مردم اراذل و اوباش واقعی را میشناسند

سعید آرمان  

 

در تاریخ ‌ 19 آوریل جناب احمدی نژاد دومین مقام رژیم فاشیستی اسلام ایران در ابداعی جدید طرحی از نوع اردوگاه‌های کار اجباری هیتلر را به‌ منظور به‌ اصطلاح خودش "آدم" کردن "اراذل و اوباش" در چهاردهمین همایش پلیس ایران، ارائه‌ داد.

 

این ابداع جدیدی بدنبال عدم موفقیت طرح "امنیت اخلاقی" میباشد که‌ از دو سال قبل با تعرض هر چه‌ بیشتر و سازمانیافته‌ تر از قبل و با تامین هزینه‌ گزاف، گله‌های وحشی و عقده‌ای نیروی انتظامی را برای حمله‌ به‌ فعالین سیاسی در دانشگاه‌ها و کارخانجات و محلات کارگری تا حقوق مدنی و آزادیهای اجتماعی و فردی و دخالت در کلیه‌ شئون زندگی خصوصی همه‌ آحاد جامعه‌، رها کردند و به‌ دستگیری، شکنجه‌ و هتک حرمت انسانی مردم و بویژه‌ جوانان پرداختند. تحت نام "مبارزه قاطع" با "اراذل و اوباش"‌ عمل شنیع و به‌ غایت وحشیانه‌ اعدام را گسترش دادند و وحشت را در جامعه‌ گستراندند. اکنون بعد از 2 سال از گذشت این "طرح" جناب رئیس جمهور ایجاد اردوگاه‌های اجباری و کشیدن کار از گرده‌ بخشی از قربانیان این نظام نابرابر تحت عنوان "اراذل و اوباش" را در کویر و معادن در سر میپروراند و فرماندهان جنایکار رژیم اسلامی را توجیه‌ میکند.

 

اولا، سردمداران جنایتکار و فاسد رژیم اسلامی ایران این الفاظ رکیک را آراسته‌ بخشی از قربانیان نظام سرمایه‌ داری میکنند که‌ هیچ نقشی در آفریدن این تباهی و نابرابری نداشته‌ و ندارند. اگر برای یک لحظه‌ این صورت مسئله‌ را از سران رژیم بپذیریم، ارازل و اوباش واقعی این جامعه‌ خود سردمداران نظام هستند.

بزهکاری، قتل و تجاوز و تن فروشی، اعتیاد به‌ الکل و مواد مخدر در جامعه‌، خود ریشه‌ در نابرابریهای این جامعه‌ دارد. هیچ انسانی آدمکش بدنیا نمیآید و قاتل و جانی و دزد متولد نمیشود. آنچه‌ انسانها را به‌ اعمالی همچون دزدی، جنایت، تجاوز، فحشا، اعتیاد و هزار و یک عارضه‌ ناهنجار اجتماعی دیگر سوق میدهد نه‌ "ذات خلافکار" انسانها و امری مربوط به‌ ژنتیک و گروه‌ خون آنها، بلکه‌ سیستم و نظام سیاسی اجتماعی و اقتصادی حاکم است که‌ با تحمیل فقر و نابرابری و ایجاد دره‌ای عمیق بین طبقات دارا و استثمارگر با طبقه‌ کارگر و زحمتکش و استثمار شونده‌ صدها هزار انسان را قربانی اهداف سودجویانه‌ خود کرده‌ است.

 

در هر جامعه‌ای ولو بورژوایی با وجود درجه‌ای اندک از استانداردهای انسانی، هیچ مقام اداری آن قادر به‌ بیان چنین توهینهایی به‌ آحاد شهروندان جامعه‌ نیست. این اظهارات خود جرم بحساب میآیند و  فرد خاطی بخاطر آن محاکمه‌ و یا از مقام خود ناچار به‌ استعفا میشوند.

