قطعنامه و قرارهای مصوت کنگره ششم حزب حکمتیست
٢٢ و ٢٣ مهر ١٣٩١- ١٣ و ١٤ اکتبر ٢٠١٢

 

 

 


قطعنامه حزب حکمتیست در باره:
ملزومات پیشروی در اتحاد و تشکل یابی کارگران
مصوب کنگره ششم حزب حکمتیست
٢٢ و ٢٣ مهر ١٣٩١- ١٣ و ١٤ اکتبر ٢٠١٢


طبقه کارگر در ایران همچنان در دفاع پراکنده از معیشت و کار خود در مقابل بورژوازی و دولت نماینده آن به سر میبرد. تفرقه و پراکندگی فعلی طبقه کارگر و رهبران و فعالین کارگری در مبارزه با بورژوازی و دولت، مهمترین عامل توازن قوای نابرابر کنونی بین بورژوازی و پرولتاریا است.


طبقه کارگر در ایران بطور سیستماتیک مورد بزرگترین تعرض از طرف طبقه سرمایه دار و دولت آنها قرار گرفته است. امروز و بویژه با تشدید تحریم های اقتصادی، پرولتاریای صنعتی و توده کارگران و زحمتکشان جامعه و سطح معیشت و امنیت شغلی آنها هدف قرار گرفته است. امری که زمینه تفرقه بیشتر را در میان بخشهای مختلف این طبقه٬ فراهم کرده است. سطح مبارزات کنونی طبقه کارگر چه در بخش صنایع و مهمترین مراکز اقتصادی و چه بخش خدمات و رشته های مختلف کوچک و بزرگ، برای عقب راندن سرمایه و قوانین حاکم بر مناسبات کارگر و سرمایه دار، از قدرت کافی برخوردار نیست. شرط لازم تغییر این توازن قوا و پس زدن تعرض بورژوازی مبارزه متحد و متشکل سراسری طبقه کارگر حول مطالبات سراسری و مشترک است.


مبارزه اقتصادی سنگ بنای مبارزه طبقاتی است:
مبارزه اقتصادى سنگ اول آگاهى طبقاتی طبقه کارگراست. طبقه کارگر در جریان مبارزه مشترک اقتصادی برای بهبود شرایط کار و زندگی خود، بعنوان فرشنده نیروی کار و بعنوان یک موجودیت واحد طبقاتی، به درک طبقاتی از موقعیت خود دست می یابد. این درک طبقاتی، شرایط مادی لازم را برای طبقه کارگر جهت دستیابی به آگاهی سوسیالیستی و تلاش سازمان یافته برای ایجاد یک دنیای بهتر، برای خود و همه شهروندان مهیا میکند.


خودآگاهی طبقه کارگر در نتیجه یک مبارزه متحد٬ مشترک و سراسری اقتصادی بمثابه یک طبقه نه آحاد و یا فقط این و آن صنف کارگری٬ پایه های قدرتمند شدن طبقه کارگر و بویژه گرایش کمونیستی آن در مقابل نفوذ و رشد آرا و افکار بورژوایی و خرده بورژوایی در میان خود است٬ ذهنیتی که بعلاوه از تبدیل شدن طبقه کارگر به دنباله رو و سیاهی لشکر طبقات دیگر ممانعت بعمل می آورد.


برشمردن عامل سرکوب بعنوان مانع اصلی اتحاد و سازمانیابی طبقه کارگر، بیش از آنکه چیزی در مورد طبقه کارگر باشد، اساسا بیان ناتوانی تاریخی خود کمونیستها و چپ در درون طبقه کارگر و در جامعه برای ایجاد اتحاد طبقاتی و سیاسی، است. طبقه کارگر در مبارزه اقتصادی مشترک و سازمایافته، قادر است سنگ بنای اتحاد پایدار و صف مستقل خود در مقابل بورژازی، را بنا نهد.


چپ غیر کارگری بخشی از عامل تفرقه:
اشاعه آرا و افکار بورژوایی در طبقه کارگر نه فقط از جانب دولت و دستگاههای تحمیق آن که از جانب چپ خرده بورژوایی به نام چپ و کمونیسم بطور روزمره صورت میگیرد. این جریانات که از سر منافع جنبشهای خرده بورژوایی و بورژوایی به طبقه کارگر نیازمندند و خود بخشی از عامل تفرقه در میان کارگران اند.


