يک سرخط، يک سر مشق

نتايج " انتخابات" عراق

ايرج فرزاد

iraj.farzad@gmail.com

 

در باره "انتخابات" عراق تحليلهاي زيادي را شاهديم، از پيروزي"دمکراسي" گرفته تا صحت سياستهاي "کردي" در اين مراسم و تا آشنا کردن ما با تاريخ و تا معاني جديدي از حق بشر و شيوه هاي اعمال اراده انسانها در جامعه.

اما در اين روزها در وراي شوق و ذوق تحليل گران دست چندمي از اين واقعه، دو روزنامه که معمولا نبض سياسي معماران وضع کنوني عراق را مدام اندازه ميگيرند، روزنامه هاي واشنگتن پست و اکونوميست، تحليل خود، و تحليل اوريژينال طبقه خود و مهنسين اوضاع فعلي عراق را ارائه دادند. اين ارزيابيها از چند نظر جالب اند:

نتيجه و حاصل اين "انتخابات" با سناريو از پيشی و برنامه و نقشه عمل بوش براي " تغيير رژيم" منطبق در نيامد.

واشنگتن پست مينويسد:

" دو سال پيش وقتي پريزيدنت بوش به عراق حمله کرد چنين در نظر داشت که به سرعت حکومت عراق را به تعدادي از متحدين دستچين شده خود منتقل کند. يک حکومت سکولار که آنتي تز حکومت تئوکراسي ايران خواهد بود و در نهايت در تقابل و دشمني با  آن قرار ميگرفت.

اما، از  دخالتگري آمريکا يکي از بزرگترين تناقضات با هدف اين دخالتگري را در انتخابات اخير شاهد بوديم. مردم به پاي صندوقهاي راي رفتند و حکومتي را با يک پايه قدرتمند مذهبي و داراي پيوندهاي محکم با همسايه بغل دستي، جمهوري اسلامي، انتخاب کردند. اين آخرين حاصل سياستي است که تاکنون از نظر مالي سيصد ميليارد دلار هزيند داشته است" ( رابين رايت، واشنگتن پست، ۱۴ فوريه)

 

جالب است، ۳۰۰ ميليارد دلار را خرج کردند که آيت الله "عظما" سيستاني و موتلفين اش , و دوستان جمهوري اسلامي در ميان "کرد" ها را به قدرت برسانند، بيش از ۱۵۰۰ سرباز و پرسنل آمريکائي را به کشت دادند تا  به اين نتيجه برسند. و همين رياست و مديريت جناب بوش در خود آمريکا، به حقوق شهروندان تعرض ميکند، از بيمه ها و خدمات دولتي ميزند و گونه خود را هم سرخ ميکند که هر چه باشد دارد دمکراسي آمريکائي و ارزشهاي دمکراسي آمريکائي را حفاظت ميکند! .اما اينها توجيهات پس از شکست سناريو اوليه حکومت آمريکاست. نقشه شان اين بود که از ميان دست پروردگان سيا، و از ميان دوستان بسيار نزديک و قابل اعتماد نهادهاي جاسوسي و وزارت دفاع آمريکا، از ميان "تبعيدبان عراقي"، مهره هاي امتحان پس داده در کورش هاي سيا، کساني مثل عدنان پاچه چي، حکومتي دوست با اسرائيل و ناسازگار با رژيم اسلامي را به هر طريق سرهم بندي کنند. عدنان پا چه چي در اين انتخابات حتي يک کرسي هم نصيب خود نکرد. وقتي جامعه عراق را به اکثريت شيعه و اقليت سني و اقوام و قبايل کرد و عرب و آشوري و کلداني و تکريتي و غيره تقسيم ميکنند و دمکراسي شان را با اين تعلقات غيرمدني اندازه ميگيرند، چاره اي ندارند جز اينکه در برابر نتيجه انتخاباتي که بر اساس اين تقسيم بندي جعلي شهروندان يک جامعه برپاشده است، تسليم شوند.عدنان پا چه چي، تربيت شده سيا هست، اما در جدول تقسيم شهروندان جامعه عراق به گروههاي قومي و مذهبي، در اين دکان دمکراسي که متاعهاي جعلي و تقبلي را ميفروشند، خريدار ندارد. خودشان ميگوئيد آدم قبل از آنکه آدم باشد، متعلق به يک خاک است، مذهبي است و قوميت و مليتي دارد و دمکراسي شان موازنه و رژه اين تعلقات وارونه است.

