گاف های  عبدالله مهتدی در دفاع از فدرالیسم

سیف خدایاری

 

فدرالیسم نیز مانند« دموکراسی» و «حقوق بشر» از جمله  فرمولهای  توهم آمیزی است که این روزها از سوی تعدادی از شیفتگان قدرت راست بورژوایی در ایران از رسانه هایشان بگوش می رسد . این حقیقت که  در جامعه ایران امروز  فدرالیسم در مطالبات مردم جایی ندارد تقریباً بر همه کس معلوم است.اما در شرایطی که مردم از دست توحش اسلامی و فشار اقتصادی تا مغز استخوان فرو رفته به ستوه آمده اند ممکن است بخشی از مردم به جان آمده  به هر دستاویزی برای نجات جان خود متوسل شوند . در غیاب چشم اندازی روشن و تصویری شفاف از آینده سقوط توده های به جان آمده به دامان بربریت قومی اگر نه اجتناب ناپذیر بلکه تا حد زیادی محتمل است، بویژه که ویروسهای قومی و هویت های کاذب در شرایط بحرانی اینچنینی بهتر می توانند رشد کنند و با وجود درک بالای بیشتر مردم متأسفانه هنوز جامعه در برابر چنین ویروسهایی مصونیت کسب نکرده است.اما تناقضات فدرالیسم برای افرادی که  توسط نورافکن های رسانه ای و ژورنالیسم مزدورمغزشویی شده اند هر قدر باشد ، برای طراحان و سناریونویسان آن به مراتب پیچیده تر است. برخی از این  تناقضات  بحدی آشکار است که با هیچ حیله ای نمی توان آن را در پشت الفاظ و جملات دمکرات مأبانه پنهان کرد. در این نوشته  به تعدادی از این گاف ها و لاف زنیها از زبان   عبدالله مهتدی در مصاحبه با صدای آمریکا در 17 آوریل امسال می پردازم .

     اول از همه آقای مهتدی  بدون کوچکترین اشاره ای و لو بصورت فرمالیته به مردم  و حق انتخاب آنها که قاعدتاً باید یکی از پایه های اصلی «دمکراسی» باشد ،  به تعریف و توصیف سیستم مورد نظرش می پردازد؛ اوفدرالیسم را«  سهیم بودن و مشارکت در قدرت سیاسی بین مناطق یک کشور ، دادن امکان دخالت در اداره امور روزمره مناطق و ایجاد دموکراسی بیشتر و بهتر در مدیریت مناطق»  ذکر می کند. بدون اینکه به بررسی  جوانب مختلف پروسه فدرالیسم بپردازیم ،خود این تعریف به اندازه کافی گویای ابتذال سیاسی این جریانات  است. تعریف آقای مهتدی که تفاوت زیادی با سایر تعاریف از سیستم فدرال ندارد به ما نشان می دهد که صورت مسأله نه رفاه ، خوشبختی ، امنیت و آسایش مردم ؛ بلکه تقسیم قدرت و سهیم بودن مناطق در قدرت دولت مرکزی است.  البته روشن است منظورآقای مهتدی و نظریه پردازان فدرالیسم از مناطق،  تعداد معدودی ازافرادی است که در مناطق مورد نظر ایشان باید نماینده دولت مرکزی در غارت سرمایه های مردم ، تعرض به مردم  و سرکوب خواسته های طبقات فرودست و در یک جمله نمایندگی دولت سرمایه داری درآن مناطق باشند. روشن است در صورتی که نیازهای نظام سرمایه داری به تأمین بازار برای مواد خام و فروش کالا ایجاب کند،  دولت ملی و بومی بهتر می تواند با نیازهای سرمایه داری جهانی  تطبیق داده شود، چرا که چنین دولتهایی دارای ابزارهایی برای حاکمیت برمردم هستند . تعدادی از این ابزارها مانند دین یا مذهب افراد ، آداب و رسوم قبیله ای و عشیرتی ، زبان و فرهنگ براحتی می تواند در خدمت منافع زمینی و مادی حاکمان جهل در نظام سرمایه داری قرار گیرد .بهرحال همانگونه که خصلت وجودی همه ی حاکمان و رؤسای قبایل است در  فرمول آقای مهتدی هم  خبری از شکل دولت ، شیوه مداخله مردم در قدرت ، حقوق انسانها و شرایط زندگی «انسانهای بی شکل »در قلمرو آنها نیست ، بزعم این آقایان این رابطه از پیش در شکل دولتهای موجود بورژوایی در همه جای دنیا تعریف شده است و آقای مهتدی برای اینکه بتواند به رؤیاهای مخاطبان خود  فانتزی بیشتری بدهد  ، سیستم فدرال آمریکا ، آلمان ، سوئیس و کشورهای مشابه را در ویترین تبلیغاتی خود قرار می دهد؛ و از طریق رؤیا سازی پروژه خودرا ارائه می دهد.

