مصاحبه
تلويزيون
پرتو با مظفر
محمدي در مورد
اول مه
(روزجهاني
كارگر)
پرتو: اول ماه
مه را پيش رو
داريم هيچ لازم
ميدانيد كه
كارگران را
براي شركت در
اول ماه مه
تشويق يا تهيج
كنيد؟
مظفر
محمدي:
روز جهاني
كارگر را
ميشود از
زواياي
گوناگون نگاه
كرد. مسئله
اين نيست كه
كارگر را
تشويق يا
تهييج كنيم كه
اين كار را
بكنند. مسئله
اينست كه
كارگر روز
جهاني كارگر
را چگونه
ميبيند. آيا
اين را مثل يك
مراسم، مثل يك
اعتصاب
ميبيند؟ آن
را گوشه اي و
در ادامه
مبارزه
اقتصادي ديروزش
ميبنيد، ميخواهد
خواستهايي را
مطرح كند؟ ميخواهد
خود را متحد
كند؟ چطور اين
را نگاه
ميكند.
اگرقرار است
كارگران يا
رهبران و
فعالين
كارگري با هم
بنشيند و
تصميم بگيرند
بالاخره بايد
اول ديد كه
اول مه را
چگونه
ميبينند.
پرتو:
مگر نه اين
است كه اول مه فقط
يك روز است؟
مظفر
محمدي: اول مه
ظاهرا يك روز
است . اما
اگر اين روز
را مثل يك
مراسم، يك
روز بزرگداشت و از
اين قبيل نگاه
كنيم خوب ساده
ميگذرد. مثل هر
مراسم و تجليل
و بزرگداشت
ديگر. عده اي
جمع ميشوند و
مراسمي
برگزار
ميكنند و بر
ميگردند خانه
هايشان. منتهي
روز جهاني
كارگر علاوه
بر اهميت
تاريخي اش و اينكه
مساله اي جهاني
است و تمام
طبقه كارگر در
يك روز
ميخواهند
نمايش قدرت
بدهد، به خاطر
موقعيت و
شرايطي كه
امروز
و در آستانه
اول مه امسال،
بشر و طبقه
كارگر در آن
زندگي ميكند،
اهميت دارد. اگر اول
مه را اينطور
نگاه كنيم،
اگر كارگر
بيايد و بگويد
سرنوشت بشر را
عده اي ديگر
دارند تعيين
ميكنند، بگويد
كارگر برده
نيست. كارگر
صاحب جامعه
است و
ديگرنميخواهد
سرنوشت جامعه
را بوش و
پنتاگون و بلر
و در دالانهاي
نوكران
سرمايه و يا
در حوزه هاي
علميه
تعيين شود.
طبقه كارگر بايد
سرنوشت بشر را
تعيين كند،اگر
اينطوري نگاه
كنيم
اول مه خيلي
فراتر از يك
روز و يك
مراسم و يك
بزرگداشت است.
پرتو:
اگر سال ٨٤ را
نگاه گنيم پر
از اعتصابات
كارگري و
نارضايتي و
عصيان كارگري
است و از طرف
ديگر
ناكاميها و ود
و جان به لب
رسيدنشان يك
طرف . جايگاه
اول ماه مه در
چنين شرايطي
چگونه است؟
اگر پيشروان كارگري
مشتاق به سرنوشت
خودشان
بخواهند زير
يك سقف جمع
شوند چه دارند
كه به هم
بگويند چه
نكات مهمي هست
كه بگويند؟
مظفر
محمدي:
گفتم كه
ميشود روز اول
ماه مه در
محافل صد نفره
و هزار
نفره جمع شد و يا با ده
هزار نفر در
خيابان رژه
رفت و گفت كه
دستمزدها
افزايش پيدا
كند و حقوق معوقه
را بدهيد،
كارگر خيلي
بدبخت و
بيچاره است ،
به داد كارگر
برسيد، كارگر
خيلي زحمت
ميكشد و غيره.
اين يك مسئله
است. من فكر
نميكنم اول ماه
مه مشكلات
طبقه كارگر را
حل كند يا فرض
كنيد معضلاتي
را كه دامنگير
طبقه كارگر
است در اين روز
حل شود.اگر
اينطوري
بخواهيم به
مراسم ماه مه
برويم بايد
برويم آنجا و
شرح بدبختي ها
و
مصيبتهايمان
را برشمريم.