جریانات، گروه ها و شبکه های فعالینی که نقطه رجوع شان به طبقه کارگر، نه این طبقه و مطالبات سیاسی و اقتصادی آن که اهداف سیاسی دیگری است، جریاناتی که به طبقه کارگر، بعنوان وسیله روز برای تقویت پلاتفرم های سایر جنبش های سیاسی، رجوع میکنند. جریاناتی که امروز به بهانه "مبارزه ضد رژیمی"، به کارگر مراجعه میکنند تا آنها را برای پلاتفرم سیاسی روز خود به میدان بیآورند! و روز بعد آنها را تنها بگذارند و "مرخص" کنند!


چپ بورژوایی، جنبشی است که سنتا و تاریخا به بهانه مبارزه "ضد رژیمی"، مبارزه اقتصادی طبقه کارگر را تحقیر و مانع اتحاد طبقه کارگر و کارگران کمونیست بر اساس منافع عینی، زمینی و مشترک طبقاتی آنان شده است. این چپ بالعکس مبلغ تفرقه سازمانی و فرقه ای میان رهبران عملی و فعالین سوسیالیست کارگری است. سنت و جنبش غیر کمونیستی-غیر کارگری که با شاخص های تعیین کننده پیشروی و اتحاد طبقه کارگر بشدت بیگانه و با آنها فاصله دارد. این چپ در عرصه سیاست، به نام چپ و کمونیسم، طبقه کارگر را به دنباله رو جنبش های غیر پرولتری تبدیل میکند.


طبقه کارگر و فعالین کارگری، در مبارزه روزمره خود برای بهبود شرایط کار و زیست خود و در درک ضرورت رفع موانع مبارزه سراسری، متحد، متشکل و مشترک، بیش از هر زمانی متوجه بیگانگی و بیربطی این چپ خرده بورژوایی به زندگی، مبارزه و اتحاد طبقاتی خود شده و از این چپ فاصله گرفته است. دوره کنونی از این زوایه، دوره ای برای عقب راندن این چپ، و جلب توجه فعالین و شبکه های آنها به ملزومات مبارزه طبقاتی و اتحاد طبقاتی کارگران است. دور کردن هرچه بیشتر این فعالین و شبکه های مبارزاتی آنان از سنت های چپ موجود، فاکتور مهمی در تخفیف جدایی تاریخی است که بین کمونیستها، با طبقه کارگر و جنبش کارگری بوجود آمده است.


قدرتمند شدن کارگران کمونیست در امر ایجاد اتحاد و سازمان کارگران در محیط کار و زندگی آنان، مقدم بر هر چیز از طریق تکیه بر پایه منافع اقتصادی مشترک طبقه کارگر در سطح محلی و سراسری ممکن میشود.


کارگران کمونیست، اتحاد و سازمان:
کارگران کمونیست مبشر اتحاد طبقاتی طبقه کارگراند. آنها با متحد شدن خود و سپس متحد کردن هم طبقه ای های خود، میتوانند در مبارزات جاری و در تقابل با کل سیستم سرمایه داری گام بردارند. چاره کارگران برای خلاصی از این برده داری مدرن چیزی جز اتحاد و سازمان نیست. کمونیستها سرسخت ترین و بزرگترین دشمنان تفرقه و پراکندگی در میان کارگران هستند، پراکندگی که ناشی از شرایط مختلف کار، دستمزد متفاوت، قرارداد های مختلف، ساعات کار متفاوت، تفرقه ملی، جنسی، مذهبی، صنفی و ... اند. در محل کار و زندگی کارگران، اگر کمونیستی وجود داشته باشد، باید آنجا مملو از اتحاد و انواع تشکیلاتهای کارگری و محلی باشد و تفرقه و پراکندگی کارگران و خانواده هایشان در هر نوع و شکلی، باید در حاشیه بماند. این خاصیت پایه ای کمونیستها که مدتها است زیر آوار سنتهای چپ خرده بورژوایی پنهان مانده است، باید مجددا به کار بیفتد. هر نوع مانع و سد راه سکتاریستی در این راه باید افشا و طرد شود.


