آقاي
گنجي ما نه
جنايتکاران
را مي بخشيم و
نه فراموش
ميکنيم!
مهرنوش
موسوي
اکبر
گنجي در اين
روزها به
مناسبت
دريافت جوايزي
از سوي دولتها
و موسساتي که
خودشان همانند
پوتين
زندانهايشان
از روزنامه
نگاران منتقد
پر است، به
تکرار خسته
کننده احکام
تئوريک و
سياسي پرداخته
است که در روز
خودش مردود شد
و جايي در سياست
امروز ايران
ندارد.
اما اين
ادعا که ايشان
گويا به
نمايندگي از
کساني که در
سال 67 در
زندانهاي
رژيم اسلامي
کشتار شدند
جايزه را
دريافت ميکند
بيشتر به جوک
شبيه است.
زندانياني که
توسط کساني که
اکبر گنجي تا
ديروز از آنها
دفاع ميکرد،
جزو سپاه
پاسدارانشان
بود و امروز
برايشان بخشش
و ابتلا مردم
به آلسايمر
سياسي را آرزو
ميکند،
همانهايي که
به خاطر جواب
منفي دادن به
سئوال ”آيا
نماز
ميخواني؟“
پشته پشته
اعدام
شدند!اکبر
گنجي قبل از
اينکه
نماينده کسي
باشد، بجاست
ابتدا نوري بر
تاريکخانه
زندگي خودش و
ياران ديروز و
امروزش در
سپاه
پاسداران
بيندازد و
”مرحمت“ نموده تاريخ
کشتار و
جنايات رژيم
اسلامي را از
سال 67 عقبتر
ببرد!
اکبر
گنجي به عمد
تا کنون يک
کلمه در باره
سال 60 نگفته
است! چرا؟
اکبر
گنجي قبل از
اينکه
نماينده کسي
باشد، بجاست
ابتدا نوري بر
تاريکخانه
زندگي خودش و
ياران ديروز و
امروزش در
سپاه
پاسداران
بيندازد و
”مرحمت“ نموده
تاريخ کشتار و
جنايات رژيم
اسلامي را از
سال 67 عقبتر
ببرد! اکبر
گنجي به عمد تا
کنون يک کلمه
در باره سال 60
نگفته است!
چرا؟
نه
فقط به اين
خاطر که ايشان
در آنزمان عضو
سپاه بوده
است، بلکه به
اين خاطر که
بهره برداري
سياسي از
جنايت براي
تقابلات دروني
حکومت اسلامي
مانيفست
امثال ايشان
است.
بالاخره
هر چه باشد،
اوضاع نظام به
گونه ايي است
که يکي خودش
را صاحب اين
دوره جنايت و
آن ديگري خودش
را صاحب آن
يکي ميداند.
حسن عباسي هم 16
سال آخرش را
قبول ندارد،
گنجي هم لابد
چند سال وسطش
را! ما و مردم
هم کلش را به
اضافه همگي
اينها با هم!
جالب
اينجاست که
گنجي تازه
اشاره به
کشتار 67 را به
اين خاطر مطرح
ميکند که تازه
براي جانيان و
عاملين آن
واسطه گري
کند، ايشان با
کمال پررويي
اعلام ميکند
که گويي خواست
برحق دستگيري
و محاکمه سران
نظام و همه
کساني که در
جنايت عليه
مردم ايران
دست داشته اند
”خشونت طلبي“
است و به قول وي
مردم لابد
بايد بروند آب
نبات چوبي
نافرماني
مدني را ليس
بزنند تا
امثال ايشان فرصت
کنند، در مسکو
و رم و کنگره
آمريکا و
غيره مانند
بقيه افراد
معلوم الحال
اپوزيسيون
رسمي، جنس خود
را براي جنازه
جنبش اصلاحات
جور کنند.
ما
در کنفرانس
برلين به
ايشان گفتيم
که اين حکومت
را بايد پائين
کشيد، سرانش
را به محاکمات
عادلانه مردم
سپرد، الان
بيشتر از پيش
به اين
پافشاري
ميکنيم. حرف
ما همان است
که در برلين
زديم. تاريخ
مبارزه مردم و
شکست دوم
خرداد هم
حقانيت ما را
ثابت کرد. اين
گنجي است که
مجبور شده
براي ماستمال
کردن رشادتهايش
در دفاع از
نظام و پذيرش
شکست، روزي يک
مانيفست
بنويسد و دست
به دامان کانت
و هابرماس
شود. تلاشهايي
که حتي در
بارگاه
”نيروهاي مدني
غرب“ هم با
استيزاه
مواجه ميشود.
هر چه باشد
ياران ديروز و
امروز آقاي
گنجي بسته
شکلات و
شيريني
سولانا را از
سوي آمريکا
جلو ايشان
گذاشته ادعا
ميکنند که
”رهبر“ و جناح
رقيب با ”جنگ
تمدنهايش“
بسيار بيشتر
از خاتمي
موفق شده
”نيروهاي مدني
غرب“ را به سوي
خود بکشد.
جناب گنجي
بهتر است فکري
به حال خود
بکند. مردم
ايران بلدند
چگونه با به
زير کشيدن
نظام، دستگيري
و محاکمه کليه
سران و دست
اندرکاران آن
نوري بر
تاريکخانه
اين وحوش
اسلامي
بيندازند.
امثال گنجي
حالا حالا ها
بايد تلاش
کنند تا مردم
ايران را از
سرنگوني اين
رژيم و محاکمه
تک تکشان
منصرف کنند.
يک چند تايي مانيفست
67 و 60 و ...
بايد نوشته
شود. ما در برنا
مه مان نه حکم
اعدام داريم،
نه حبس ابد و
شکنجه. فرصت
کافي براي
همگيشان هست
که در فرداي پائين
کشيدن نظام،
دستگيري و محاکمه
شان روزي چند
تا مانيفست
بنويسند و دست
همديگر را در
باره اين 26 سال
رو کنند.