چقدر زنداني
داديم، چقدر
خانواده ها
متلاشي شدند، كارگران
چقدر حقوق
معوقه دارند
چقدر كارگر اخراج
شد.
روز
جهاني كارگر
اينطوري نيست.
اول مه روزي
است است كه
طبقه كارگر يك
مملكت حال در
سطح جهاني اش
بجاي خود،
ميايد و
ميگويد من بعنوان
طبقه كارگر با
اين سيستم
تبعيض و نابرابري
و اب سرمايه
داري و
جنگهايش و با
استثمار و
سركوب و نظام
برده داري و
تحميل فقر و
گرسنگي و
اعتياد و
فحشايش و با
همه اين
بلاهايي كه سر
مردم آورده و
مياورند
مخالفم. اين سرنوشت
بشر نيست و
نبايد باشد.
سرنوشت بشر را
نبايد يك عده
مفتخور و جاني
و سودجو ضد
انسان
تعيين كنند.
ديگر
نميپذيرم
ميليون ميليون
انسان از
گرسنگي
بميرند. جنگ
افروزيهايتان
را بر
ميچينم، اين
شيوه اداره
جامعه شايسته
انسان نيست.
اين حيواني
است و ما
دنياي بهتري
را ميخواهيم
بسازيم. طبقه
كارگر حضور
دارد، من در
جامعه حضور
دارم و من حرف
دارم براي جامعه.
اين
روز، روزي است
كه بايد سرها
بسوي طبقه كارگر
برگردد. وگرنه
اگر كارگران مثل روزهاي
ديگر بشينند و
سر توي سر هم
كنند و شرح
بدبختيهايشان
را بدهند خوب
اين ديگر ربطي
به مردم ديگر
و به جوان و زن
و
كارمند و به
دانشگاه و
محله و غيره
ندارد. بايد
توجه كل جامعه
را به خودش
جلب كند. مردم
بگويند
ببينيم كارگران امروز
چه ميگويند؟
طبقه كارگر در
مورد جنگ نظرش
چيست در
منطقه؟ در
مورد مساله
هسته اي چه
نظري دارد؟ در
مورد اين
اتفاقاتي كه
در دنيا
ميافتد نظرش
چيست؟ در مورد
فوري ترين
مسايل جاري
نظرش چيست؟ د رمورد
اسانلو و
آزاديش چه
ميگويد و چه
ميكند... از
مسائل مهم
جهاني گرفته
تا مسائلي كه
يخه طبقه
كارگر و مردم
را گرفته است.
. اگر
اين اتفاق
بيفتد اول مه
در شرايط
امروز جايگاه
مهمي پيدا خواهد
كرد. اين براي
فرداي روز
كارگر
پشتوانه عظيمي
است.
حضور طبقه
كارگر، نمايش
قدرت طبقه
كارگر، ابراز
وجود طبقه
كارگر در اول
ماه مه
پشتوانه فرداست.
پشتوانه هفته
بعد و ماههاي
بعد است
پرتو:
شما هر چه در
مورد اول ماه
مه، طبقه كارگر،
اعتراضات
كارگري هر چه
بگوييم باز و
هنوز موانع
زيادي مطرح
ميشوند. براي
مثال همه جا
تعطيل نيست،
هنوز معلوم
نيست
ميتوانند
تعطيل كنند،
هنوز
تجمعاتشان
معلوم نيست. شما چه فكر
ميكنيد؟
مظفر
محمدي: ميفهمم
كه مساله ساده
اي نيست و پيچيده
است. در
كشورهايي هم
كه بهر حال آزاديهايي
برسميت شناخته
شده اول مه
خيلي آبكي
شده. يك عده
سوسيال دموكرات
و اتحاديه هاي
كارگري
كارگران را جمع
ميكنند و يك
آقايي ميايد و
برايشان
سخنراني بي
خاصيتي ميكند
و تمام
ميشود و
ميروند خانه
هايشان. در
ايران هم
بلاخره خانه
كارگرو محجوب
ميگويد صد
هزار كارگر را
ميتوانم جمع كنم. و يا در
گوشه و كنار
محافل كارگري
مشغولند و
كارهايي
دارند
ميكنند.
