حکمتیست ها و فعالیت مشترک و حزبی، فعالیت اجتماعی و توده ای   

 

 

تنه زدن به هم غیرقابل اجتناب است. کادر حزب باید ضربه گیر این تنه ها باشد!

 

 

 

 

بهرام مدرسیاسد گلچینی

 

رفقایی از شهرهای مخلتف بخشی از مشکلات خود را  با ما در میان گذشته اند. بخشی مربوط به شرایطی است که در آن هستیم و فشار هایی که وجود دارد و بخش مهمی هم مربوط به نحوه و روش و سبک فعالیتی و کاری است که تک تک مان داریم. این مسایل طرح شده را میتوان دسته بندی کرد و به آنها پرداخت. ما میخواهیم این کار را بکنیم  و فعالیت های رفقایمان را هر چه بیشتر بر اساس یک تصور مشترک کمونیستی و حزبی که داریم، بیش از بیش منسجم کنیم،نمونه های مناسب و خوب فعالیتیمان را تکثیر کنیم و فعالیتهای کم تاثیر و مشکل ساز را باز گو کرده، نقد و بتوانیم از خود و فعالیتمان دور کنیم. خصوصیت یک حکمتیست و یا کمیته کمونیستی ما، در هر جا که هستند و فعالیت میکنند را باید بتوانیم به نسبت اهدافی که داریم منطبق کنیم.  ما  حزبی هستیم که تصمیم دارد انقلاب و قیام کارگران را برای گرفتن قدرت سیاسی رهبری کند.حزبی هستیم که طبقه کارگر و کمونیستها را برای این باید آماده کرده و با خود همراه کنیم. اما اینها هنوز تصمیم ماست و اجرای آن و پراتیک کردن این برنامه و اهدافی که داریم، مستلزم وجود کادر ها و رهبران و قطعا یک تشکیلات با فعالیت مشترک، سبک کار و روش فعالیتی منسجم و کمونیستی و کارگری است.  هدف ما رسیدن به این است و در هر قدمی که بر میداریم این هدف را دنبال میکنیم.

 بطور کلی باید بگوییم که ما هم اکنون در فعالیتهایمان در شهرها با تصویر یک دستی روبرو نیستیم. فعالیتهای متنوع و مختلفی هست. مشکلات و موانع، مستقل ازدلایل سیاسی آنها به نظر ما از یکطرف حاکی از عمق بیشتری در کار فعالین و کادرهای حزب و انتظاراتشان از خودشان و از طرف دیگر بیانگر کافی نبودن "کالیبری" است که همین امروز این بخش از کادرهای حزب دارند. سازمانده کمونیست تلاش میکند  بنا به اهداف و جهت های سازماندهی کمیته های کمونیستی و روش های فعالیتی که در این کمیته ها باید داشته باشیم، وضعیت کنونی رفقا و جمعهای حکمتیست را را بررسی کرده و دیگررفقا و همه کمونیستها را نیز به اتخاذ آن فرابخواند.

ابتدا اما مقدماتی در این رابطه:

فعالیت سیاسی برای ما امری داوطلبانه است. شما اگر کارمند شرکتی یا اداره ای باشید، اگر کارگر کارخانه ای و یا به هر حال حقوق بگیر جایی باشید، حقوق شما، پولی که در ازای کارتان به شما میدهند، ضامن "کنترل" رفتار شما با "دیگران" در محل کارتان است. اگر کاری بکنید که باب طبع رﺋیستان نباشد، اخراجتان میکنند، نانتان را گرو گرفته اند که تضمین کنند  آنطور که میخواهند رفتار کنید. در فعالیت سیاسی داوطلبانه ما، فعالیتی که خطر در آن است و انسان مجبور به ریسک کردن خیلی چیز ها است، این "سیستم" سرمایه دارانه طبعا عمل نمیکند. انسان ها در حزب ما همانطور که آزادانه و داوطلبانه تصمیم به فعالیت سیاسی متشکل با حکمتیست ها را گرفته اند، به همان درجه از آزادی کامل در اعلام خود، ابراز خود و" رفتاری" که به نظرشان درست است را دارند و باید هم داشته باشند. همکاری و تشکل ما در این حزب بنابراین جنبه بسیار بزرگ انسانی را در خود دارد. هر کسی بر خلاف آنچه که در جامعه امروز "معمول" است، خودش است. ما، همه ما در هر لحظه فعالیت سیاسیمان، در همه کارهای مان و در تمام لحظات کار مشترکمان با هم این "خود" بودن را تجربه میکنیم و این هم لازم و ضروری است. بنابراین این طبیعی ترین رفتار انسانی است که در کار مشترکمان با هم "اصطکاک" پیدا کنیم. بر نظراتمان پافشاری کنیم و مستقل از اینکه جدا تا چه حد فلان بحث "سیاسی" یا "غیرسیاسی" است، بقول تیتر این نوشته به هم "تنه" بزنیم. طبیعی است که بر خلاف کارمزدی مان در جامعه، در این حزب هر کسی امکان شکفته شدن، بیان خود و اعلام نظرات خود را در هر زمینه ای داشته باشد. و این هم از ضروریات کار مشترک ما با هم است. این اتفاقا از اختلافات اساسی این حزب سیاسی زنده، شاداب و سرحال با فرقه و سکت های "سیاسی" است. به مجاهدین نگاه کنید، به مباحث حکمتیست ها در دوره جدایی شان از حزب کمونیست کارگری  نگاهی بیاندازید، اختلافات را به روشنی خواهید دید. حزبی که چنین نباشد، اساسا امکان توده ای شدن را ندارد. حزبی که نتواند به اعضا و کادرهایش و به رهبریش حتی نشان دهد که چنین است،  ده میلیون سهل است ده نفر را هم نمیتواند با خود متشکل کند. آنچه که به این حزب توده ای اماکن میدهد که علیرغم همه این "تنه" ها کارش را پیش ببرد و به اهدافش برسد، البته نه توافق بر سر تک تک این "تنه زدن" ها بلکه توافق بر سر اهداف این حزب است. انسان های زنده با روش های گوناگون زندگی، با اخلاقیات متفاوت، با علایق و شکفتگی های مختلف با ... حول یک برنامه و هدف واحد متشکل شده اند. این اتحاد رمز عمل کردن چنین حزبی توده ای است.

