سیاسی و روانی امکان گسترش بیشتری خواهد داشت. همچنانکه هر میزان ایستادگی ما در برابر این هجوم، موضعمان را در نبردهای آتی تقویت خواهد کرد. مساله این است که طبقه کارگر و صف آزادیخواهی و برابری طلبی جامعه با کسب آگاهی بیشتر و اتحاد محکمتر از این مقابله بیرون بیاید.           

این انتخابات نیست. صحبت از انتخابات و دامنه آزادی آن چرند محض است. صحبت از حق رای مردم بیشرمانه ترین اهانت به حق رای و به نفس حرمت انسانی آنهاست. این یک صحنه تجاوز جمعی همه جناحهای رژیم اسلامی و بخش اعظم اپوزیسیون بورژوائی، به ابتدائی ترین حقوق شهروندان جامعه است. این معرکه گیری، تکرار امروزی صحنه های شکار بردگان است. کشاندن جمعیت به پای صندوقهای رای تکرار امروزی راندن بردگان با شلاق به میدانهای نبرد گلادیاتورهاست. با این تفاوت که بردگان امروزی از امکان عینی برای رهائی از بردگی و امکانات واقعی دفاع از حقوق شهروندی خود برخوردارند و در نتیجه مسئولیت بیشتری بر عهده دارند. واقعیت این است که هر کس در این جنجال رسوای موسوم به انتخابات، ورقه "رای" به صندوق بیندازد، دانسته یا ندانسته دارد حق رای خود، شهامت مدنی خود و عزت نفس انسانی خود را زیر پا له می کند. دارد بر موقعیت تحقیرشده، بیحقوق شده، سرکوب شده و مرعوب شده خود و همه شهروندان جامعه زیر حاکمیت اسلامی، مهر تایید می زند و رژیم از این مهرها نه برای "انتخاب" یکی از این چهار رجاله جانی، بلکه برای تحمیل تحقیر بیشتر، بیحقوقی و سرکوب و ارعاب بیشتر بر جامعه استفاده می کند.

 

رنگ بحران اقتصادی

این معرکه گیری در عین حال یک صحنه از کشمکش جناحهای رژیم بر سر نحوه مقابله با مبارزات مردم و نجات رژیم اسلامی شان از تنگناها و بحرانهای اقتصادی و سیاسی و ایدئولوژیک آن است. ویژگی کشمکش این دوره در این است که سهم اقتصاد درب و داغان ایران از بحران بزرگ اقتصاد جهان، کفه بحران اقتصادی را در مجموعه بحرانهای دیرینه جمهوری اسلامی سنگین تر کرده است. در این موقعیت بالقوه مهلک، شبح نبردهای حادتر طبقه کارگر با رژیم اسلامی سرمایه و کل بورژوازی در افق جامعه ظاهر شده و اردوی سرمایه را به وحشت انداخته است. درنتیجه پروسه انتخابات رئیس جمهوری به وضوح رنگ بحران اقتصادی به خود گرفته است. ترجیع بند درازگوئیهای چهار رقیب این مسابقه به اقتصاد گره خورده است. جنجال بپا کردن احمدی نژاد در جریان مناظره با موسوی در افشای فساد اقتصادی رفسنجانی و ناطق نوری و اطرافیان آنها، قبل از هر چیز تلاش برای پرده پوشی وقیحانه فسادها و ناکامیهای دولت خود در عرصه اقتصاد و تلاش برای جا انداختن این تقلب است که گویا بحران اقتصادی گریبانگیر جمهوری اسلامی، نه ناشی از ماهیت سرمایه دارانه اقتصاد ایران و دولت اسلامی خادم آن بلکه حاصل فساد بخشی از سران جا خوش کرده رژیم است. اما افشاگری بی پرده احمدی نژاد در عین حال تلاش برای کشاندن توده فلاکت زده به پای صندوقهای انتخابات با استفاده از عوامفریبی پوپولیستی در ارتباط با معضل اقتصاد است.  

