-- Logo ---->

 از خاتون آباد تا سندیکای شرکت واحد

 

اسد گلچینی

 

کشتار کارگران معادن خاتون آباد کرمان در سال ٨٤ بوسیله دولت سرمایه داران در ایران، پاسخ به حق طلبی و اعتراض آنها بود. در آستانه تشکیل سندیکای شرکت واحد اوباشان خانه کارگر و کانون شوراهای اسلامی به دفتر این تشکل کارگری حمله و مسئولین و فعالین آن را با قلدری و چاقو کشی تهدید کردند. سرکوب و ایجاد محدودیت و تلاش برای منحل کردن آن سندیکای کارگران شرکت واحد٬ همیشه بخشی از سیاست دولت و خانه کارگریها بوده است و اکنون با زندانی کردن چهار عضو هئیت مدیره سندیکای شرکت واحد و دستگیری و احضار دیگر فعالین کارگری،این پیام را به طبقه کارگر در سال ٨٩ میدهند که تشکل در ایران جز آنچه افسارش در دست خود دولت است معنایی ندارد، و باید کارفرما و دولت ایران بدون هیچ مزاحمتی و با در اختیار گذاشتن همه ملزومات استثمار شدید کارگران به امر خود مشغول شوند. این راه حل دولت جمهوری اسلامی در طول حیاتش برای سرپا نگاه داشتن نظام سرمایه مبتنی بر استثمار شدید کارگران و تامین  نیروی کار ارزان اکنون با سرعت بسیار بیشتری در جریان است.

کارگران آگاه و متشکل این اتفاقات را بهم وصل میکنند و در آن نقشه کل بورژوازی ایران برای سرکوب و خاموش کردن اعتراضات کارگری را میبینند. تامین نیروی کار ارزان بدون سرکوب عریان طبقه کارگر ممکن نیست . بورژوازی ایران با همه توان و قدرت و با طرح های مختلف اقتصادی در تمامی زمنیه های تولیدی و خدماتی در پی تثبیت این موقعیت است و بدرجه زیادی این را ممکن کرده است. هر دولتی غیر از دولت کارگران بر سر کار بیاید، تحت هر نام و نشانی، ناگزیر از ادامه برنامه و اجرای قوانین این نظام برای ارزان کردن هر چه بیشتر نیروی کار از طریق سرکوب  طبقه کارگراست. این منطق و کارکرد سرمایه داری در ایران  است. تصور کنید در سال ٨٨ احمدی نژاد بازنده انتخابات میشد. تصور کنید که در انقلاب جنبش سبز در ٢٥ خرداد ٨٨ سبز ها همراه همه متحدین چپ و راستشان در اپوزیسیون که چوبدستی زیر بغل جنبش سبز بودند، به حکومت میرسیدند. چه اتفاقی می افتاد غیر از اینکه طبقه کارگر باز هم با همین شرایط امروز و با سرعت هرچه بیشتری در خدمت پیاده کردن اصل ٤٤ واگذاری شرکت های دولتی به بخش خصوصی البته به شیوه سبز ها،  قرار داد های سفید امضا و طرح یارانه ها و  منحل کردن تشکل هایش و سرکوب بیشتر مواجه میشد.هیچ کدام از بخشهای سرمایه داری در ایران که نمایندگان سیاسی و دولت آنها خامنه ای و احمدی نژاد و موسوی و رفسنجانی باشد بر سر استثمار شدید کارگران و سرکوب آنها هیچ اختلافی نداشته و ندارند.  

همه این واقعیتها به  کارگران و کمونیستها میگوید که تمام مساله بر سر اعتراض کارگران و بویژه اعتراض متشکل است که  همیشه مورد بیشترین تعرض دولت و نیروهای امنیتی اش است.  کارگران پراکنده و خاموش را کسی دستگیر و زندانی نمیکند. کارگران مبارز و متشکل در محیط های کار بشدت مورد حمله هستند و هر تلاش و فعالیت آنها تحت کنترل است.