تشکل های توده ای و حزبی کارگران:
کارگران کمونیست در امر اتحاد و دست یابی طبقه کارگر به تشکل های توده ای و حزبی خود ناچار از ایجاد زیرساخت های بنیادی تری هستند:


۱- جنبش مجمع عمومی: مجامع عمومی، کاراترین، امن ترین و با دوام ترین ابزار کارگران در سازماندهی اولیه اعتراضات کارگری است. مجمع عمومی ظرف طرح مطالبات اقتصادی و رفاهی طبقه کارگر و قوی ترین ابزار مستحکم کردن ارتباط کارگران در به ثمر رساندن خواستهایشان در برابر کارفرما است. جنبش مجمع عمومی مبارزه مشترک طبقه کارگر را ممکن میکند. نباید اجازه داد مجامع عمومی و جنبش مجمع عمومی را کسی به هر بهانه ای از کارگران بگیرد. کارگران کمونیست آگاهانه این سنگ بنا را باید به عنوان یک امر دائمی در میان کارگران رواج بدهند و روتین کنند. جنبش مجامع عمومی طبقه کارگر، برای پیشروی و سازماندهی قدم به قدم کارگران در طرح مطالبات خود، یک ظرف سراسری برای ابراز وجود سراسری طبقه کارگر است. مجمع عمومی سنگ بنای هر تشکل توده ای طبقه کارگر محسوب میشود.


۲- هر تشکل کارگری تحت هر نامی که بوسیله کارگران در محل کار و زیست و بعنوان ابزار و سازمان کارگران در سازماندهی مطالبات اقتصادی و رفاهی بر پا میشود، مهم و قابل حمایت است. شاخص قدرت طبقه کارگر میزان توان آن در استفاده از اتحاد و تشکلش برای رسیدن به مطالبات خود، در راه اندازی یا توقف تولید است. حفظ و گسترش دامنه این تشکلها و اساسا بقا آنها، از طریق دخالت همه کارگران در سرنوشت آن از طریق برگزاری مجمع عمومی منظم ممکن میشود. کارگران در چنین شرایطی است که امکان مقابله با سرکوبگریهای دولت بورژوایی را دارند. با توجه به تجارب تا کنونی، بدون جنبش مجامع عمومی، شکل گیری و ادامه فعالیت محلی و سراسری تشکل های توده ای کارگری تحت هر عنوان شورا و سندیکا و ... نمی تواند امری پایدار و قابل دوام باشد.


۳- جنبش کمیته های کمونیستی: افق مارکسیستی و کمونیستی است که طبقه کارگر را در نبرد در همه جبهه های مبارزه طبقاتی با بورژوازی، قدرتمند میکند. این تحزب کمونیستی کارگران کمونیست است که طبقه کارگر را به این افق مسلح میکند. کارگران کمونیست و کمیته کمونیستی آنان در هر کارخانه و کارگاه و محله ای، که به این افق مسلح و تحزب یافته باشند، قادر میشوند افق جنبش آزادیخواهی و برابری طلبی کمونیستی را تضمین کنند. و مانع نفوذ آرا و افکار بورژوازی و دیگر گرایشات ضد کارگری و تحمیل پراکندگی و تفرقه و نهایتا شکست کارگران، شوند. کارگران بدون کمیته های کمونیستی قادر نخواهند شد مبارزه خود با بورژوازی و دولت و قوانینش را در همه سطوح، سازماندهی کنند. حزب کمونیستی و پایه های آن که بر کمیته های کمونیستی استوار است، بوسیله رهبران و فعالین کمونیست طبقه کارگر ایجاد میشود. رهبران و فعالین کمونیست در همه جا در کارخانه و محله و شهر با ایجاد کمیته های کمونیستی و پافشاری بر سازماندهی مطالب مشترکشان، در واقع سنگ بنای حزب قدرتمند و اجتماعی کارگری کمونیستی اشان را خواهند گذاشت.
حزب حکمتیست تحقق این سیاست و جهتگیری ها را در دستور خود قرار میدهد. حزب حکمتیست تلاش میکند مهمترین موانع کارگران کمونیست در جدال با گرایشات بورژوایی در جنبش کارگری و مبارزه طبقه کارگر علیه بورژوازی و دولت نماینده آن را از سر راه بردارند. حزب همچنین تلاش میکند از مبلغین و فعالین ایجاد رفاقت و همبستگی کارگری - کمونیستی، با دیگر هم طبقه های ما، در دیگر کشورهای جهان باشد.


٭٭٭٭٭٭
قرار شماره ١:

ضرورت تشدید فعالیت در تقابل با طرح های ارتجاعی برای جایگزینی جمهوری اسلامی
مصوب کنگره ششم حزب حکمتیست
٢٢ و ٢٣ مهر ١٣٩١- ١٣ و ١٤ اکتبر ٢٠١٢


نظر به اینکه:

بخش اعظم نیروهای سیاسی در اپوزیسیون درون و بیرون حکومتی، به کمپین و سناریوی دول غربی و ناتو برای تبدل ایران به سوریه پیوسته اند. بر این زمینه، بروز سناریوی لیبی و سوریه، بر متن کشاندن میلیونها نفر در ایران به فقر و استیصال و سرانجام رضایت به هر طرح ارتجاعی، خطری جدی است.

