کامران دانشجو و طرحهای ضد علمی او!

سعید آرمان

 

اخیرا در ادامه‌ تعرضات پی در پی  وزیر علوم، تحقیقات و فناوری ایران به ‌دانشگاه‌ها در چند سال اخیر از تلاش برای لغو دروس علوم انسانی تا اخراج و تحمیل بازنشتگی زودرس به‌اساتید دانشگاه‌ها و ممیزی کردنشان تا سرکوب و دستگیری فعالین دانشجویی و تبدیل دانشگاه‌ به‌ پادگان و قبرستان شهدا، اینبار پا را فراتر گذاشته ‌و قصد تبدیل کردن دانشگاه‌ها به‌"حوزه‌های جهلیه" را دارد.

به‌گوشه‌ای از سخنان او توجه‌کنید که‌در روز سه شنبه ۹ شهریور (۳۱ اوت) اظهار داشت که اصل کار دانشگاه ها تربیت افرادی است که قرار است در آینده اختیار مسائل اجرایی، قانون گذاری و قضاوت در "نظام" را بر عهده بگیرند. مردم نشان داده اند که می خواهند فرزندانشان "دوستدار اهل بیت و عاشق امام حسین" باشند و افزود که با الگو برداری از غرب در دانشگاه ها چنین چیزی امکان ندارد. او چندی پیش گفته ‌بود  " اگر دانشگاهی وجود داشته باشد که در آن متدینین، فرهنگ انتظار و فرهنگ بسیج مورد تمسخر قرار گیرد، صدای اذان ظهر در آن بلند نشود به بهانه اینکه به کلاسهای درس آسیبی نرساند، روحانی نتواند در آن وارد شود، نه تنها مسجد بلکه یک نمازخانه نیز نداشته باشد که بتوان نماز جماعت را اقامه کرد و ... اگر دانشگاهی وجود داشته باشد که نه تنها در تمام ماه محرم و صفر بلکه در تمام طول سال کوچکترین مراسم مذهبی نیز در آن برگزار نشود و به جایش در چهارشنبه آخر سال گفته شود که اشکال ندارد برقصید و پایکوبی کنید ... اگر دانشگاهی وجود داشته باشد که در یک اردوی دانشجویی ماشین را نگه می ‌دارند و به دانشجویان می‌گویند "حالا می‌توانید بروید پایین و شروع کنید" و سپس آهنگ مبتذل می‌گذارند و مراسم آنچنانی برگزار می‌کنند، در یک کلام می گویم خوب است چنین دانشگاهی اصلا وجود نداشته باشد چون اگر این دانشگاه وجود داشته باشد مردم ایران، دانشجویان، اساتید و کارکنان دانشگاه آن را با خاک یکسان می‌کنند." این خط و نشان کشیدنها و تقابل با دانشگاه ‌و علم در جمهوری اسلامی تازگی ندارد. از ابتدای بقدرت رسیدن فاشیسم اسلامی با تاسیس شورای انقلاب فرهنگی کمر به ‌اسلامی کردن دانشگاه ‌بستند. بد نیست بعد از ٣١ سال سخنان نمایندگان فاشیسم اسلامی را با هم مقایسه ‌کنید تا بدانید که ‌تفاوتی ماهوی در این دو وجود ندارد.  عبدالکریم سروش در خرداد ١٣٥٨ در معرفی "شورای انقلاب فرهنگی" اینچنین گفت: "دانشگاه‌ها میباید سرآپا عطر و بوی اندیشه ‌اسلامی را به‌خود بگیرند و این گلستان، گلستان معطری باشد که ‌هر گاه ‌کسی و جوینده‌ای وارد آن بشود ابتدا مشامش به ‌این بوی دلنواز عطرآگین بشه"‌.  بوی تعفن اسلامی و پاشاندن تخم کینه‌ علیه‌هر گونه‌ رادیکالیسم و فضای باز سیاسی که ‌در اوایل انقلاب ٥٧ به ‌یمن حضور چپ و در نتیجه ‌دستآوردهای قیام ایجاد شده بود٬ که با بکار بردن عربده ‌کشان حزب الهی و "دانشجویان پیرو خط امام" یعنی (دفتر تحکیم وحدت) کنونی و قلع و قمع کردن دانشجویان چپ و آزادیخواه و پاکسازی و اخراج اساتید دانشگاهها پرداختند و برای دوره‌ای سایه‌ شوم خود را بر مراکز علمی ایران گستراندند.‌

سرکوبهای وحشیانه‌ دانشجویان آزادیخواه‌ و برابری طلب در آذر ١٣٨٦ پیش درآمد تعرضی همه‌جانبه ‌تر و سازمانیافته تر به ‌دانشگاههای ایران بود. جنبشی که ‌مانع از تبدیل شدن دانشگاه ‌به ‌قبرستان و پادگان بود امروز در نتیجه ‌زندانی و شکنجه کردن و یا فراری دادن رهبران و عناصر موثر آن غیبتش به‌عینه‌ مشهود است.  در غیاب اینچنین جریانی بدون تردید کسانی از درون اساتید دانشگاه‌ پیدا میشوند که‌ با آوانس دادن به‌ کامران دانشجو در تلاشند او را تا حدودی از این طرح منصرف کنند. این انصراف نه‌ با عجز و لابه جمعی از دانشگاهیان، بلکه ‌با حضور قدرتمند یک جریان رادیکال با همان اهداف تمامیت خواهانه‌"دانشجویان آزادیخواه‌ و برابری طلب" ممکن خواهد بود. کامران دانشجو را تنها این جنبش افسار خواهد کرد. سازمانیابی مجدد "داب" یا با هر نوع شکل و ساختار دیگری راه‌ حل موثر در مقابله‌ کردن جدی دانشگاههای ایران ‌با وزیر فاشیست اسلامی و سایر طرحهای ضد علمی و دولت اسلامی میباشد.

 

11 شهریور 89 برابر با 2 سپتامبر 2010