  در ادامه مصاحبه و زمانی که یکی از مشکلات پیاده سازی سیستم فدرال در ایران توسط مهمان دیگر برنامه که از موضع ناسیونالیسم عظمت طلب ایرانی در مقابل مهتدی قرار گرفته است، مبنی بر درهم تنیدگی جامعه ایران و تعین ناپذیری ایران بر اساس پارامترهای قومی ، زبانی و ... نشان داده می شود ، مهتدی عنوان می کند که الزامی نیست بر مبنای یک شاخص یا یک عامل سیستم فدرال را پیاده کرد، می توان این سیستم را بر اساس اشتراکات زبانی یا قومی و یا شیوه ای دیگر پیاده نمود .تا این لحظه قرار بر این بود که بر مبنای ویژگیهای قومی و  اشتراکات فرهنگی و زبانی یا دینی مردم را دسته بندی کنند و آنها را در حصارها و دیوارهای فعلاً نامرئی اما در تکامل خود کاملاً مرئی قرار دهند، اما وقتی با مشکل مکان قرار دادن مرزها و پرچین ها روبرو می شود،  تئورسین فرمول دیگری را برای ساختن ملات قدرت خود ارائه  می دهد و دوباره با مراجعه به فانتزی رسانه ای اش ، کشور آلمان را مثال می زند که بر اساس تقسیم بندی سیاسی اما در قالب ایالت های فدرال شکل گرفته است و عجالتاً دست از فرمول بندی قومی و زبانی بر می دارد .مهتدی در میان سخنانش برای این تقسیم بندی ها، بر تاریخ و وضعیت مشخص هر منطقه تأکید دارد. منظوراو از تاریخ و وضعیت مشخص که آن را در ابهام باقی می گذارد ، همانگونه که دردنباله سخنانش به آن اشاره می کند،کل پلاتفرم مهتدی  برای اداره منطقه مورد نظر خود را نشان می دهد . او می گوید،"در کردستان به طور مثال مناطق کرد نشین غرب را به عنوان یک واحد سیاسی و یک منطقه در نظر بگیریم که می توان در داخل همین منطقه هم تقسیمات کشوری خاص برقرار نمود." ناگفته پیداست که هدف مهتدی از تقسیم بندی دیگر در منطقه کردستان مقابله پیشرس با انتقادات طرف مقابل درباره تعین ناپذیری کردستان است. چرا که همه می دانند اشتراکات موجود بین بخش های مختلف مناطق کردنشین به اندازه اشتراکات آن با بیشتر مناطق ایران است. مهتدی برای اینکه از توضیح و تجویز این فرمول خودنوشته برای سایر مناطق ایران ناتوان است و در مقابل حریفی نسبتاٌ زیرک قرار گرفته است، تأکید می کند که البته این امر برای تمام ایران الزامی نیست و مجبور نیستیم تمام کشور را بر اساس این تقسیم بندی ، سامان بدهیم.در اینجا مهتدی بطور غیرمستقیم  تعین ناپذیری کشور بر مبنای ویژگیهای قومی را می پذیرد .

    مهتدی در میان سخنانش به تقسیم بندی  فعلی وغلط مناطق کشوری اشاره می کند و کامیاران را مثال می زند که جزو استان کردستان است اما چند کیلومتر پایین تر از آن که مردمش به گفته مهتدی تفاوت دینی ، زبانی و قومی با مردم کامیاران ندارند ،در استان کرمانشاه قرار گرفته اند . اگر بخواهیم شفاف تر از مهتدی حرف بزنیم و زبان ریاکارانه او را کنار بزنیم باید می گفت  بخشی از مناطقی که در استان کرمانشاه قرار دارد با بقیه ساکنان این استان دارای تفاوت دینی ، زبانی و قومی اند  . نکته اینجاست که مهتدی این تفاوت را در منطقه کوچکی از سرزمین مورد ادعایش می بیند و بر می شمارد اما در جای دیگر ادعا می کند که نه تنها این مناطق بلکه 300 کیلومتر پایین تر یعنی ایلام هم جزو مناطق کرد نشین است چون همه به زبان کردی حرف می زنند و از ماکو تا دهلران  را دارای اشتراکات قومی برای تشکیل تیولداری خود می بیند، و بدواً مهمان برنامه محمد علی مهرآسا را که به گفته خود کرد سنندج است اما از لهجه های مختلف زبان کردی سر در نمی آورد را به باد انتقاد می گیرد.