 

در ثانی باید پرسید چرا کار در معادن باید بعنون تنبیه‌ حساب شود؟! مگر نه‌ اینکه‌ میلیونها انسان شریف و کارکن این جامعه‌ از ایران گرفته‌ تا سایر کشورها از قبل این کار شاق و مرگبار معیشت خود و خانواده‌اشان را تامین میکنند. مگر کار در معدن بخشی از تامین نیاز اقتصادی و تکنولوژی بشر بحساب نمیآید و در نتیجه‌ بهره‌ این کار شاق و طاقت فرسا میلیاردها انسان از زغال تا مس و آهن آن معادن بهره‌ نمیبرند؟! جالب اینجاست که‌ این "فرمایشات طلایی"  در حالی زده‌ شده‌ است که تازگی ‌ 12 کارگر معدن زغال سنگ کرمان در اثر نا امنی محیط کار جان خود را از دست داده‌اند.

 

 

یک نگاه‌ ساده‌ به‌ خیل عظیم بردگان سکس در دبی بیاندازید تا به‌ منشا تجارت سکس پی ببرید. احمدی نژاد با طرح فرستادن "اراذل و اوباش" به‌ اردوگاه‌های کار اجباری در معادن و مناطق کویر آشکارا گریبان خود و دولتش را که‌ بانی این اوضاع هستند خلاص میکند و از پرداختن به‌ ریشه‌های واقعی بزهکاری و اعتیاد و فحشا طفره‌ میرود.

باید قربانیان را همچون بیمارانی که‌ به‌ بیمارستان نیاز دارند بایشان رفتار شود و در جامعه‌ مداوا شوند. اولین راه‌ حل و گام اساسی برای غلبه‌ بر جامعه‌ای مملو از بزهکار و فقر و تلاطمات اجتماعی باید به‌ ریشه‌های اصلی آن پی ببریم و راه‌ علاج را از آنجا شروع کنیم.

 

در جامعه‌ای که‌ فقر بیداد میکند، میلیونها نفر بیکارند و در قرن بیست و یکم درصد بالایی از بی سوادی رنج میبرند و امکانات و بودجه‌ لازم به‌ آن اختصاص داده‌ نمیشود اما در عوض میلیاردها دلار برای سرکوب و تحمیق و اجیر کردن مشتی انگل و اوباش بدون محاسبه‌ صرف میشود. در جامعه‌ایکه‌ عظیم ترین منابع ثروت آن توسط اقلیت ناچیز قبضه‌ و بهره‌ برداری میشود. در جامعه‌ای که‌ سی سال آزگار یک مشت جانی و آدمکش بصورت حرفه‌ای و قانونی و علنی با مردم همچون حیوان رفتار میکنند و آزار و شکنجه‌ میکنند و در ملأ عام به‌ وحشیانه‌ترین روش قرون وسطایی‌ زن و مرد را سنگسار میکنند و کودکان را اعدام و در چهار راههای شهرها حلق آویز میکنند. در جامعه‌ای که‌ استعمال کنندگان مشروبات الکی را به‌ دار میبندند و شلاق میزنند. در جامعه‌ای که‌ شریفترینها و کارکن ترینهای آن را بخاطر تجمعات و اعتراضات و تشکیل سندیکا و اتحادیه‌ و مجامع عمومی شان زبان میبرند و شلاق میزنند، قاعدتا جمعی هم از این اوضاع متاثر میشوند و به‌ بزهکاری روی میآورند.

 

"در اعتراض به‌ سخنان احمدی نژاد جمعی از مهندسان و تحصیل کردگان معدن در حال جمع آوری امضا برای بیانیه ای در اعتراض به اظهارات محمود احمدی نژاد مبنی بر به کار گماشتن افرادی با عنوان اراذل و اوباش در معادن هستند. در ادامه توضیح داده‌اند که اکنون بیشترین بخش کارهای معادن توسط نرم افزارها و به صورت مکانیزه انجام می شود و یکی از پیشرفته ترین علوم ما مکانیک سنگ است که مسلما اراذل و اوباش(خط تاکید از من) از پس آن بر نمی آیند. آنان "مهندسین و تحصیلکردگان" بعد حقوقی اظهارات احمدی نژاد را نادرست خوانده و مطرح کرده اند که در هیچ کدام از قوانین ما واژه ای یا جرمی به نام اراذل و اوباشی وجود ندارد و بر زبان آوردن آن از طرف شخص دوم مملکت منطقی و معقول نیست.