اما سول این است که چه کسی باید چنین عمل اجتماعی حول این اهداف را تضمین کند؟  کادرهای حزب! کادرهای حزب اسکلت بندی محکمی هستند که باید تضمین کنند که این  اتفاق نظر حول اهداف  حزب خمیرمایه  تشکل و توافق میلیونها انسانی باشد که باید در این حزب متشکل شوند.

کادرهای حزب اما باید خود بدوا بدانند که با "اختلافات" میان یکدیگر چگونه رفتار میکنند. باید "کالیبر" این را در خود ایجاد کرده باشند که ضربه های ناشی از "تنه زدن های" گفته شده را بگیرند. همانطور که قبلا  گفته شد، وجود این اصطکاک ها امری بسیار طبیعی در فعالیت سیاسی داوطلبانه است، برای کادر ها اما این امر طبیعی وظیفه ای همیشگی را هم با خود دارد، وظیفه این که با چشمان باز به این اصطکاکات برخورد کنند و بدانند که آگاهانه با چنین "تنه زدن ها" چگونه برخورد میکنند و ضربه ناشی از آن را خنثی میکنند. باید بدوا بدانند که چگونه این امر طبیعی را در کنار فعالیت سیاسی مشترک یکدیگر با هم و کل حزب بشناسند. باید به خود و به یکدیگر بخصوص نشان دهند که اختلاف نظر سیاسی را در چهارچوب خود حزب میشود و باید طرح و جلو برد. باید بدانند و به یکدیگر و خود نشان دهند که اختلاف نظر شخصی در هر موردی ضمن اینکه امری طبیعی و بر حق هر فعال کمونیستی است، در کجای فعالیت سیاسی مشترک ما قرار میگیرد؟ باید یاد بگیرند که قطب نمای خود را گم نکنند.

از چنین کادرهای با تجربه ای میتوان انتظار این را داشت که صدها انسان را در حزب خود متشکل کنند و هواسشان باشد که ها علیرغم اختلاف سلایق و شخصیتی با هم دست در دست هم در یک حزب سیاسی برای اهداف سیاسی مشترکی متشکل بمانند و با هم کار کنند. بعید به نظر میرسد کادرهای کمونیستی که خود بدوا نمیدانند با این "تنه زدن ها" به یکدیگر چگونه رفتار کنند، بتوانند ضربه گیر خوبی برای "تنه های" هزاران نفر به همدیگر باشند. این کالیبر و این قابلیت مثل بسیاری از "خصایص " دیگر قابل آموزش و فراگیری است. مهم این است که صورت مسله را شناخته باشیم.

تجربه کادرهای حکمتیست، رهبران جتماعی مردم در کردستان به همه ما نشان میدهد که چگونه یک کادر و رهبراجتماعی مردم با چنین "کالیبری" میتواند حتی دشمنی اهالی بخشی از یک محله  شهر را با محله کنار دستی نه تنها حل کند، بلکه آنها را با هم و با خود برای امر اجتماعی معینی متحد کند. این قابلیت را باید همه ما کسب کنیم.

حزب حکمتیست ها بر خلاف همه جریانات و احزاب چپ موجود نه فرقه از ما بهتران است و نه محل تشکل کسانی که کارشان فقط تهییج کردن یکدیگر است. حزب ما  سکت سیاسی که تنها با هم وحدت به اصطلاح ایدﺋولوژیک دارند هم نیست. حزب ما حزب عمل اجتماعی، حزبی که پایش روی زمین و با مسولیت کامل به رویدادهای اجتماعی مینگرد، است. برای ما اسکلت کادرهای حزب آن استخوان بندی محکمی است که باید همه این ها را تضمین کند. حزب حکمتیست ها با اسکلت کادری محکم خود باید به محل تشکل میلیونها انسان آزادیخواهی که پایشان روی زمین است و میخواهند که زندگی دیگر را ایجاد کنند تبدیل شود. مباحث حزب و قدرت سیاسی و حزب و جامعه منصور حکمت اساسا رو به این "خاصیت" حکمتیست ها دارد. برای کادر کمونیستی که خود را عضو فرقه ای سیاسی میداند و طبعا با کسانی که هم رنگ خود او هستند، "مشغول" است، یک صدم این مشکلات پیش نخواهد آمد. برای رفقای ما اما پیش آمدن چنین مسایلی امری طبیعی است. مهم این است که آن را بشناسیم و قابلیت خنثی کردن "ضربه" های ناشی از آن را در خود ایجاد کنیم.