پول نداریم!
چگونه هزینه
کارهایمان را
تامین کنیم!
خالد حاج
محمدی
این
سوال که، چگونه
هزینه ها را تامین
کنیم؟ همیشه
در مقابل ما و
رفقایمان قرار
گرفته است.
اینجا و در
جواب به این
مشکل و البته
رو به
رفقایمان در
داخل ایران
میخواهم چند
نکته را بیان
کنم. فعالیت
سیاسی پول
میخواهد! از
تکثیر یک
اطلاعیه تا
چاپ یک جزوه،
از تهیه امکانات
یک تجمع کوچک تا
گذاشتن
مراسمی به
مناسبتی، همه خرج
برمیدارد. پول
یک مانع جدی
فعالیت ما و
یک ابزار مهم سیاست
است. هیچ
انقلابی بدون
پول نمیشه. با
جیبهای خالی
یک محفل را هم
نمیشه چهار
روز سر پا نگه
داشت تا چه
رسد به یک حزب.
همزمان بافت
تشکیلات ما
عمدتا از
اقشار پایین
جامعه است که
در سایه
حاکمیت سیاه
جمهوری
اسلامی و
فلاکتی که بر
مردم تحمیل
کرده اند، به نان شب
هم محتاجند چه
رسد به پرداخت
هزینه و مخارج
فعالیتهای
روزانه.
با تمام
اینها کل
مخارجی که صرف
فعالیتهای
متنوع حزب
حکمتیست
میشود، متکی است بر
امکانات
ناچیز رفقای
خودمان و
کمکهایی که از
همین مردم جمع
خواهیم کرد.
دولتی در دنیا
نیست که
بخواهد به ما
پول بدهد و
کمک کند که کار
کمونیستی
کنیم. این حزب
متعلق به
مردم، متعلق
به طبقه کارگر
و مردم ستمدید
در ایران است
و راه دیگری
نیست جز اینکه
برای تامین
هزینه
فعالیتها و کار
سیاسیمان به همین
مردم مراجعه
کنیم. حزب
حکمتیست هیچ
منبع درآمد دیگری
جز مراجعه به
مردم و کمک از
آنها ندارد.
باید به مردم
مراجعه کرد و
از مردم پول
خواست!
آیا حزب
نمیتواند این مخارج
را پرداخت
کند؟
خیلی
وقتها زمانی
که از مشکل
مالی صحبت به
میان می آید، از تامین
هزینه تلویزیون
تا چاپ کتاب و
هر فعالیت
دیگری، فوری
گفته میشود
مگرحزب
نمیتواند
هزینه آن را
پرداخت کند؟ میخواهم
بگویم حزب
ماییم. میخواهم
بگویم حزبی که
اعضا و
فعالینش بی پولند،
حزبی که اعضا
و فعالینش از
تهران و
بندرعباس تا
رشت و سنندج و
تبریز، برای تامین
هزینه تکثیر
یک اطلاعیه
محتاجند، خوب
حتما وضع خودش
هم بهتر از
این نیست. از این
مهمتر حزب
ماییم. بیرون
رفتن از این
دایره و خود
را خارج ماجرا
قرار دادن و
رو به بقیه گفتن
اینکه خوب حزب
بدهد جواب
نیست. حزب
ماییم واینجا
دیگر نمیشود
از موضع مهمان
به حزب برخورد
کرد. حزب
ماییم و باید
به عنوان صاحب
خانه با حزب
رفتار کنیم.
یعنی تامین
پول امر همه
ماست! رفع
موانع این کار
امر ماست و
داشتن نقشه
جدی و گذاشتن
انرژی جدی
برای تامین پول
امر ماست.
مردم پول
میدهند اگر ما
بتوانیم از
آنها پول
بگیریم!
مردم ایران
از جمهوری
اسلامی متنفرند
و به
فعالیتهای ما
و
سیاستهایمان
به شرط اینکه
در جریان قرار
بگیرند
سمپاتی دارند
و با
کمال میل
آماده اند پول
بدهند.
فعالیتهای روزانه
ما در دفاع از
زن و کودک،در دفاع
از کارگر، در دفاع
از حقوق
انسانها،
علیه مذهب و آپارتاید
جنسی، علیه
توحش اسلامی و
برای سازماندان
گارد آزادی،
و هزار و یک
فعالیت دیگر،
وسیعترین
سمپاتی هر
انسان شریفی
را به خود جلب
میکند. هزاران
انسان آرزو
میکنند که ما
را در این راه
کمک و یاری
کنند. این
فعالیتها
میتوانند
همراه خود پول
ساز باشند.
مردم افتخار
میکنند برای
انجام چنین
کارهای
انسانی و جدی
به ما پول
بدهند. راستش
نه تنها مردم
فقیر و محروم
بلکه هزاران
انسان
شرافتمند
هستند که وضع
مالی و معیشتی
خوبی دارند و
دوست دارند
کانالی برای
ایفای سهمی در
فعالیتها ما
داشته باشند.
تازه جمع آوری
کمک مالی در
میان همین
مردم فقیر و
جمع کردن
کمکهای ناچیز
آنها ، هم از
نظر مالی
مشکلات ما را رفع
میکند، هم از
نظر سیاسی کاری
مهم و با ارزش
است. در یک
کلام مردم پول
میدهند ولی
باید راهش را
پیدا کرد.
باید فرهنگ
پول پیدا کردن
را داشت!
قبل از هر چیز
باید فرهنگ
پول پیدا کردن
را داشت که
متاسفانه ما
نداریم. در
فرهنگ چپ سنتی
پول خواستن از
مردم گدایی
قلمداد میشود.