 

    مهتدی برای اینکه نشان دهد فدرالیسم راه حل خوبی برای سهیم شدن در قدرت است دو مثال منطقه ای هم می آورد که هیچ انسان عاقلی نمی تواند آنها را  الگوی موفق حتی در چهارچوب ارزشهای دنیای سرمایه داری بنامد. اوسیستم  فدرالیسم ووجود کردها را عامل انسجام عراق و وحدت آن می نامدو آن را به عنوان الگویی موفق برای مردم ایران و عمدتاً مناطق کردنشین تجویز می کند.مهتدی حتی پا را از این درازتر کرده و می گوید حتی افغانستان هم نوعی فدرالیسم است. البته مهتدی پر بیراه هم نرفته است. فدرالیسم در عراق که هنوز پایه های آن بسیار لرزان و به یمن ملات قوی ناتو و نیروی نظامی چند میلیونی و هزینه های چند صد میلیارد دلاری نگهداشته شده است ، الگوی خوبی برای رسیدن به قدرت افرادی مانند مهتدی ها و هجری هاست ، برادران آنها در کردستان عراق 17 سال است از این موهبت دمکراسی برخوردارند  . مهتدی می داند که در همین عراق فدرال و موفق! در 5 سال گذشته طبق آمار رسمی 160 هزار نفر در آتش اختلافات قومی و دینی خاکستر شده اند، شمار بیشتری از این تعداد معلول و ناقص العضو شده اند، هزاران کودک یتیم شده و سرنوشت خود را به تروریسم اسلامی برای عملیات خودکشی مقدس ، بازار بیرحم کار و تن فروشی در خرابه های عراق فدرال  داده اند. در چند سال گذشته غیر از حاکمان و صاحبان قدرت کسی در عراق یکروز آرام ندیده است ، با این وجود  هنوز هیچ گرهی از مشکلات مردم در عراق باز نشده است و دوران حکومت صدام با همه جنایاتش به صورت رؤیایی برای بیشتر مردم در آمده است. با آمارهای رسمی منتشر شده می توان بزرگترین فاجعه انسانی در اول قرن را در عراق نشان داد . اگر فدرالیسم همان نعمتی است که مردم افغانستان و عراق از آن بهره مند شده اند و مشکلات آنان حل شده است و به دموکراسی رسیده اند، معلوم می شود که اتفاقاً این همان چیزی است که مردم درعراق و افغانستان و هیچ کجای جهان  نمی خواهند.

مهتدی برای اینکه به ناسیونالیسم عظمت طلب ایرانی تضمینی مبنی بر تجزیه طلب نبودن کردها  بدهد با ادامه سیاست شتر مرغی خود و بدون اینکه به خواست و اراده مردم برای تعین سیستم و چهارچوب سیاسی اشاره کند، به گذشته باستان ایران مراجعه کرده و می گوید« ایران در زمان هخامنشیان هم ساتراپ نشین بوده است و در سده های میانه تا دوران قاجاریه ممالک محروسه ایران وجود داشته »که گویا هر دو نوعی سیستم نیمه متمرکز و فدرال بوده اند و می توانند الگویی برای ایران امروز باشند. به بیان دیگر مهتدی و فدرال خواهان سیستم ملوک الطوایفی را ایده آلی برای خودشان قرار داده اند . آیا مسأله به همین جا ختم می شود و هیچکس به مهتدی و فدرال چی ها نخواهد گفت مردم ساتراپ نشین واهالی تابع نظام ملوک الطوایفی فقط دو خاصیت برای ممالک محروسه داشتند، اول تأمین نیروی نظامی برای جنگ های مقدس ملی و دوم پرداخت خراج به ممالک محروسه برای تداوم سیستم ظلم و استثمار. مهتدی  در انتخاب سیستمی برای بقدرت رسیدن خود اشتباه نکرده است ، اشتباه او اینجاست که در محاسبات رؤیایی خود وجود مردم را نادیده می گیرد وارزش آنها را به انسانهای چند صد سال پیش تنزل داده است، و بی شرمانه خواب بچه های بعقوبه و قندهار را برای کودکان کرمانشاه وارومیه می بیند.

  مهتدی و شرکا هررؤیایی برای رسیدن به قدرت برای خود داشته باشند ربطی به واقعیت سیاسی ایران امروز و خواسته های مردم آگاه و مبارزو رفاه و خوشبختی و امنیت مردم ندارد. نه فرمول سراپا بیمار فدرالیسم و نه سیاست ناسیونالیسم عظمت طلب آریایی نمی تواند چشم اندازی روشن برای مردم در ایران باشد. مسأله اصلی در ایران جدال طبقاتی و نبرد برای زندگی بهتر و دنیایی عاری از اختلافات طبقاتی است که در همین اختلاف طبقاتی هزاران انگل و قارچ آلوده رشد می کنند وبالقوه می توانند زندگی مردم را مانند عراق و افعانستان امروز که مهتدی رؤیای آن را در سر می پروراند به تباهی و نابودی بکشد. برای مردم آگاه و زحمتکش که نفعی در مالیخولیای قدرت بورژوازی در هر دو شکل فدرالچی و ناسیونالیسم مرکزی ندارند هیچ امر مقدسی وجود ندارد و این حق برای آنان محفوظ است بر بستر فضایی نسبتاً آرام و بدور از جنگ و خشونت و تهدید و ترور" سرنوشت " خود و آینده سیاسی مطلوب خود را تعیین کنند .

 pooyarastbin@yahoo.com