 دفاع  از کارگران زندانی در ابعادی گسترده در مراکز کار و زندگی  میتواند دولت را در تعرض بیشتر به طبقه کارگر محدود کند. هر نوع تحرکی در میان کارگران شرکت واحد بویژه که رفقای آنها و مسئولین سندیکایشان را دستگیر کرده اند بسیار مهم است و بلافاصله بر سرنوشت رفقای زندانیشان تاثیر دارد. حمایت کارگران در کشورهای دیگر از کارگران زندانی میتواند دولت سرمایه در ایران را از تعرض بیشتر به کارگران بازداشته و به آزادی کارگران دستگیر شده و زندانی بیانجامد.

مبارزه متحد و هماهنگ برای آزادی کارگران دستگیر شده سندیکای شرکت واحد، رضا شهابی، سعید ترابیان، ابراهیم مددی و منصور اسالو و همچنین محمد اشرفی، علیرضا اخوان و پدرام نصراللهی و دیگر فعالین کارگری، امر مهم جنبش ماست. باید با همه توان و در همه جا چرخ های این مبارزه را بیشتر به گردش درآورد و گسترش داد. این کار  جنبش کارگری در ایران و مبارزین آن است. این کوچکترین توقع از همه فعالین این جنبش است که در هر کجا که هستند بر علیه این سرکوب سازمانیافته طبقه کارگر در مبارزه برای دفاع از حق طلبی و تشکل، به مبارزه ای متحدانه و هماهنگ دست بزنند. ما کمونیستها دست همه پیشروان این مبارزه و فعالین آن را میفشاریم و در کنارشان هستیم. ما با کارگران و فعالین این مبارزه  همراه خانواده های این کارگران هستیم  و باید بکوشیم شانه هایمان را زیر همه مشکلاتی که دارند قرار بدهیم.

هیچ گونه توجیه و دلیلی مبنی بر اینکه سندیکا و مسئولین آن در ارتباط با پایه خود تشکل نیستند (فارغ از درست و یا غلط بودن، دقیق یا نا دقیق بودن این مسئله ) به هیچ عنوانی، نباید مانع تلاش همه جانبه کارگران وپیشروان آنها در دفاع از هر نوع تشکل کارگران که بوسیله خودشان ایجاد میشود باشد.

کمونیستها میدانند که در صورت وجود تشکل، کارگران قادر به ادامه مبارزه برای حقوق خود هستند. کمونیستها بدون وجود کمیته های کمونیستی و واحد های حزبی و همچنین تشکل های توده ای طبقه کارگر قادر به متشکل کردن و مبارزه سازمانیافته نیستند. بدیهی است که هر گرایش سیاسی فعال در میان کارگران مهر خود را بر هر حرکت آنها میتواند بزند. هر اختلاف نظری در مورد نقش و کارکرد  گرایشات مختلف (سندیکالیستی، ناسیونالیستی و ...) ذره ای نمیتواند بر تلاش برای تقویت و فعال کردن و بحرکت در آوردن مبارزه کارگران و اتحاد آنها و بر پایی هر تشکلی تحت هر نامی، تاثیر داشته باشد. حمله امروز به سندیکای شرکت واحد دقیقا در ادامه کشتار خاتون آباد است و موفقیت در این کار برای دولت به معنای حملات بعدی به سندیکای نیشکر هفت تپه و هر جمع و محفل و شبکه کارگری و فعالین آنهاست. نباید تردیدی در این داشت که بستن در سندیکای شرکت واحد میتواند منجر به خفقان باز هم بیشتری در همه مراکز کارگری در ایران شود و جنبش کارگری را چندین گام درمبارزه بشدت دفاعیش به عقب میراند.

 کارزار وسیع ما در همه مراکز کار و بویژه در شرکت واحد و همچنین در میان کارگران کشورهای مختلف، برای آزادی کارگران زندانی قدمی بسیار مهم در این مبارزه است.

٣ تیر ١٣٨٩

٢٤ ژوئن ٢٠١٠