 

در جامعه‌ایکه‌ "روشنفکرش" هنگامی خم به‌ ابرو میآورد که‌ به‌ مقام معظم "روشنفکری" خودش توهین میشود و در مقابل سی سال توهین به‌ ارزشهای انسانی خارج از موقعیت شغلی و طبقاتی انسانها "وجدانش' را آزار نداده‌ و نمیدهد، جای تعمق است. روزانه‌ اگر بخواهند به‌ کسی توهین بکنند، میگویند "برو حمال". این از زمان سلطنت پهلوی تا به‌ امروز بخشی از طبقه‌ کارگر که‌ از قبل کار شاق بارکشی و باراندازی تامین معاش میکنند مورد "محبت" روشنفکر و غیر روشنفکر جامعه‌ ایرانی قرار گرفته‌ و سالهاست "اراذل و اوباش" هم به‌ لیست این توهینها اضافه‌ شده‌ است.

 

دولت در مقابل جامعه‌ مسئول است. دولتی که‌ برای معضلات جامعه‌ راه‌ حل نداشته‌ باشد و تنها به‌ صلاح زور متوسل میشود و به‌ نقش خود در آفریدن این همه‌ از خود بیگانگی انسان و مصائبی که‌ در جامعه‌ بیداد میکند، اذعان نکند باید گور خود را گم کند و مردم با کلیت آن تعیین تکلیف بکنند.

 

جمهوری اسلامی از زمره‌ رژیمهای سیاسی طبقاتی است که‌ سی سال بعنوان دولت سرمایه‌داران طبقه‌ کارگر را استثمار و در بی حقوقی محض اسیر کرده‌ است. بخشی از این طبقه‌ به‌ فحشا، اعتیاد، بزهکاری سوق داده‌ شده‌ و باید زخمهای وارده‌ بر پیکره‌ آن ترمیم شود. این امر در گرو تعیین تکلیف با منشا اصلی این مصائب یعنی نابرابریهای اقتصادی است که‌ جمهوری اسلامی نماینده‌ سیاسی اجرایی آن است. سئوالی که‌ ممکن است در مقابل طرح شود این است که‌ با کسانی که‌ مرتکب جنایت میشوند باید چکار کرد؟ بدون تردید هیچ کسی که‌ مرتکب قتل میشود نباید بدون محاکمه‌ و مجازات رها بشود. اما بحث اساسا بر سر نحوه‌ محاکمه‌ و شکل مجازات فرد خاطی است. رژیم اسلامی با کارنامه‌ای مملو از جنایت و آدمکشی و قتلهای زنجیره‌اید و ترو مخالفین و شکنجه‌ زندانیان و تجاوز به‌ زنان و هزار و یک نوع دیگر این مسائل رژیم صالحی برای محاکمه‌ با هدف اصلاح فرد در جامعه‌ نیست. بلکه‌ اساسا منظور از مجازات اعمال شنیع ترین نحوه‌ کشتن و سرکوب فعالین سیاسی و اجتماعی است. مردم ایران خود در 30 سال گذشته‌ با حکومت اوباشان دست و پنجه‌ نرم کرده‌ و با آوردن هیچ طرحی ولو اینکه‌ فاشیستی باشد، خانه‌ نشین نشده‌ است و نخواهند شد. 

 

ایجاد شرایط اقتصادی یکسان، تغییرات بنیادین در نظام قضائی حکومت، توزیع ثروت بجای فقر، جایگزینی  آموزش ارزشهای انسانی بجای فرهنگ خشن و غیر انسانی و برچیدن بنیادهای تحمیق مردم و تحمیل خرافه و دخالت دادن کلیه‌ آحاد در شکوفایی جامعه‌ و بهره‌ بردن از خلاقیتهای فردی در خدمت عموم از اولین اقدامات حکومت کارگران در فردای سرنگونی نظام سر تا پا فاسد و نابرابر اسلامی سرمایه‌ بعنوان تولید کننده‌ کلیه‌  مصائب اجتماعی خواهد بود.

***