معضل اقتصاد در جامعه از مقطع شکست پروژه تعدیل سیاسی رژیم توسط خاتمی و جریان دو خرداد برجسته شده است و انگیزه تبلیغات پوپولیستی احمدی نژاد در دور قبلی جدال او با رفسنجانی هم که وعده می داد پول نفت را سر سفره مردم مردم ببرد بازتاب آن واقعیت بود. اما این بار پس از ناکامی اقتصادی رژیم اسلامی با وجود برخورداری از صدها میلیارد دلار درآمد دولتی از رانت نفت و با حادتر شدن بحران اقتصادی جمهوری اسلامی در دل بحران جهانی، معضل لاعلاج اقتصاد بیش از هر دوره دیگر حیات جمهوری اسلامی گریبانش را می فشارد. از این رو یک مجرای مشترک تلاش هر چهار رقیب این معرکه گیری انتخاباتی برای کشاندن مردم به پای صندوقها انگشت گذاشتن بر معضل اقتصاد و ادعای در دست داشتن عصای موسی برای حل آن است. محسن رضائی از "انقلاب اقتصادی" دم می زند و کروبی می گوید همان دیدگاه رضائی را دارد گرچه او تا پله "انقلاب اقتصادی" بالا نمی رود! محور عوامفریبی و پوپولیسم رنگ و رو رفته موسوی هم اساسا بر پاشنه اقتصاد می چرخد. اما واقعیت آشکار این است که هیچیک راه حلی برای این معضل ندارند و نیازی که همه آنها را به چنگ انداختن به این ریسمان وادار کرده کشاندن مردم به تن دادن به حقارت شرکت در انتخابات با هدف گرفتن جواز سرکوب بیشتر مردم در دوره حاد مبارزات اقتصادی و سیاسی پیش روی جامعه است.

 

رابطه با آمریکا و غرب

محور دیگر کشمکش جناحها در این دوره و در این جدال معین، راههای متفاوت برخورد آنها به رابطه جمهوری اسلامی با غرب و آمریکاست. اما از سس تند موضع احمدی نژاد تا آلترناتیوهای ملایمتر سه نامزد دیگر، هدف مشترکشان آشکارا استفاده از موقعیت افت کرده آمریکا برای تحکیم موقعیت رژیم در معادلات منطقه و بهره برداری از آن در سرکوب مبارزات طبقه کارگر و مردم ایران در دور آتی نبردهای سیاسی طبقاتی جامعه است. تحولات بزرگ اقتصادی و سیاسی در جهان و بویژه افت موقعیت سرکردگی آمریکا در آرایش پرتحول جهان بخصوص در عراق و خاورمیانه این امکان را در اختیار جمهوری اسلامی گذاشته است که در تعامل با غرب از موضع نسبتا مساعد، توجه و حمایت کل بورژوازی جهانی را برای سرکوب قطعی مبارزات کارگران و مردم ایران بسوی خود جلب کند و با سازمان دادن تعرض شدیدتری بر طبقه کارگر بتواند بحران اقتصادی را تخفیف دهد. این متن مشترک پلاتفرم همه جناحهای رژیم و نامزدهای مسابقه انتخاباتی جاری رئیس جمهوری است. در این مورد مشخص تلاش همه جناحهای رژیم برای کشاندن مردم به بیراهه ننگین انتخابات با حمایت گرم کلیه رسانه های غرب و بخصوص کانالهای فارسی زبان رو به ایران روبرو شده است. وحدت استراتژیک همه اردوی جهانی سرمایه علیه طبقه کارگر و توده های محروم به رغم هر اختلاف ناسیونالیستی در این عرصه و در این روزها در ارتباط با نمایش انتخابات جمهوری اسلامی به وضوح مشاهده می شود.