مسئله مهم
تدارك
اول ماه مه
است. كاش ميشد
به جاي محجوب
رهبران
كارگران در
شركت نفت، ذوب
آهن، ماشين
سازي و
نساجيها و
شركت واحد اين
حرف را
ميزدند. و
اينها جلو
ميافتادند و
ميگفتند ما صد
هزار كارگر را
در خيابانهاي
تهران جمع
ميكنيم. اين
كار اميدوارم
بشود. حتي اگر
اين كار نشود
و تعدادي از
فعالين
كارگران حتي
اگر مجبور
شوند در روز
جهاني كارگر
بروند و توي
روي محجوب
بگويند تو
بيخود ميگويي
و حرفهاي خودش
را تو رويش
بزنند و
حرفهاي
خودشان را
بزنند اين
امكان پذير
است. حتي
آنجايي كه
مجبورشان ميكنند
كار كنند كه
اميدوارم
اينطور نباشد
و تعطيل شود،
اگر يك ساعت
آنجا حرف
كارگر را بزنند و
كارگر را
نمايندگي
كنند باز يك
كار و يك راه
ديگر است. بهر حال
راههاي گوناگوني
وجود دارد و
ابتكارات
زيادي ميشود
به خرج داد تا
كارگران را
بسيج كرد و
اول مه با
شكوهي را برگزار
نمود. اگر در
جريان
اول ماه مه ۵
تا سخنراني
كارگري و
سوسياليستي بشود،
چند تا
قطعنامه
كارگري صادر و
تاييد گردد، كه
اميدوارم يك
قطعنامه
سراسري باشد،
كه صحبت از
اين ميكند كه
كارگر بايد
سرنوشت جامعه
ايران را تعيين
كند، ما با
جنگ مخالفيم،
اسانلو فردا بايد
آزاد شود...،
آنوقت ما
ميتوانيم
ادعا كنيم كه
اول مه
ميخش را
كوبيده است و از
فرداي روز
كارگر، طبقه
كارگر
قدرتمندي داريم.
و جامعه بازتر
و
اميدوارتري
در پيش رو
داريم.
پرتو:
آيا ميشود گفت
كه اول
ماه مه و روز جهاني
كارگر بازتاب
يا آينه اي
است در مقابل
وضعيت واقعي
طبقه كارگر در
ايران، شما
اگر بخواهيد
به كارگران
ايران در
مقابل
استقبال از اول
ماه مه
ظرفيتهايشان
را يادآوري
كنيد به چه چيزهايي
اشاره
ميكنيد؟
مظفر
محمدي: ببينيد
تا هم اكنون اعتصابات
و مبارزات
كارگري را رهبران
كارگري دارند
هدايت ميكنند.
خيليها دارند
با چنگ و
دندان
ازكارگر و
منافعش دفاع
ميكنند. الان
ميتوان براي
مثال شركت
واحد را
يك نمونه از
نقطه قدرت
طبقه كارگر به
حساب آورد.
شركت واحد
سنديكا دارد،
متشكل است، رهبران
خودش را دارد،
در مقابل
استبداد ايستاده،
رهبرش الان در
زندان است و
حتي كارگراني
كه اخراج شده
اند و در
شرايط
فلاكتباري
زندگي ميگذرانند
ميگويند ما با چنگ و
دندان از سنديكايمان
دفاع ميكنيم،حقمان
را ميخواهيم،
رهبرمان بايد
آزاد شود. اين
نمونه خوبي
است. اگر از
اين نمونه ها
و از اين نقاط
قدرت را ما بچسبيم
من فكر ميكنم
طبقه كارگر در
ايران بايد گامهاي
خيلي سريعي را
رو به جلو
بردارد.
متاسفانه
اين موقعيت در
ماههاي قبل
از
اول
مه درك نشد و در
شرايطي كه سنديكاي
شركت واحد و
كارگران
مبارزه
ميكردند طبقه
كارگر ايران
به ميدان
نيامد و شركت
واحد را تنها
گذاشت. اين
ضعف بزرگي
است. اما
امكان پر كردن
اين خلا هنوز
وجود دارد.
آيا
اول ماه مه
گامهايي در
اين زمينه و
براي جبران
اين كمبود
برداشته
ميشود؟ آيا
رهبران
كارگران
ميايند و
ميگويند ما هم
طبقه اي
هايمان در
شركت واحد را
حمايت همه
جانبه نكرديم
و اشتباه
كرديم.
