مضحکه انتخاباتى ديگرى در جمهورى اسلامى

 

ايرج فرزاد

 

قرار است پس از انقضاى مهلت "قانونى" دوره هشت ساله رياست جمهورى خاتمى، فرد ديگرى را در يک نمايش بعنوان رئيس جمهور اسلامى به "راى" بگذارند. مردم و حتى خود سران رژيم اسلامى ميدانند که تحت قانون اساسى اين رژيم و با وجود مراکز اصلى قدرت از قبيل ولى فقيه و شوراى نگهبان و شوراى مصلحت و ستادهاى امام جمعه ها و حوزه هاى "علميه"، و نيروهاى موازى و غير موازى نظامى و سپاهى و امنيتى، مقام رئيس جمهور يک نماد فرمال و مضحکه تر از هر پست نمايشى است.

 

اين انتخابات به اذعان خود شيفتگان رژيم اسلام سياسى، حتى با ابتدائى تربن معيارها، دامنه دمکراسى اسلامى را بر خودى ترين و مکتبى ترين و پيرو خط امامى ترين عناصر اسلامى تنگ و تنگ تر کرده است. اما معضل جمهورى اسلامى عميق تر و بنيادى تر از نفس مشروعيت دادن به خود نزد لايه هاى مدافع خويش است. اين رژيم بر متن خونين ترين جنايات عليه بشريت و بر بستر فلاکت و فقرى که بر مردم ايران تحميل کرده است به بقاى خود ادامه داده است. رژيم اسلامى حتى قادر به ارائه روزنه اى براى بحران عميق اقتصادى سرمايه دارى در جامعه ايران نيست. خشم و نفرت مردم از اسلام، از حکومت ترور و خفقان اسلامى، از چپاول و تاراج اموال و دارائيهاى جامعه ايران توسط مشتى آخوند و نهادهاى انگل اسلامى حد و مرزى ندارد. اين رژيم، رژيم گسترش کودکان خيابانى و کودکان کار است، رژيم بالا کشيدن دستمزد کارگران است، رژيم بيکارسازيهاى وسيع و عمومى کردن تن فروشى و فحشا و پائين آوردن سن تن فروشى و توسعه سرسام آور بازار پخش و فروش مواد مخدر و اعتياد است، رژيم زندانها و هزاران اعدام و صدها هزار شکنجه و نسل کشى و مشوق جرائم اجتماعى است.

 

پرولتارياى ايران، مردم آزاده و حزب حکمتيست بايد رژيم اسلامى را بزير بکشند، اين رژيم با تعالى و رشد و شکوفائى جامعه ايران و با نفس زندگى و امنيت اجتماعى و حرمت و شان انسانى شهروندان جامعه ايران در تناقضى آشکار است. بناى رژيم اسلامى بر اساس بخون کشيدن و سرکوب و له کردن انسانيت و مدنيت استوار شده است. مضحکه انتخاباتى اين بار رژيم اسلامى حتى در دواير اپوزيسيون مکتبى طرفدار رژيم با سردى و بى ميلى روبرو شده است. عدم مشروعيت سياسى رژيم اسلامى دامن دوستان متعصب ديروزى و دشمنان مکتبى اسلامى ملى مردم ايران را نيز گرفته است. تنها راه فراهم کردن شرايط براى دخالت مردم ايران در سرنوشت سياسى و اجتماعى خويش از کانال مبارزه براى بزير کشيدن رژيم جنايتکاران اسلامى ميگذرد. طبقه کارگر ايران و حزب سياسى و پيشرو آن بايد رهبر و هدايت کننده خشم و نفرت عميق توده هاى مردم ايران از جمهورى اسلامى باشد.

 

بگذار سران رژيم اسلامى در رقابت و کشمشکهاى خود غرق شوند.

 

مردم ايران راه خود را ميروند، راه ساقط کردن يک مشت جنايتکار اسلامى از حکومت و راه هموار کردن بنيان نهادن يک جامعه مرفه و مدرن و پيشرو و شايسته انسان آزاد و برابر.