 اين معني واقعي دمکراسي و انتخابات بر اساس تعلقات و باورهاي خرافي منتسب به شهروندان جامعه عراق است. در ميان بهت و حيرت مهندسين سياست تغيير رژيم معلوم شد که عليرغم اين همه تلفات و خسارات ويران کننده اي که بر جامعه عراق و بر مردم آمريکا نيز تحميل کردند، اين نوع تعريف وارونه از حق شهروندي، از رابطه باورهاي مذهبي و قومي با قانون گذاري و حاکميت از پايه ارتجاعي است، ضد مدني و ضد انساني است.اين تناقض ماهوي دمکراسي و انتخابات مبتني بر تقسيم شهروندان بر اساس قوميت و مليت و  مذهب است. و تا زماني که چنين تعريفي از حق شهروندي و حقوق انسان مبناي سياستهاي رسمي و پايه تعيين و برکناري حکومتها و قانون گزاري و تدوين قانون اسياسي و ستون دخالتگريهاي نظامي است، دليلي بر بهت و حيرت تحليلگران هاج و واج مانده اکونوميست و واشنتگتن پست باقي نميماند.خودشان از همان ابتدا گفته اند، که هيچ گرايش سکولاري در عراق وجود ندارد، تعجب از راي نياوردن پاچه چي، سکولار تربيت شده سيا، از چيست؟

جهان را وارونه و انسان و مدنيت جوامع را وارونه ميبينند. و عجيب اين است که پس از اعلام نتيجه درخشان انتخابات هنوز که هنوز است ژورناليستهاي عزيز طرفدار دمکراسي بوش،بر اين باور نيستند که در عراق مردمي متمدن، سکولار، غير مذهبي، و غيرقومي وجود دارند. و اگر از همين رابين رايت بپرسند اگر در ايالات آمريکا و يا در فرانسه و انگلستان و آلمان در فلان انتخابات محلي يا سراسري،  مسيحيان و بودائيها و يهوديها و مسلمانان و اقوام عرب و پاکستاني و هندي و ويتنامي و...به اين يا آن نسبت راي دادند و يا راي آوردند، حتما رگ گردنش را به شما نشان ميدهد که خير انتخابات و راي در دمکراسي "ما" ربطي به مليت و مذهب آدمها ندارد. و آنوقت بايد پرسيد پس ريشه اين دورروئي سياسي و معيار دوگانه براي بيان حقوق انسان و حق شهروندي و مدني انسانها کجاست؟    

آيا بايد منتظر ماند تا ديد که نتايج تبعي ادامه اين سياست و نگرش به حقوق مدني انسان با تمرينهاي بعدي فدراليسم قومي به چه نتايج خيره کننده تري برسد؟ تکليف مساله کرد در عراق به کجا خواهد رسيد و مشکل هويت مدني ساکنين شهرهاي کرکوک و موصل و نجف و کربلا و بصره از کدامين پاکسازيهاي قومي و مذهبي ديگر و محصولات اعجاب انگيز انتخابات محلي بين ساکنين " شيعه و سني و کرد و عرب و .."  خواهد گذشت؟

حقوق انسان جهانشمول است، بدون پس زدن تقسيم شهروندان جامعه با هويتهاي خرافي و جعلي قومي و ملي و مذهبي´ دورنماي بيرون آمدن جامعه عراق از عواقب دمکراسي قومي قبيله اي اسلامي تاريک است.

حزب کمونيست کارگري عراق تنها اميد نجات انسانيت و مدافع راستين هويت مدني و انساني شهروندان جامعه عراق است.

۱۵ فوريه ۲۰۰۵