 

گسترش شکافهای قومی

در کنار دو محور بحران اقتصادی و رابطه با آمریکا و غرب، بقیه مواردی که رنگ خود را بر مسابقه نامزدها برای کشاندن مردم به انتخابات زده است، بهره برداری از بیحقوقی گسترده شهروندان جامعه در زمینه های سیاسی و مدنی و ازجمله تلاش برای گسترش شکافهای قومی است. تکیه بر گسترش شکافهای قومی علاوه بر اینکه یک شگرد مشترک کروبی و موسوی با جریانات ناسیونالیست قومپرست برای کشاندن جمعیت بیشتر به پای صندوقهای انتخاباتی است، درخود هم یک منفعت مشترک طبقاتی آنهاست. کروبی و موسوی و طیف جریانات بورژوای ناسیونالیسم قومپرست نظیر حزب دمکرات کردستان نه فقط در کشاندن مردم به انتخابات بلکه در خود گسترش دادن شکافهای قومی و ایجاد تفرقه و تقسیم در صفوف مردم بر مبنای زبان و قوم اشتراک منافع دارند. نسبت دادن این قضیه به "توهم" جریاناتی نظیر حزب دمکرات کردستان به کروبی، ربطی به واقعیت ندارد. اینها در ایجاد و گسترش شکاف قومی منافع مشترک دارند. جمهوری اسلامی با ایجاد خفقان همه جانبه و محدود کردن هر نوع آزادی ازجمله حتی در زمینه استفاده متکلمین به زبانهای غیر زبان رسمی از زبان خود در عرصه های اجتماعی، چنان بیحقوقی گسترده ای به جامعه تحمیل کرده است که امروز بخشی از خود آن رژیم با استفاده از آن تلاش می کند جریانات قومپرست را تشویق کند که با کشاندن هر جمعیتی از مردم ناراضی و بیحقوق به این صحنه رسوای انتخابات باز هم جمهوری اسلامی را تقویت کنند و باز هم بر تداوم محرومیت مردم از ابتدائی ترین حقوق سیاسی و مدنی مهر تایید بزنند.

 

همسرائی اپوزیسیون بورژوائی

یکی از نشانه های ورشکستگی سیاسی بخشی از اپوزیسیون جمهوری اسلامی در مقابل پیشرویهای ناسیونالیستی رژیم و عقب نشینی سیاسی آنها بر مبنای لولای مشترک طبقاتی با رژیم اسلامی سرمایه در جریان این معرکه گیری انتخاباتی خود را نشان داده است. از داریوش همایون و حمایتش از "گفتمان مطالبه محور" تا خود فعالین شناخته شده این پروژه تا فرخ نگهدار که میگوید: همین است که هست، چیز دیگری یافت نمی شود، سی سال گشتیم! تا طرفداران "همگرائی" تا مدافعان تفرقه قومی و جریانات ناسیونالیست آماده به سازش نظیر حزب دمکرات کردستان، همگی از این فرصت استفاده کرده اند تا سطح توقع مردم را از خواست سرنگونی جمهوری اسلامی به تن دادن به حقارت شرکت در چنین افتضاحی به نام انتخابات پائین بکشند. افتضاح آشکارتر این موضع حمایت از انتخابات رژیم در آن است که خود این نیروها تاکید می کنند که توهمی در مورد رژیم و در مورد امکان پیشرفت توقعات و مطالبه هایشان ندارند و با این تاکیدات نشان می دهند که حمایت آنها از این انتخابات رژیم صرفا از سر منافع مشترک طبقاتی آنهاست. ما کمونیستها، کارگران و همه صف آزادی و برابری جامعه این حمایت و کرنش اپوزیسیون بورژوائی به رژیم اسلامی را در این مقطع حساس مبارزه طبقاتی جامعه ثبت کرده ایم.

درنقطه مقابل این همسرائی اپوزیسیون بورژوائی، منافع واقعی طبقه کارگر به روشنی ایجاب می کند که از آحاد شهروندان خواسته شود نه فقط تن به حقارت شرکت در این نمایش مسخره ندهند، با پای خود این راه وهن و تحقیر را طی نکنند، با دست خود بر ورقه ادامه سرکوب و ارعاب اسلامی مهر نزنند، بلکه فعالانه علیه این جنجال سرکوبگرانه بایستند و جاپای خود را برای ادامه مبارزه طبقاتی متحدانه تر و قاطعانه تر دور آتی تا بزیرکشیدن رژیم اسلامی حامی سرمایه و بنای یک دنیای بهتر بر اساس آزادی و برابری انسانها محکمتر کنند.

***