کنگره ششم حزب حکمتیست، با تاکید بر سیاست های تاکنونی حزب در افشای این سناریو و کل اپوزیسیون ارتجاعی از راست تا چپ، بر نکات زیر تاکید کرده و رهبری آتی حزب را موظف میکند که اقدامات زیر را در دستور کار خود قرار دهد:

۱- مقابله با هرطرحی که تمام یا گوشه ای از سناریو جایگزینی جمهوری اسلامی بر متن یک سناریو سیاه را تبلیغ میکند و به اجرا در میآورد.

۲- تلاش فشرده و آگاهگرانه، با هدف آشنا کردن طبقه کارگر و توده مردم با جوانب مختلف اين سناریو و فاکتورهاى دخيل در آن.

۳- مبارزه اى وسیعا همه جانبه و فشرده با افکار و آراء ارتجاعى، چه از جانب جمهوری اسلامی و چه جريانات ارتجاعى و عقب مانده اعم از اسلامى، قوم پرست و ناسيوناليست و باندهای قومی و باند سیاهی، جریاناتی که جامعه را به پرتگاه مخوفی نزديک ميکنند.

۴- متشکل و متحد کردن بخش هرچه وسیعتری ازکمونیستها، رهبران و فعالین کارگری و فعالین اجتماعی را برای مقابله سیاسی و عملی با نیروهای این سناریوی سیاه، برای سد بستن در مقابل سناریوی "جنگ داخلی" و دخالت ناتو. حزب حکمتیست تلاش میکند راسا و با سازمان دادن اقدامات لازم مردمی، ملزومات ممانعت از اجرای این سناریو را در سير سرنگونى جمهوری اسلامى، فراهم کند.

۵- باید افق پیروزی و سرنگونى جمهوری اسلامى توسط قيام طبقه کارگر و توده وسيع مردم آزاديخواه ايران، و تصرف قدرت سياسى با اتکا به قدرت متحد و سازمانیافته طبقه کارگر و مردم آزاديخواه را هرچه بیشتر گسترش داد و قدرت و اعتماد مجدد این نيروى واقعى سرنگونى انقلابی جمهوری و تحقق آزادى در ايران را به آن باز گرداند. حزب حکمتیست قویا در این عرصه مبارزه میکند. مبارزه ای که در عین حال از وقوع انواع سناریوهای مخربی که جامعه را به ورطه جنگ داخلی و از هم گسیختگی شیرازه جامعه مدنی میکشاند، جلوگیری میکند.

کنگره یکبار دیگر تاکید میکند که سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامى تنها مبتنى بر وسيع ترين حقوق و آزادى هاى سياسى و مدنى، بازترين فرجه براى دخالت آزادانه مردم و طبقه کارگر در صحنه سياسى – اجتماعی، و لغو هر نوع تبعيض در قوانين و ساختار سیاسی اجتماعی جامعه، ميتواند صورت بگیرد.

٭٭٭٭٭٭


قرار شماره ٢

ضرورت تشدید مبارزه علیه ناسیونالیسم و قومی گرایی
مصوب کنگره ششم حزب حکمتیست
٢٢ و ٢٣ مهر ١٣٩١- ١٣ و ١٤ اکتبر ٢٠١٢




قرار گرفتن ایران در مرکز تخاصمات امپریالیسی و به بهانه اتمی٬ تهدیدات جنگی و تحریمهای وسیع اقتصادی٬ تلاش دولتهای غربی برای سازمان دادن گروهای قومی و مذهبی و تلاش برای کشاندن اپوزیسیون جمهوری اسلامی به زیر پرچم ناتو٬ علاوه بر تحمیل فقر و فضای استیصال بر جامعه و حاشیه ای کردن مبارزات طبقه کارگر و مردم آزادیخواه علیه جمهوری اسلامی٬ امکان تعرضی وسیع به فضای سیاسی ایران و رنگ قومی و ارتجاعی زدن به مبارزات مردم را فراهم کرده اند.