از موضع پایین
و گردن کج
کردن و مظلوم
نمایی نمیشه
دنبال پول
رفت. پول پیدا
کردن یک فعالییت
جدی سیاسی است
و به همین
اعتبار
فعالین سیاسی
جدی، آدمهای با
اتوریته و
محبوب و مورد
اعتماد مردم،
رهبران مردم
در هر سطحی
میتوانند به
راحتی از مردم
پول بگیرند.
کسی که فعالیت
جدی سیاسی
میکند به هر
میزان کار
جدیتر انجام
دهد به
همین میزان
پول سازتر است.
باید با
اعتماد به نفس
و به عنوان
کاری مهم از
مردم پول
خواست. مردم
برای کمک به
یک امر
انسانی، به
کاری برای مقابله
با ارتجاع
اسلامی و به
هزار کار
روزانه ما،
افتخار هم
میکنند که پول
بدهند. در
داخل و خارج
کشور، برای
میلیونها زن و
مرد باوجدانی
که میخواهند
از شر این
رژیم نجات
پیدا کنند،
پول دادن به
ما، مایه
افتخار و
کانالی برای
سهیم شدن خود
آنها در امری
بشدت عزیز و
مهم که همان
سرنگونی
جمهوری
اسلامی و
ایجاد دنیای
برابر است میباشد.
آنها با کمک
مالی به ما
این سهم خود
را ادا میکنند
و احساس
میکنند کار
مهمی کرده اند
و وجدانا
احساس راحتی و
افتخار
خواهند کرد.
در عین حال
میخواهم
بگویم که پول
دادن مردم و
کمک کردنشان
به ما هم، یک
کار بزرگ
سیاسی است.
هزاران انسان
شریف از این
طریق
میخواهند در
زندگی خود
افتخاری
داشته باشند که
به حزبی
انقلابی و
عمیقا انساندوست
پول میدهند.
ولی
همچنانکه
گفتم باید فرهنگ
پول پیدا کردن
را داشت و
فرهنگ چپ
حاشیه ای و
شرقی را باید
دور انداخت.
نکته دیگر
اینکه مردم
برای فعالیت
پول میدهند و
دیدن خود فعالیت
برای آنها مهم
است. فعال
سیاسی کسی است
که تاثیری در
زندگی مردم
دارد و این
دیگر قابل
دیدن و اندازه
گیری است. با
پهلو دستی و
رفیق حزبی از
مارکس و لنین
و منصور حکمت
گفتن، بدون
وصل کردن حکمت
و مارکس به
زندگی مردم و
به جامعه کار
سیاسی و
کمونیستی
نیست. به همین
اعتبار
رفقایی که
اعتباری میان
مردم دارند،
رفقایی که
مردم را در
چهار اعتراض و
حرکت
نمایندگی کرده
اند، که
نمایند و رهبر
جوانان محل، کارخانه
، زنان
فلان شهر و یا
سخنگوی مردم
در فلان
اعتراض بوده
اند، حال بنا
به شرایط
امنیتی بهر
شکل و تحت هر
نامی و
عنوانی، میتوانند
از مردم هم
کمک بگیرند.
مردم برای
فعالیت سیاسی
جدی پول
میدهند.
رهبران مردم و
رفقای معتبر و
صاحب نفوذ در
هر عرصه و
میدان و محله
و شهری
میتوانند
مهمترین
تامین کنندگان
هزینه های
فعالیت حزب در
محل و راستش در
ابعاد سراسری
هم باشند. این
همه صفوف حزب
و همه رهبران
و کاردر و
اعضا حزب را
شامل میشود. نشریات
و اطلاعیه های
ما از
کانالهای مختلف
دست به دست
میگردد و میان
رفقا و دوستانی
که همدیگر را
میشناسند
میچرخد. در
کنار این
نشریه دادن ها
نیز میتوان به
شیوه مناسب کمک
خواست و هزینه
ها را تامین
کرد.
پول پیدا
کردن یک کار
مهم سیاسی و
حزبی است!
تامین پول و
جمع کردن کمک
مالی باید در
هر جلسه ونشستی
طرح شود و در
هر نقشه و
برنامه کاری
به عنوان یک
فعالیت جدی و
یک کار مهم گذاشته
شود. اما در
فرهنگ کنونی
همه چیز به
عنوان کار
مطرح میشود و
برای اجرای آن
نقشه ریخته
میشود غیز از پول.
سرانجام از
سر ناچاری که
باید پول داشت
تا بتوان سراغ
کار رفت، بحث پول
و هزینه آن به
میان میاید و
در نهایت هم
مراجعه به
جیبهای خالی
خودمان و هر
کس همت کردن و
پولی گذاشتن.
این کار نشد.
همه از نداشتن
پول مینالیم و
برنامه ها و
نقشه هایمان
را در حد مینیموم
هم به دلیل بی
پولی پیش نمی
بریم، اما خود
پول پیدا کردن
در نقشه کار
ما جایی
ندارد. پول
پیدا کردن یک
وجه جدی فعالیت
سیاسی ما، یک
فعالیت جدی
حزبی برای
ماست و به همین
اعتبار به آن
باید نگاه
کرد. جدی ترین
کمیته کمونیستی،
جدی ترین جمع
حزبی، اگر
پیدا کردن پول
امر جدی و مهم
آنها نباشد، و
اگر در تامین هزینه
های خود
ناتوان
باشند، باید
بازبینی جدی
در کل فعالیهای
خود بکنند و
باید بدانند
جایی از کار
می لنگد. باید
یاد گرفت که
چگونه کمک
مالی
برای فعالیت
هایمان تهیه
کنیم. باید
راه و چاه این را
در شرایطی که
ما نمیتوانیم
علنی و
به عنوان حزب
کمک بخواهیم
را تحت عناوین
مختلف پیدا
کرد.