ميگويند و
ميخواهند كه
همين امروزا
بايد اسانلو
آزاد شود؟
ميگويند
سنديكا بايد
به رسميت
شناخته شود؟
ميگويند
خواسته هاي
كارگران شركت
واحد بايد بي
قيد و شرط اجرا
شود؟
اگر
طبقه كارگر يك
سنگر را بگيرد
بقيه سنگرها
را يكي يكي
فتح ميكند. از
نظر من اولين سنگري
كه بايد فتح
شود
آزادي
اسانلو و
برسميت شناسي
سنديكاي شركت
واحد است. اگر
در اين كار
موفق شويم،
سنگرهاي بعدي
را ميتوانيم
بگيريم.
پرتو:
شما با شهرهاي
ديگر در رابطه
با اول ماه مه
و مراسمشان در
ارتباط هستيد
چه مشكلاتي پيش
رو هست اگر
خيلي خلاصه
بگوييد؟
مظفر
محمدي: كارگر
الان متشكل
نيست، سنديكا
ندارد، شورا
ندارد، مجامع
عمومي اش هنوز
سازمانيافته
نيست،
رهبرانش هنوز
با هم نيستند،
محافل خيلي
پراكنده است،
گرايشات
مختلف دارند
چانه ميزنند
بر سر اينكه
قطعنامه را تو
ندهي و من بدهم
شما چند نفريد
و ما چند
نفريم،
معضلات خيلي
پيچيده اي
وجود دارد. با
وجود اين فكر
ميكنم از پايین و در
ميان كارگران
و كل طبقه
كارگر گوش به
زنگ است كه
فردا چه
اتفاقي
ميافتد؟ اول
ماه مه چه
اتفاقي
ميافتد. اگر
رهبران و
فعالين
كارگري و
كارگران
سوسياليست،
كارگران
بخواهند ميتوانند
اين موانع را
كنار بزنند و
خلا رهبري
كارگر را براي
يك نمايش قدرت
و براي اين كه
افقش را جلو
روي جامعه
بگيرد، پر
كنند. اين
رفقا و دوستان
ميتوانند دستشان
را در دست هم
بگذارند،
فرقه گرايي را
كنار بزنند و
همه با هم همت
كنند تا
كارگران را
بسيج كنند.
ميليوني و
دهها هزاري
اگر نشد، در
ابعاد هزاران
نفر كارگر و
خانواده هاي
كارگري را جمع
كنند. اين كار
امكانپذير
است. بايد
تداركش را
ديد.
پرتو:
و بلاخره چند
كلمه در مورد
جنگ. خواست كارگران،
اول ماه مه و
ربطش به آن.
اين چيزي است
كه جامعه هم
انتظار دارد.
مظفر
محمدي: من فكر
ميكنم اگر اول
ماه مه برگزار
شود و صدتا
خواست كارگري
مطرح شود و
خيلي از اين
حرفها زده شود
اگر بحث جنگ
در آن نباشد
معني اش اين است
كه طبقه كارگر
در يك صحنه
مهمي كه
سرنوشت ميليونها
مردم را در
خاورميانه و در جهان
دارد رقم
ميزند غايب
است. طبقه
كارگر بايد
حرف بزند در
مورد جنگ.
بايد بگويد من
با جنگ
مخالفم. بايد
بگويد من جلو
جنگ را
ميگيرم. طبقه
كارگر بايد
بگويد كه
امريكا بايد
سر جاي خودش
بنشيند و دست
از قلدري و
آقابالاسري
دنيا بردارد.
طبقه كارگر و
مردم ايران
خود سرنوشت خود
را تعيين
ميكنند. آيا معني
اين كار اين
است كه طبقه
كارگر ميرود
كنار جمهوري اسلامي؟
قطعا اينطور
نيست. طبقه
كارگر و مردم
همزمان به
رژيم احمدي
نژاد اعلام
ميكند كه نميتواند
و نبايد فضاي
نظامي درست
كرده و اين
شرايط را
بهانه كند تا
حقوق و
آزاديهاي
مردم را پايمال
نمايد. اگر
اين اتفاق
نيافتد اول
ماه مه ضعيفي
خواهيم داشت.