دولت بورژوایی حاکم از این فضا٬ به نام تحریم دول غربی و تعرض دشمن "خارجی"٬ با تبلیغات وسیع ناسیونالیستی٬ میهن پرستانه و کوبیدن بر طبل جنگی "عرق ملی و مذهبی"٬ به عنوان براترین سلاح جهت عقب راندن مبارزات طبقه کارگر و نارضایتی مردم آزادیخواه، نهایت استفاده را میکند.

همزمان انواع گروههای قومی و ارتجاعی، این نمایندگان خود گمارده بخشهای مختلف مردم منتسب به کرد٬ ترک٬ عرب٬ بلوچ٬ سنی٬ شیعه و... به میدان آمده اند. این گروهها در حمایت رسانه های دست راستی دول غربی، به بهانه "مبارزه با جمهوری اسلامی"٬ در تلاشند که بر اعتراض و نارضایتی برحق مردم، رنگ و مارک جعلی و کثیف قومی، ملی و مذهبی بزنند. مردم را به دشمنی و جنگ کور مذهبی و قومی بر سر "تصاحب" خاک و روستاها و شهرها و ساختمانها و اماکن عمومی بکشانند.

در مقابل ناسیونالیستهای ایرانی، با اشاعه شوینیسم و به نام دفاع از تمامیت ارضی ایران٬ از هم اکنون شمشیر از رو بسته و به تهدید و اشاعه همان فرهنگ کاذب و تبلیغات مسموم ناسیونالیستی میپردازند. تبلیغات ناسیونالیسم عظمت طلب ایرانی، دست گروههای قومی و مذهبی را برای تحریکات ارتجاعی و پاشاندن بذر کینه و نفرت قومی – مذهبی، بیش از پیش باز و آن را تقویت میکند

این نیروها، در تلاشند بر متن تخاصمات غرب با جمهوری اسلامی٬ یک واپسگرایی عمیق اجتماعی٬ سیاسی و فرهنگی را با اشاعه ناسیونالیسم قومی در منحط ترین و فاسد ترین اشکال آن به جامعه تحمیل کنند. آنها برای تامین مقاصد کثیف سیاسی خود٬ امکانات یک جنگ قومی و ارتجاعی، و مهمات لازم برای انداختن مردم به جان هم و به خون کشیدن جامعه، را آماده میکنند.

حزب حکمتیست ضمن تاکید و تشدید مبارزه علیه ناسیونالیسم و قومی گرایی در هر شکل آن٬ همه کمونیستها و فعالین کارگری و همه انسانهای برابری طلب را٬ به دفاع از همسرنوشتی و هویت طبقاتی مشترک کارگران و هویت انسانی مشترک همه مردم در ایران، در مقابل هویتهای جعلی قومی٬ مذهبی وارتجاعی و افقهای سیاسی این جریانات، فرامیخواند.

٭٭٭٭٭٭


قرارشماره ۳
در مورد تحریم های اقتصادی علیه ایران
مصوب کنگره ششم حزب حکمتیست
٢٢ و ٢٣ مهر ١٣٩١- ١٣ و ١٤ اکتبر ٢٠١٢



دامنه تحریمهای اقتصادی علیه ایران٬ به بهانه خطر ایران اتمی٬ هر روز ابعاد وسیعتری میگیرد. این تحریمها جنگی اعلام نشده و سلاح کشتار جمعی است که اولین قربانیان آن طبقه کارگر و اقشار زحمتکش جامعه است.

بر متن این تحریمها، جمهوری اسلامی و بورژوازی ایران علاوه بر انداختن فشار تحریم بر دوش طبقه کارگر و اقشار زحمتکش، اعتراض طبقه کارگر برای بهبود در زندگی خود را، به بهانه این تحریم عقب رانده اند. دستمزد روزانه بخش وسیعی از کارگران را پرداخت نمی کنند! با تحمیل گرانی سرسام آور و براه انداختن بیکارسازیهای وسیع در مهمترین مراکز صنعتی و خدماتی٬ به موقعیت طبقه کارگر و اتحاد این طبقه در مقابل بورژوازی و دولت آن به شدت لطمه زده اند.

علاوه بر این، سیاست ضد انسانی تحریم اقتصادی و عکس العمل ضدانسانی بورژوازی و دولت جمهوری اسلامی، در تحمیل بار آن بدوش مردم و طبقه کارگر، خطر کشاندن اکثریت مردم ایران به استیصال و تحمیل یک عقب گرد به فضای جامعه ایران را، افزایش داده است.

