-- Logo ---->

 مظفر محمدي

تهديد و سازش

تهديدات جنگي و مذاكرات چند جانبه دولتهاي  سرمايه داران، سناريوي كثيفي است كه طبقه كارگر و مردم آزاديخواه نبايد زير بار آن بروند. انتظار و بلاتكليفي و گرفتار آمدن  در چنبره سياست و منفعت خواهي مشتي سرمايه دار انگل كار ما نيست. بايد بر اينها شوريد.

طبقه كارگر بايد متوجه باشد كه تا زماني كه سرمايه و سود هست،  انسانيت براي جامعه غريبه و بيگانه است. سرمايه داران و دولت و نوكران نظامي و عمامه دار و روضه خوان مساجد و حوزه هاي علميه شان ضد انسانيت و ضد كارگر و ضد زن و كودك اند. بايد بر اينها شوريد و حرمت و انسانيت وشرافت را به جامعه برگرداند. بايد انبارهايشان را مصادره و توزيع كرد، بايد دخالت كرد. بايد اختيار سرنوشت خود را به دست گرفت.

جامعه بر گرده طبقه كارگر ميچرخد اما اقليتي مفتخور و شارلاتان سياسي و نظامي و روضه خوان و تعدادي كه از انسانيت بويي نبرده اند همه نعمات را بالا ميكشند. جامعه به اعتصابات سراسري كارگري، به تظاهرات ميليوني كارگران و خانواده هايشان و به انقلاب كارگري  تشنه است.

سرمايه داران هر كجا سودآوريشان كم آورد، كارگران را به خيابان ميريزند و خانواده هاي كارگري را بي سرپناه و بي نان و بي دارو معيشت رها ميكنند. اين جامعه انساني نيست. بردگي محض است. ضد انسانيست و ضد شرافت  انساني است. اين توحش را را بايد مهار كرد و به دهانش افسار زد. 

طبقه كارگر بايد به عنوان ناجي خود و جامعه پا پيش بگذارد. اگر لشكرهاي طبقه كارگر از مراكز بزرگ و كوچك كارگري بهم بپيوندند، اين نابرابري و تبعيض و ضديت با انسان و اين بي شرافتي محض نظام منحط سرمايه پايان مي يابد. بايد در يك جنگ طبقاتي بوسعت جامعه، بر اين جانيان و غاصبان نان سفره كودكان كارگران شوريد.

شيشه عمر سرمايه داران و دولتشان در دست طبقه كارگر است. سرمايه داري و كارمزدي و بردگي  سرمايه داري ازلي و ابدي نيست. پيروزي طبقه كارگر ممكن است جنگ طبقاتي را بايد از جبهه هاي متفرق و پراكنده و نابرابر به جنگي متحد و سازمان يافته با سرمايه داري تبديل كرد.

 فعالين كارگري، كارگران سوسياليست لولاي اين اتحاد طبقاتي و نمايندگان و سخنگويان منافع مشترك كل طبقه مزد بگيرجامعه اند.

  اين راه نجات كارگران هفته تپه و خانواده ها و كودكانشان، کارگران ایران خودرو، لاستيك سازي البرز  و راه نجات زندگي كل طبقه و همه محرومان جامعه است.  جامعه بشري بدون انگل سرمايه داري و سرمايه داران و حافظانشان، بهشت طبقه كارگر و توده هاي مردم است. كليد اين سعادت و رهايي و نجات بشريت در دستهاي تواناي طبقه كارگر قرار گرفته است.