در این میان، اپوزیسیون راست و چپ که تحریم و اعمال فقر و استیصال به جامعه را فریبکارانه "ابزار" به میدان آمدن مردم علیه جمهوری اسلامی میدانند٬ تماما ضد اجتماعی اند و در کنار دول غربی و جمهوری اسلامی، علیه طبقه کارگر و زندگی و معیشت مردم محروم در یک صف ایستاده اند.
حزب حکمتیست ضمن محکوم کردن تحریمهای اقتصادی و تعرض سرمایه و دولتش به سطح معیشت مردم، سازمان دادن مقابله با موج بیکار سازی وسیع و فقر و گرانی به بهانه تحریم، را فرامیخواند. حزب حکمتیست در عین حال مدافعان تحریم اقتصادی، از چپ تا راست را، بعنوان دشمنان امنیت و آسایش مردم که در کنار دولتهای تحریم کننده و جمهوری اسلامی مشترکا علیه مردم عمل میکنند، افشا میکند.


طبقه کارگر ایران تامین زندگی انسانی٬ داشتن دستمزد بالا و مناسب یا بیمه بیکاری کافی و متناسب با سطح تورم واقعی در جامعه را، با یا بدون تحریم اقتصادی، حق خود میداند. حزب حکمتیست همراه همه فعالین و رهبران دلسوز طبقه کارگر ایران٬ تلاش برای اتحاد هرچه بیشتر کل طبقه کارگر، اعم از شاغل و بیکار، زن و مرد، ایرانی و "خارجی" را علیه سرمایه و برای تامین مطالبات فوق امر خود میداند.

٭٭٭٭٭٭

قرار شماره ٤
در حمایت از سازماندهندگان و رهبران عملی کارگری
مصوب کنگره ششم حزب حکمتیست
٢٢ و ٢٣ مهر ١٣٩١- ١٣ و ١٤ اکتبر ٢٠١٢


عروج طیفی از سازماندهندگان و رهبران کارگری در ایران و در صحنه مبارزه علنی و قانونی طبقه کارگر، علاوه بر تعرض دستگاه پلیسی و تهدیدات انتظامات و حراست، طیفی از شخصیت ها و جریانات "کارگر دوست" پوشالی، سکتاریست، بی مسئولیت و فارغ از سطح متوسطی از تعقل را هم علیه آنها به تحرک درآورده است. اینها هر روز به بهانه ای، و ازجمله "اختلاف نظر" برسر شورا و سندیکا، مجمع عمومی، یارانه ها، "سیاسی" کردن مبارزه طبقه کارگر، رسما آنها را با نام و نشان، مورد تعرض شخصی، مبتذل، و غیرقابل قبول قرار میدهند و گاها از پرونده سازی سیاسی – امنیتی نیز ابائی ندارند.

حزب حکمتیست با علم به اینکه بحث، دیالوگ، مبارزه سیاسی متمدن با رهبران کارگری و نقد سیاست و سنت مبارزاتی آنها در یک فضای سالم و متین سیاسی، بطور قطع به پیشبرد مبارزه طبقاتی و به بالا بردن توانایی های طبقه کارگر و رهبرانش، کمک میکند. اعلام میکند که همچنان در مقابل عداوت و تعرض شخصی و اتهامات و پرونده سازی های پلیسی- امنیتی نسبت به فعالین و رهبران و سازماندهندگان مبارزات کارگری، مستقل از اینکه این تعرض توسط چه کسی و با کدام ادعای "چپ" و "کارگر دوستی" صورت میگیرد، همچنان می ایستد و دوستان دروغین طبقه کارگر را افشا میکند.

٭٭٭٭٭٭


قرار شماره ٥
در باره "جنبش کمیته های کمونیستی"
مصوب کنگره ششم حزب حکمتیست
٢٢ و ٢٣ مهر ١٣٩١- ١٣ و ١٤ اکتبر ٢٠١٢


کنگره ششم حزب حکمتیست "جنبش کمیته های کمونیستی" را که چهارچوب و اصول و مبانی آن توسط رفیق کورش مدرسی در مبحث "تحزب کمونیستی طبقه کارگر" مدون شده است را به عنوان سیاست رسمی خود میپذیرد. حزب حکمتیست تلاش برای اتحاد آگاهانه و نقشه مند رهبران کمونیست طبقه کارگر در کمیته های کمونیستی و به عنوان ارتقا تحزب کمونیستی طبقه کارگر به سطحی متعالی تر را جزو اولویتهای خود میداند.

٭٭٭٭٭٭